معرفي كتاب سيري در آيات ولايت و امامت


سيري در آيات ولايت و امامت

عنوان کتاب: سيري در آيات ولايت و امامت
نویسنده: محمد يثربي؛ تدوين: محمد جواد خليلي
ناشر: قم: انصاريان، ‎۱۳۸۷
شماره دیویی: س 33 ي 159/297
توضیحات: رهبري جامعه اسلامي پس از پيامبر (ص)يكي از بحث انگيزترين موضوعات در تاريخ فكر و انديشه اسلامي است.پس از رحلت رسول الله (ص)دو جريان عمده سياسي شكل گرفت.جريان اول ، خلافت و جريان دوم ،جريان امامت بود.جريان خلافت با حضور بخشي از صحابه كه با ابوبكر بيعت نموده و از زعامت وي جانبداري مي كردند، شكل گرفت.اين طيف با استقرار در حكومت ، زمامداري سياسي منطقه ، بعد از پيامبر (ص) را حق خود مي دانست.اين جريان با تكيه بر قدرت سياسي و استفاده از منابع مالي حكومت به مشروعيت سازي مبادرت ورزيد.
جريان دوم متشكل از اصحابي بود كه حاضر به بيعت با ابوبكر نبودند.اين طيف از رهبري اميرالمومنين- علي بن ابي طالب(ع) – حمايت مي نمود.آنان معتقد بودند كه پيامبر(ص) در زمان و مكانهاي متعدد به ويژه در آخرين سفر حج ، در محل غدير خم ،ايشان را به عنوان خليفه بعد از خود منصوب نموده اند.اين جريان آرام آرامبه شكل يك مكتب فكري منسجمي درآمد.ائمه (ع) در هر دوره تاريخي ،متناسب با شرايط ، به آموزش و كادر سازي مبادرت ورزيدند.حاصل اين تلاشها در طول ساليان متمادي ، حضور مكتب فكري منسجمي مي باشد.پايه هاي اين مكتب از لحاظ كلامي استوار و در آيت قرآن و روايات معتبر ريشه دارد.
كتاب حاضر در چهار فصل به تشريح مكتب تشيع و دفاع از مسئله ولايت و امامت پرداخته است.:
*فصل اول: طرح موضوع – معنا و مفهوم صحابه و......
*فصل دوم: صحابه در ترازوي تاريخ
*فصل سوم: عدالت صحابه از نظر آيات
فصل چهارم: استناد به سنت ، براي اثبات عدالت صحابه

معرفي مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن


نامه پستی

آدرس

7917 Montrose Road
Potomac, MD 20854
USA

شماره های تلفن

دفترمرکز تعليمات اسلامی

۶۵۸۴ - ۳۴۰ - ۳۰۱

اعلام برنامه ها ۳۰۱ - ۳۴۰ - ۲۰۷۰
مدرسه روزانه مسلم کاميونيتی اسکول (MCS) ۳۰۱ - ۳۴۰ - ۶۷۱۳
مدرسه فارسی ( روزهای شنبه )

۶۵۸۴ - ۳۴۰ - ۳۰۱

شماره فکس مرکز

دفترمرکز تعليمات اسلامی

۳۰۱ - ۴۲۴‏ - ۵۰۸۹

ايميل ها

هيئت امنا مرکز تعليمات اسلامی
مدير ساختمان و امور حفاظتی
روابط عمومی
گروه جوانان
گروه نوجوانان
مدرسه فارسی ( روزهای شنبه )
سئوالات شرعی
عضويت
داوطلب همکاری
مسئول وب سايت

اظهار نظرها و پيشنهادها

فرم اظهار نظر و پيشنهاد از طريق وب سايت

 

درباره ما

مركز تعليمات اسلامي واشنگتن يا آنطور كه معروف است آي - ئي - سي (IEC)، در شهر پوتومَك ايالت مريلند و در حومه شهر واشنگتن دي سي ، پايتخت ايالات متحده آمريكا واقع مي‏باشد .

ساختمان اين مركز پس از انقلاب اسلامي به ابتكار و تشويق گروهي از مسلمانان منطقه با هدف تعليم و اشاعه فرهنگ ناب محمدي و اهل‏بيت عليهم‏السلام توسط بنياد علوي خريداري و تا سال ۱۹۹۸ ميلادي توسط آن بنياد راساً اداره گرديد.

از آن سال بنياد با اتخاذ سياست‏هاي جديد ، كمكهاي مالي خود را به حداقل ممكن رسانده و درخواست نمود تا مسلمانان منطقه خود اداره امور را در دست گرفته و هزينه‏هاي اداره و نگهداري مركز را بپردازند.

از آن‏زمان تاكنون مركز توسط هيئت امنائي از معتمدين منطقه عموماً از طريق كمكهاي مردمي و بعضاً برخي پرداختهاي ضروري نظير هزينه تعميرات ساختمان توسط بنياد ، اداره و نگهداري ميگردد.

هم‏اكنون مرکز با حضور حجت الاسلام والمسلمين بحرينی رنگ وبوی تازه ای به خود گرفته است و فعاليتهای سازنده ای در جهت ايجاد اعتماد و اطمينان و جذب مسلمانان منطقه انجام داده است.

اقامه نماز‏هاي روزانه ، جمعه ، برگزاري اعياد مذهبي، و دعاهاي كميل و توسل ، سخنرانيهايي پيرامون امامت ، بحثهائي از معراج‏السعاده ، تفسير قران مجيد و ساير جشنها و مراسم مذهبي و ملي از جمله برنامه‏هاي اين مركز مي‏باشد كه توسط و يا تحت نظر حجة‏الاسلام بحريني ارائه ميگردد.

انجام خدمات شرعي نظير عقد و ازدواج ‏، طلاق ، قبول وجوهات شرعي از قبيل خمس ، زكات ، نذورات ، صدقات و غيرو نيز از جمله اموري است كه توسط ايشان سرپرستي ميگردد .

اين خدمات آموزشي و تبليغي و مذهبي جهت مسلمانان منطقه بخصوص شيعان اهل‏بيت عصمت و طهارت از كشورهاي ايران ، افغانستان ، پاكستان ، عراق ، آمريكا و ديگر كشورها ارائه ميگردد .

نظر به سابقه و مكان آن در نزديكي پايتخت اين مركز هميشه محلي براي دوستداران اهل‏بيت و از مهمترين مراكز اسلامي در آمريكاست .

اين مركز با داشتن مدرسه تمام وقت اسلامي تاكنون صدها فارغ‏التحصيل در مقاطع مختلف تحصيلی داشته است . همچنين مدرسه يك‏روز در هفته فارسي زبان در روزهاي شنبه ، براساس برنامه‏هاي درسي ايران ، زبان فارسي را در محيطي اسلامي به علاقه‏مندان آموزش ميدهد . به‏علاوه مدرسه ديگري نيز به‏شيوه يكروز در هفته ، روزهاي يكشنبه كلاسهاي مذهبي به‏زبان انگليسي ارائه ميكند .

سالن بزرگ اين مركز نيز اغلب جهت برگزاري مراسم ختم ، ازدواج و  جشن‏هاي اسلامي توسط مسلمانان منطقه مورد استفاده قرار ميگيرد .

پايگاه اينترنتي http://iec-md.org شبكه رسمي اين مركز مي‏باشد كه  جهت برقراري ارتباط مستمر با مسلمانان منطقه و جهان و كوشش در جهت ارائه اسلام ناب اهل‏بيت ايجاد گرديده است . با استعانت به درگاه احديت اين پايگاه توانسته است در حد امكان خدمات مناسبي را جهت بسياري از عاشقان اهل‏بيت در سراسر عالم قرار دهد .

راه درازي در پيش است و ما بدون كمكهاي فكري مادي و معنوي شما نمي‏توانيم اين بار سنگين را بنحو دلخواه به مقصد برسانيم .

خادمین مرکز

مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن یک مرکز غیر انتفاعی مذهبی-آموزشی می باشد که تحت قوانین ایالت مریلند ثبت گردیده است و فعالیت می نماید.

مدیریت و اداره مرکز از طریق هیئت امنای مرکز و مدیران اجرایی آن و  مشاورین مورد وثوق اعضای مرکز و با کمک و همیاری گروهی از داوطلبان صورت می گیرد.

فعالیت های این مرکز تحت اشراف و نظارت و مدیریت عالیه حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد بحرینی امام مرکز می باشد. هیئت امنای مرکز در حال حاضر (دسامبر ۲۰۱۲) شامل پنچ تن از معتمدین مردم برادران الطافی، ... ، پریاوی، بقایی و صادقی می باشد. مجموعه ای از مشاورینی که این هیئت امنا را در اداره مرکز یاری می نماید شامل برادران مصلحت، کاظمی، قهاری، سلیمیان، و خواهر قندی می باشند. همچنین بر اساس موضوعات تخصصی دیگر (نظیر امور پزشکی، مالی، و شبکه اینترنتی، معماری،...) از دیگر یاران مرکز جهت غنی شدن تصمیمات هیئت امنا بهره برده می شود.

خواهر دولتی مسئول امور دفتر مرکز می باشند و برادر اسلامی مسئول فعالیت های گروه جوانان محبان فاطمه (س) می باشند. امور مالی مرکز نیز تحت نظارت حسابدار رسمی برادر شمس آذر  می باشد.

پایگاه اینترنتی مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن


وبلاگ های قرآنی Quranic Weblogs

مجموعه جامعی از کتب دینی و قرآنی در پایگاه اینترنتی مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن ارائه شد 

گروه وبلاگ: پایگاه اینترنتی مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن فهرست جدیدی از کتاب‌های دینی را در اختیار علاقه‌مندان قرار داده‌است.

 

به گزارش قرآن بلاگ،پایگاه اینترنتی مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن امکان دانلود نسخه آنلاین کتاب‌های دینی را در بخش کتابخانه این سایت عرضه کرده‌است.

 

مردان علم در میدان عمل(جلد هفتم)(سید نعمت‌الله حسینی)، امام حسین(ع) از زبان شهید مطهرى(عباس عزیزى)، مردان علم در میدان عمل(جلد ششم)، مردان علم در میدان عمل(جلد پنجم)، زندگانى حضرت ابوالفضل العباس(ع)(حاج شیخ باقر شریف قرشى با ترجمه سید حسن اسلامى)،

 

استقامت(آیت‌الله حاج سیدرضا صدر)و احکام روابط زن و شوهر(مسعود معصومى)، از جمله عناوین موجود در این کتابخانه است.

 

 

پایگاه اینترنتی مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن

بخش دیگر این فهرست به تاألیفات مرحوم استاد علی صفایی حائری- عین صاد اختصاص یافته‌است. این کتاب‌ها به صورت فایل‌های pdf و در راستای نشر دیدگاه‌ها و تفکرات ناب وی، ‌و شناساندن بیشتر متفکر معاصری است که نظرات و دیدگاه‌هایش بسیار قابل‌ تأمل و بوده، توسط انتشارات ‌لیلة‌القدر منتشر شده‌است.

 

روابط متکامل زن و مرد و جهان غرب، از وحدت تا جدایی، صراط، تقیه، رشد، هرمنوتیک، تو می‌آیی، ذهنیت‌ و زاویه دید، روش نقد: نقد روش‌ها و مکتب‌ها، روش نقد: نقدمکتب‌ها- آرمان‌ها: آزادی، روش نقد: نقدمکتب‌ها- آرمان‌ آگاهی و عرفان، روش نقد: نقدمکتب‌ها- آرمان‌ تکامل- مارکسیسم، روش نقد: نقدمکتب‌ها- آرمان‌ تکامل- اگزیستانسیالیسم، از عناوین این کتاب‌ها است.

 

پاسخ به پیام نهضت آزادی، و با او، با نگاه، فریاد می‌کردیم…، درآمدی بر علم اصول، نامه‌های بلوغ، روش برداشت از قرآن، فقر از دیگر عناوین است.

 

علاقه‌مندان می‌توانند کتاب‌های دیگری را با عناوین، سیماى مؤمن در قرآن و حدیث(ابوالفضل بهشتى)، معیار شرک در قرآن(آیت‌الله سید عزالدین حسینى زنجانى)، در محضر علامه طباطبایى(محمد حسین رخشاد)، نهضت امام حسین(ع) و قیام کربلا(دکتر غلامحسین زرگرى نژاد)، آنچه در کربلا گذشت(آیت‌الله محمد على عالمى)، اخلاق معاشرت(جواد محدثى‏)، مشاهده کنند.

 

آموزش فلسفه جلد اول(استاد محمد تقى مصباح یزدى)،‏ آموزش فلسفه جلد دوم، چهار کتاب اصلى علم رجال(آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای)، مدیریت در اسلام(على آقاپیروز، ابوطالب خدمتى، عباس شفیعى و سید محمود بهشتى‌نژاد‏)، تجلیات معنوى در هنر اسلامى(محمد مددپور‏)، علوم قرآنى(آیت‌الله محمد هادی معرفت)، از دیگر عناوین است.

 

«تجلى و ظهور عرفان نظرى» تألیف سعید رحیمیان، است. این کتاب مشتمل بر یک مقدمه(در مورد ضرورت بحث و تاریخچه و نیز اصول موضوعه و مبادى تصورى و تصدیقى مورد نیاز بحث) و هفت فصل(شامل اثبات تجلى و نفى علیت‏ به معناى متعارف، دفع شبهات قول به تجلى، قواعد مبحث تجلى و نظام مظهریت، تجلى و اسماى حق، تجلى و اعیان ثابته، نظام ‏مظهریت در بینش عرفا و پیامدهاى فلسفى و کلامى نظریه تجلى) و نیز ضمیمه‏اى(در مورد درجات شهود) است.

 

در این کتاب علاوه بر تحقیق در مسأله تجلى و ظهور در مکتب عرفانى ابن عربى و فروعات و قواعد آن به عنوان اساس بحث و یکى از محورى‏ترین نظریه‏هاى مکتب عرفانى او، سعى براین بود که اهداف دیگرى، که به تفصیل در پیش گفتار در باره آن سخن گفته شده، مورد توجه قرار گیرد.

 

این اثر به عنوان کتاب سال 1375 دانشجویى معرفى شده است.

 

«درآمدى بر عرف»، تاألیف سیدعلى جبار گلباغى ماسوله است. اجتماعات انسانى همواره با حقوق همراه بوده و حقوق پیش از آن که قانون‏گذارى‏ به وجود آید، به صورت روابط ساده بین آدمیان و به گونه‏ى عرف و عادت، بین آنان جریان ‏داشته‌است.

 

عرف پدیده‏اى است اجتماعى و بیان‏گر اراده اجتماع. این پدیده (عرف) پدیده‏ نوظهورى نیست که حقوق دینى بر کشف آن نایل و یا بر حقوق دینى تحمیل شده‌باشد. دانش فقه و حقوق از دیرباز با این پدیده آشنا بوده‌است.

 

عرف، قدیمى‏ترین پدیده‏ حقوق ‏است که به عنوان مظهر و جلوه‏گاه حقوق شناخته شده|‌است. بخش عمده‏اى از متون فقهى، مشتمل بر مفاهیم و معانى عرفى است. همچنین، بسیارى از مباحث فقه و حقوق را مسایل و موضوعاتى سامان مى‏دهند که خودداراى ماهیتى عرفى‏اند. درک درست این بخش از مسایل و موضوعات و فهم صحیح آن‏دسته ‏از متون، مبتنى بر دریافت عرف و تفاهم عرفى است.

 

«ادراک حسى از دیدگاه ابن سینا» تألیف محمدتقى فعالى است. در بخش توضیح این کتاب آمده‌است:«این سخن از دیرباز در میان حکما معروف است و به ارسطو منسوب، که «من فقد حساً، فقد فَقَد علماً» این خود بیانگر اهمیت ادراک حسى در میان معارف بشرى و شناخت حقیقت است.»

 

«مسأله ادراک حسى در میان مسائل معرفت‏شناسى که از شاخه‏هاى ممتاز فلسفه است، جایگاهى والا دارد، زیرا مایه و اساس دیگر ادراکات تصورى و تصدیقى است. تأثیر و نقش احساس تا بدان جا بنیادى است که بیست نقش گوناگون براى آن ذکر شده و بوعلى در این زمینه صدها صفحه نگاشته است.»

 

مؤلف در این زمینه براى علمى شدن تحقیق و اطمینان بخشى آن، به منابع دست اول رجوع کرده و نقل قول‏هاى زیادى از بوعلى آورده که این خود ضریب اطمینان برداشت‏ها را بالا برده و رنج خواننده را براى مراجعه مى‏کاهد.

 

کار مفید دیگر نویسنده مطالعه تطبیقى بحث است و لذا آراى دو حکیم سرآمد دو مشرب فلسفى یعنى شیخ اشراق و ملا صدرا را مطرح کرده‌است.در این کتاب خواننده به دیدگاه‏هایى از بوعلى و متفاوت با نظریات مشهور و منسوب به بوعلى برمى‏خورد چون اتحاد عقل و عاقل و معقول، حواس، جسمانى نیستند.

 

«طهارت اهل کتاب و مشرکان» تألیف محمد حسن زمانى است. در بخش معرفی کتاب آمده‌است: «ارتباط و مراوده بیش از پیش مسلمانان با پیروان دیگر ادیان آسمانى، ضرورت تبیین احکام مربوط به مسأله طهارت یا نجاست اهل کتاب و مشرکان را روشن مى‏کند.»

 

«رویکرد بعض فقهاى معاصر در فتوا به طهارت اهل کتاب از سویى و اتفاق نظر فقیهان شیعه بر نجاست آنها از سوى دیگر، کاوشى ژرف را در این مسأله مى‏طلبد. «طهارت اهل کتاب و مشرکان» با تتبع عمیق و گسترده در آرا و کتاب‏هاى فقهى متقدم و معاصر و بررسى فتاوا و تعابیر و استدلال‏هاى ایشان، عدم اتفاق آراى فقهاى شیعه در مسأله نجاست اهل کتاب را اثبات مى‏کند.»

 

«شناخت کافر، اهل کتاب و مشرک، توحید یا شرک اهل کتاب، دلایل قائلان به نجاست اهل کتاب، دلایل طهارت اهل کتاب و طهارت یا نجاست مشرکان، از عناوین کتاب به شمار مى‏آید.»

 

«رساله اجوبه» نیز تألیف حضرت آیت‌الله العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مدظله العالی) است. این کتاب یکهزارمین کتاب این کتابخانه بوده که هم‌زمان با ایام میلاد با سعادت امام رضا(ع) ذی‏القعده سال ???? (نوامبر ????) در دسترس عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت(ع) قرار می‏گیرد.

 

«اهل بیت در آیه تطهیر»، تألیف علامه سید جعفر مرتضى عاملى است. در معرفی این کتاب آمده‌است: «پس از فرود آمدن آیه مبارکه تطهیر، پیامبر اکرم(ص) در قول و عمل، و در موارد و منسبت‏هاى مختلف، مصادیق حقیقى آیه شریفه را معین فرمود و به همگان نشان داد که اهل بیت فقط اصحاب کساء هستند و بس.»

 

کتاب حاضر، تلاشى محققانه و نقادانه براى تعیین مصداق آیه تطهیر و انحصار آن در اهل‏بیت‏(ع) است.

 

زندگانى حضرت زینب(س)(دکتر مصطفى اولیائى)، گام نخستین(حسن رمضانى) از عناونین کتاب‌های جدید این پایگاه اینترنتی است. مجموعه کتاب‌های دینی و قرآنی در پایگاه اینترنتی مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن را اینجا ببینید!

مركز تعليمات اسلامي واشنگتن


كتابخانه معارف اسلامی
صفحه نخستكتابهای جديد‏لیست الفبایی کتابهای موجود‏‏كتابخانه موضوعی‏‏در دست تهيه‏‏جستجوتماس با ما

بسم رب القلم
آنچه که چهار سال واندی قبل به عنوان یک نذر ساده آغاز گردید، به تدریج به مجموعه
ای بزرگ تبدیل شده است که هزاران عاشق اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را ماهانه پذیراست. شیوه خاص طراحی صفحات این کتابخانه آنلاین مبتنی بر آسانی و سهولت دسترسی کاربران، آن را به یکی از اصلی ترین منابع دسترسی به کتب متنوع شیعی  تبدیل نموده است. هدف اصلی این کتابخانه آنلاین مسلمانان فارسی زبانی هستند که جهت مطالعه و تحقیق نیاز به دسترسی به منابع پربار شیعی را دارند و به دلایل مختلف قادر به تهیه آنها نیستند. ما به هیچ وجه بر آن نیستیم تا حقوق معنوی مولفان و ناشران آثار را نادیده بگیریم و از این رو حداکثر توانمان را به کار گرفته ایم تا بتوانیم رضایت ایشان را جلب کنیم. در صورت عدم رضایت مولف و یا ناشر هر کتابی، آن کتاب از دسترس خارج می گردد. 

           
IEC e-Library يادداشت های خادم كتابخانه پيرامون كتابخانه های آنلاين   IEC e-Library درباره كتابخانه آنلاين
معارف اسلامی
 مركز تعليمات اسلامی واشنگتن
 
           
IEC e-Library منابع و اجازه ها   IEC e-Library مجموعه کتابهای معارف اسلامی به زبان انگلیسی

Collection of
Islamic Books
in English

 
           
IEC e-Library سيمـاى دانشوران :
آشنايی با نويسندگان
  IEC e-Library دیگر کتابخانه های آنلاین معارف اسلامی  
           

Islamic Education Center
7917 Montrose Road
Potomac, Maryland 20854
301.340.2070 / 301.340.6584


صفحه نخست | كتاب های جديد | مخزن كتاب | موضوعی | در دست تهيه | جستجو | تماس با ما

© WEBERSEDU

تاریخچه پیدایش کتاب



 
 

از خرابه های شهرهای باستانی سومریان چنین برمی آید که سومریان در حدود 2700 سال پیش از میلاد کتابخانه های شخصی ، مذهبی و دولتی بر پا کرده بودند، مشهور است که کتابخانه « تلو» مجموعه ای متجاوز از 30000 لوحه گلین داشته است ، تمدن سومریان از 3500 سال پیش از میلاد پا گرفت و در عهد طلایی « اور » شکوفا شد .ورخان سومری ثبت تاریخ جاری و باز سازی داستان گذشته شان را آغاز کردند . کهن ترین نظام نگارش شناخته شده « خط میخی » است و اعتبار سومری ها به سبب ابداع این خط و خدمت بزرگ آنها به بشریت است.برای نوشتن از قلم فلزی و تیزی ( به شکل میخ ) استفاده می کردند و بر موادی چون گل نرم، عاج یا چوب می نوشتند. برای این منظور کاتبانی تربیت شده وجود داشتند و پس از نوشتن گل نرم را می پختند تا سخت شود قطعات گل پخته به صورت لوحه ، نخستین کتابهایی است که تا کنون کشف کرده اند . چون لوحه هایی ابزار ثبت اطلاعات تجاری ، آثار مذهبی شامل دعا ها ، مناسک، علائم جادویی، افسانه های مقدس و حکایات و روایات قومی و ملی بودند.ی بینیم که برای این لوحه ادبیات ، اندیشه های اجتماعی، سیاسی و فلسفی خود را حفظ کرده اند و در میان مواد حفاری شده از خرابه های شهرهای باستانی سومری لوحه هایی وجود دارد که قطعات ادبی هزاران سال کهنتر از ایلیاد در آنها نقش بسته است.و مریان کهن ترین ادبیات شناخته شده انسان را تدوین کردندا ز تمامی متونی که بر گل یا مواد مناسب نگاشته است و تاکنون به دست آمده در میابییم که 95 در صد این متون به امر بازرگانی ، اداری و حقوقی ارتباط دارند .فرهنگ سومری برای مدتی بیش از 1500 سال یعنی از نیمه هزاره چهارم تا آغاز هزاره دوم پیش از میلاد بر سرزمین« رافدین» سیطره داشت. در ازای این تاریخ ، نویسندگان سومری توانستند شمار بسیاری از متون را در مو ضوعات مختلف و در نسخه های متعدد به نگارش در آورند . برخی از افسانه های رایج مانند داستان « دلاور ناکام گیلگمشن » در نسخ های فراوان و روایت های گوناگون به جا مانده است .سومریان این گل نوشته ها را در معابد یا کاخهای سلطنتی یا مدارس حفظ می کردند .درحقیقت سومریان نخستین کسانی بودند که این دستاوردها را به این هدف روشن یعنی حفظ آن برای نسلهای آینده ثبت کردند. به عبارت دیگر سومریا ن کسانی بودند که به کتاب نقشی اختصاص دادند که تا به امروز با آن در ارتباط است . بدین معنا که دستاوردهای فرهنگی و فناوری انسان را پاس دارد و پاسخگوی اهداف قانونی و آموزشی و دیگر نیازهای روزانه او باشد.پس از سومریان به تمدن بابلیان می رسیم . بابلیان نوشتن خط میخی و همه دانشهای ریاضی و ستاره شناسی و غیره را از سومریان آموختند . کتابخانه هایی در معابد و قصرها وجود داشتند و یکی از مهمترین و بهترین نمونه های آنها کتابخانه « بورسیپا » بود که یکی از شاخصترین کتابخانه های عصر باستان بود. از مهمترین آثار باقیمانده از تمدن بابلیان می توان « قانون حمورابی» را نام برد. .

نگاهی به رمانهای مشهور جهان


نگاهی به رمانهای مشهور جهان

رمانهای معرفی شده: غرور و تعصب، بر باد رفته، بلندی های بادگیر، صد سال تنهایی، کیمیاگر،قلعه حیوانات، ربه کا، طاعون، جین ایر، جنایت و مکافات، مکتوب، کنت مونت کریستو، درنده باسکرویل، برادران کارامازوف، جنگ و صلح، سقوط، عروس فرانسوی، تفکرات تنهایی،آ خرین لحظه،ا ز عشق و شیاطین دیگر، موش‌ها و آدم‌ها، خوشه های خشم، سیذارتا و...
  

غرور و تعصب
نویسنده: جین استین
ترجمه: رضا رضایی
غرور و تعصب (۱۷۹۶)، نام کتاب بسیار مشهوری از نویسنده انگلیسی، جین آستن است.
این کتاب،دومین داستان جین آستن است. او این داستان را در سال ۱۷۹۶، در حالی که تنها ۲۱ سال داشت, نوشت، اما چاپ آن تا سال ۱۸۱۳ به طول کشید.
اکثر منتقدین غرور و تعصب را بهترین اثر جین آستن می‌دانند و خود او آن را «بچه دل بند خود» می‌نامد. با این حال، این کتاب، که ابتدا با نام «تأثرات اولیه» نوشته شده بود، تا مدت‌ها توسط ناشرها رد می‌شد .این اثر حدود سال 1812 بازنویسی شد و در سال 1813 با نام غرور و تعصب به چاپ رسید.
... خانم بنت نگران است و می خواهد که پنج دخترش ازدواج های موفقی داشته باشند.
هنگامی که مرد جوان مجرد و ثروتمندی، به نام چارلز بینگلی، به ندرفیلد وارد می شود، خانم بنت به همسرش اصرار می کند تا به ملاقات بینگلی برود و ترتیب آشنایی شان را بدهد...

بر باد رفته

نوشته مارگارت میچل
ترجمه پرتو اشراق
کتاب بی نظیر بر باد رفته که شاهکار مارگارت میچل است و در سال 1939 پرفروشترین کتاب جهان شد و متعاقب آن فیلمی بر اساس این کتاب ساخته شد که در سراسر جهان رکورد فروش را برای یک فیلم شکست . فیلم به کارگردانی ویکتور فلمینگ و بازی تحسین بر انگیز کلارک گیبل و ویویان لی ساخته شد که جوایز اسکار 1940 را درو کرد و در زمانی که سیاهپوستان تنها حق نشستن در ردیف آخر سینما را داشتند هتی مک دانل ( بازیگر زن سیاهپوست ) برای نقش مکمل زن برنده جایزه اسکار شد که باعث اعتراضات بسیاری در سطح جامعه آمریکا شد .

بلندی های بادگیر

نویسنده: امیلی برونته
مترجم: علی اصغر بهرام بیگی
بلندی‌های بادگیر (Wuthering Heights) رمانی است نوشته امیلی برونته، شاعر و نویسنده انگلیسی. این کتاب در فارسی با عنوان عشق هرگز نمی‌میرد نیز ترجمه شده‌است.
اصل انگلیسی این کتاب در سال ۱۸۴۷ منتشر شد. واژه Wuthering از کلمه‌ای اسکاتلندی گرفته شده است و به توفانی که اطراف خانه اصلی داستان وجود دارد اشاره می‌کند و نمادی از فضای پر سر و صدای داستان است.
کتاب بلندی‌های بادگیر تنها رمان امیلی برونته است که شهرتی جهانی یافته‌است. ویژگی متمایز کننده این رمان در زمان انتشارش لحن شاعرانه و دراماتیک بیان آن، عدم توضیح از نویسنده و ساختار غیر معمولش بود.

صد سال تنهایی

"صد سال تنهایی" عنوان رمانی به زبان اسپانیایی نوشته نویسنده مشهور "گابریل گارسیا مارکز" و ترجمه "بهمن فرزانه" است که چاپ نخست آن در سال ۱۹۶۷ در آرژانتین با تیراژ ۸۰۰۰ نسخه منتشر شد.
این کتاب در مدتی کوتاه شهرتی جهانی پیدا کرد و به 27 زبان دنیا ترجمه شد .
"صد سال تنهایی" حاصل 15 ماه تلاش و کار "گابریل گارسیا مارکز" است که به گفته ی خود در تمام این 15 ماه خود را در خانه حبس کرده بوده است .
در این رمان به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شده است که نسل اول آن‌ها در دهکده‌ای به نام ماکوندو ساکن می‌شود. داستان از زبان سوم شخص حکایت می‌شود. سبک این رمان رئالیسم جادویی است.مارکز با نوشتن از کولیها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها می‌پردازد و شگفتی های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس می‌دهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ می‌دهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید.ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت های داستان به جادویی شدن روایت ها می افزاید.


کیمیاگر
نوشته پائولو کوئیلو
ترجمه فریبا ریاضی
رمان کیمیاگر، اثر پائولو کوئلیو نویسنده‌ مشهور برزیلی، از رمان‌های بسیار پرفروش دهه‌ی پایانی قرن بیستم جهان است. این کتاب در بیش از 150 کشور منتشر شده و به بیش از 52 زبان ترجمه شده است. این رمان درباره ی چوپانی اسپانیایی به نام سانتیاگو است که زادگاهش را در اندلس ترک می کند و به شمال افریقا می رود تا گنجی مدفون را در حوالی اهرام مصر پیدا کند. در این راه، با زنی کولی، مردی که خودش را پادشاه می داند، و یک کیمیاگر آشنا می شود و عاشق فاطمه، دختر صحرا می‌شود. همه ی این افراد، سانتیاگو را در مسیر جست و جویش هدایت می کنند. هیچ کس نمی داند این گنج چیست و آیا سانتیاگو می تواند بر موانع راهش در صحرا غلبه کند؟ اما چیزی که در آغاز ماجراجویی کودکانی به نظر می رسید، سرانجام به جست و جوی گنجی مبدل می شود که فقط در درون می توان آن را یافت.


قلعه حیوانات

نویسنده: جرج اورول
قلعه حیوانات، با نام اصلی "مزرعه حیوانات" رمان کوتاهی تمثیلی درباره گروهی از حیوانات است که انسانها را از مزرعه‌ای که در آن زندگی میکنند بیرون میکنند و خود اداره مزرعه را به دست میگیرند، ولی پس از مدتی این حکومت به حکومتی خودکامه با شرایط مشابه قبل تبدیل میشود. این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته شد و در سال ۱۹۴۵ میلادی منتشر شد، ولی در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی محبوب شد. معروفترین جمله این کتاب «همه حیوانات باهم مساویند، اما برخی مساوی ترند» است در زبان انگلیسی به صورت یک ضرب المثل و جمله کنایه آمیز وارد شده‌است.

ربه کا

نویسنده: دافنه دوموریه
مترجم: عنایت الله شکیباپور
لیدی براونینگ دافنه، که بیشتر به اسم دافنه دوموریه در عالم ادبیات شناخته شده‌ یکی از معروفترین رمان نویسهای انگلستان است. او به خاطر نوشتن داستان کوتاه پرندگان و همچنین رمان ربکا معروف شد، که هر دوی این داستانها بعدها توسط آلفرد هیچکاک به تصویر کشیده شد؛ گفتنی است این فیلم که در سال 1940 میلادی ساخته شد، جایزه بهترین فیلم اسکار را کسب کرده است.


طاعون

نویسنده : آلبر کامو
ترجمه : رضا سید حسینی
آلبر کامو رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس و مقاله‌نویس فرانسوی در سال 1913 در الجزایر زاده شد، پس از پایان تحصیلات عمیق و وسیع در ادب و فلسفه، در الجزایر به تدریس پرداخت و به علل مزاجی دنباله آن را رها کرد و به تئاتر روی آورد. میان سالهای 1937 و 1941 آثاری درباره جنگ انتشار داد که او را به شهرت رساند. در 1937 «پشت و رو» و در 1938 «مراسم ازدواج» را انتشار داد. که مجموعه‌ای از خاطرات بود. اثری کوتاه، آمیخته با نگرانی که در آن احساس درباره عالم طبیعت به نوعی عرفان وتصوف می‌رسید. در 1942 «بیگانه» کامو را به توده وسیع مردم شناساند و موفقیت فراوان به دست آورد. «افسانه سیزیف» در سال 1942 مقاله‌ای فلسفی است که کامو در آن مانند «ژان پل سارتر» فلسفه اصالت وجود انسان را عرضه کرده است. کامو سالها از دوستان و همکاران وهمفکران نزدیک سارتر بود .نمایشنامه «کالیگولا» در دسامبر 1945 اولین بار برصحنه آمد و پس از تجدید نظر در 1958 بار دیگر به نمایش گذارده شد.
کامو پیوسته درصدد نابود ساختن ستمگری و خشونت و مکر وخدعه از پهنه جهان است . تسلیم در برابر ستمگری را خود گناهی بزرگ می‌شمرد، طغیان و ازنو ساختن را یگانه وظیفه بشر می‌داند و مقاومت و کوشش خستگی‌ناپذیر و مشترک را در برابر تقدیر می‌ستاید. کامو به نیروی پایداری بشر ایمان دارد. انتشار کتاب «مرد عصیانگر» 1951 ، تحلیلی از انقلاب روسیه، موجب شد که رابطه معنوی و همفکری کامو و سارتر قطع گردد. مناظره و مشاجره قلمی این دو متفکر با قطعه‌های گوناگون دیگر که میان سالهای 1948 تا 1953 نوشته شده بود، در دو جلد از مجموعه نوشته‌های جاری وجود دارد که در 1953 انتشار یافت.
در رمان «سقوط»(1956) به نظر می‌آید که کامو به جانب یأس و سرخوردگی کشیده می‌شود کامو در 1957 در مجموعه «تبعید و دیار خویش»، 6 داستان کوتاه فراهم آورد که موضوع همه آنها برادری در عالم بشریت و دشواریهایی است که در این راه وجود دارد.
در همین سال یعنی 1957 کامو به دریافت جایزه ادبی نوبل نایل آمد و جوانترین نویسنده‌ای بود که این افتخار را به دست آورد.
کامو در 4 ژانویه 1960 در حادثه اتومبیل جان سپرد.

طاعون

کامو در ضمن کار تئاتر رمان «طاعون» را در 1947 منتشر کرد که اقبال فراوان و مداومی یافت و تا 1960 ششصد و پنجاه هزار نسخه از آن به فروش رفت و دامنه شهرت و افتخار کامو در فرانسه و خارج از آن گسترش داد و به دریافت جایزه منتقدان نایل آمد. موضوع رمان طاعون به ظاهر توصیف شهر طاعون‌زده «اوران » است. شهری بازرگانی که در نظر کامو بسیار زشت می‌نماید و در آن عشق، ثروت و سودجویی، همه‌چیز را تحت‌الشعاع قرار داده است. در حقیقت طاعون اشاره‌ای است به زندگی مردم فرانسه به هنگام اشغال ارتش آلمان و همچنین اشاره‌ای به بدبختی مشترک بشر. از نظر کامو در جامعه طاعون‌زده هرگز عدالت و آزادی حکومت ندارد و سوداگران و پول‌پرستان بلایی چون طاعونند که جز مرگ ره‌آوردی برای جامعه به همراه نمی‌آورند.
نویسنده در مورد این اثر در نامه‌ای به رولان بارت می‌نویسد:
«در مقایسه با رمان بیگانه، طاعون بی‌گفتگو گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزه‌هایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد، این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.»
آنچه امروزه درباره‌ی کامو می‌توان گفت، این است که او نماینده‌ی ادبیات اگزیستانسیالیستی در فرانسه شد. طبق آماری، سالانه در مجلات فرهنگی کشورش حدود سی تا هفتاد مقاله درباره‌ی او منتشر می‌شود. کامو نویسنده‌ای است اخلاقگرا که آثارش مشهوریت جهانی دارند. اهمیت او در فرهنگ غرب در قرن بیستم، دست کمی از تأثیر افرادی چون: مارکس، نیچه و فروید ندارد. او هم‌چون همه‌ی هنرمندان بزرگ قبل از خود، خالق اسطوره‌هایی شد که انسان غربی با آن‌ها حتا امروزه دست به گریبان است. در محیط‌های فرهنگی، کامو را در کنار مشاهیری چون کافکا، نیچه، همینگوی، فاکنر، داستایوسکی، بکت و یونسکو، قرار می‌دهند.
کامو را می‌توان نویسنده، فیلسوف، نمایشنامه‌نویس، روزنامه‌نگار، مقاله‌نویس، ناشر، ویراستار، هنرپیشه و فیلمساز دانست. او می‌گفت حتا جایزه‌ی نوبل نمی‌تواند مزد واقعی انسان در جامعه و جهان آبزورد غربی باشد، یعنی هیچ‌کس مزد حقیقی خود را در دنیای پوچ و بی‌معنای فعلی دریافت نمی‌کند.


جین ایر

نوشته شارلوت برونته
ترجمه محمد تقی بهرامی حران
جین ایر معروف ترین اثر شارلوت برونته خواهر امیلی برونته (نویسنده بلندی‌های بادگیر) و آنا برونته است، که در سال ۱۸۴۷ به چاپ رسید. بر اساس این کتاب فیلمی نیز ساخته شده است.
این کتاب راجع به زندگی دختری است که در کودکی مادر و پدر خود را از دست می‌دهد و در محیط خشک و خشن پرورشگاه بزرگ می‌شود ؛او سپس با سمت معلمی به خانه‌ای اشرافی می‌رود، ارباب خانه(آقای روچستر) به تدریج به او علاقه مند می‌شود ولی جین می فهمد که او قبلا ازدواج کرده و ...

جنایت و مکافات

نویسنده: فئودور داستایوسکی
مضمون و درون مایه این اثر فیودور میخاییلوویچ داستایوسکی، تحلیل انگیزه‌های قتل و تأثیر قتل بر قاتل است که نویسنده مسئله رابطه میان خویشتن و جهان پیرامون و فرد و جامعه را در آن گنجانده است. رفتار «راسکولنیکف» در این داستان را میتوان در دیگر آثار نویسنده همچون یادداشتهای زیرزمینی و برادران کارامازوف نیز مشاهده کرد، او میتواند با توجه به توانایی‌هایش کار خوبی برای خود پیدا کند درحالیکه بسیار فقیرانه زندگی میکند. و همچنین «رازومیخین» وضعیتی مشابه با او دارد ولی بسیار بهتر از او زندگی میکند و هنگامی که به راسکولنیکف کاری پیشنهاد میکند او از این کار سرباز میزند و به رغم اینکه که پلیس هیچ‌گونه مدرکی علیه او ندارد او آنها را به خود مشکوک میکند.
داستایوسکی سه بار تلاش کرد تا این اثر را از زبان شخصیت اصلی داستان روایت کند؛ نخست به شکل یادداشت‌های روزانه شخصیت اصلی، سپس به شکل اعتراف او در برابر دادگاه و سرانجام به صورت خاطراتی که او به هنگام آزادی از زندان می‌نویسد ولی در نهایت آن را به روایت ساده سوم شخص مفرد که قالب نهایی رمان بود نوشت. او این داستان را از ژانویه ۱۸۶۶ تا تابستان آن سال، در نشریه «روسکی وستنیک» به چاپ رسانید. این نخستین رمان از رمانهای بزرگی است که نام داستایوسکی را در خارج از کشورش بلند آوازه ساخت. در میان آنها این رمان، شاید به سبب تأثر آنی و جذابیتی که لامحاله یک موضوع پلیسی در خواننده ایجاد میکند،‌ از همه مشهورتر و عامه‌پسندتر بوده باشد ‌و امروز هم چنین است.

مکتوب

نویسنده: پائولو کوئیلو
مترجم: دکتر بهرام جعفری
مجموعه‌‌ نوشته‌های‌ کوتاه، حکایت‌ها و تاملات‌ و برداشت‌های‌ پائولو کوئلیو، نویسنده‌ی‌ صاحب‌نام‌ برزیلی، از جهان‌ هستی‌ و زندگی. مجموعه‌ی‌ نگرش‌ها و برداشت‌های‌ کوتاه‌ پائولو کوئلیو که‌ در ظاهر بدون‌ پیوستگی‌ می‌نمایند، اما در این‌ مجموعه‌ به‌ تار و پود هم‌ بافت‌ زیبایی‌ می‌بخشند که‌ هریک‌ وظیفه‌ و افسانه‌ی‌ شخصی‌ خود را دارد. این قطعات که از منابع و فرهنگ ها و کشورهای گوناگون الهام بخش پائولو کوئلیو بوده اند، حاصل همکاری او با روزنامه فولیا است. او خود می گوید: "این کتاب، پندنامه نیست، تبادل تجربه است."
کوئلیو در مقدمه این کتاب می‌گوید: «مکتوب، کتابی از نصایح و پند نبوده، بلکه مجموعه ای از تجربیات حاصله می‌باشد. قسمت اعظم آن تشکیل شده از آموزشهای استادم به من در طی 11 سال طولانی از همزیستی در کنار یکدیگر میباشد. بخشهای دیگر، قطعه داستانهائی از دوستان و یا اشخاصی میباشد که با آنها حداقل یکبار تماس و برخورد داشته ام، اما برای من پیامهائی فراموش نشدنی به همراه داشته اند.

سرانجام، کتابهایی وجود دارند که من آنها را خوانده و یا داستانهایی که در هر حال متعلق به میراث روحانی نسل بشر هستند و مورد استفاده من قرار گرفته اند.
مکتوب در واقع متولد یک تماس تلفنی آلیسنو لیته، نوه پسری رئیس بنگاه نشد "دفترچه ای با ورقهای درخشان" در سائوپائولو می‌باشد. من در آن زمان در آمریکا بوده و پیشنهادی در زمینه تالیف این کتاب، بدون آن که دقیقا بدانم که قصد نوشتن چه مطلبی را دارم، دریافت کردم. اما آن دعوت به همکاری، تحریک آمیز بوده و من تصمیم به رفتن به جبه و روبرو شدن با مخاطرات گوناگون آن گرفتم.
با مواجه شدن با نوع کاری که می‌طلبید، تقریبا از انجام آن منصرف شدم، چرا که علاوه بر آنکه برای معرفی کتابهایم باستی سفرهای زیادی به خارج از کشو انجام می‌دادم، ستون روزنامه ای که در آن من هر روز مطلب مینوشتم دچار وقفه میشد. معذالک نشانه هایی به من میگفتند که در آن کار را انجام دهم: نامه ای از یک خواننده به دستم می‌رسید، دوستی دست به انجام تفسیری میزد، شخصی به مکن بریده هائی از جراید را نشان می‌داد..
به تدریج این مطلب را آموختم که در متون تالیفی خود مستقیم و بی طرف باشم. همچنین مجبور به خواندن مجدد متونی که مینوشتم بودم و لذت این کار زایدالوصف بود. در ضمن به هنگام استفاده کردن و نوشتن کلمات و سخنان استادم احتیاط بیشتری به خرج می‌دادم. درکل، به تمام چیزهائی که در اطراف و حول و حوشم می‌گذشت، بعنوان انگیزه و دلیلی برای نوشتن مکتوب توجه داشته و نگاه می‌کردم. و این امر تا اندازه ای مرا غنی ساخت که حتی امروز هم بابت این وظیفه روزانه، احساس شعف می‌کنم.»

کنت مونت کریستو

نویسنده: الکساندر دوما
مترجم: محسن فرزاد
ادمون دانتس, دریانوردی جوان, به خاطر حسادت بدخواهانش, سالهای تلخی را در جزیره ای وحشتناک زندانی میشود و از عشقش دور می افتد.
روزی در زندان راز گنجی در جزیره ی مونت کریستو بر او فاش میشود. اما او باید نخست از زندان مخوف بگریزد ....

درنده باسکرویل

نویسنده:سر آرتور کانن دویل
درنده باسکرویل نام یک رمان جنایی است که به قلم سر آرتور کانن دویل نوشته شده است که سومین داستان بلند شرلوک هولمز محسوب می‌شود.این داستان را کانن دویل در مدت کوتاهی پس از بازگشت از آفریقای جنوبی که در آن او به عنوان یک پزشک داوطلب در بلومفونتن استخدام کرده بودند نوشته بود.او این داستان را به همراه روزنامه نگاری به نام برترم فلچر رابینسون (1907 - 1870) به اتمام رساند.ایده‌های او از افسانه ریچارد کبل که با الهام از افسانه باسکرویل بود سر چشمه گرفت.آرامگاه وی در شهر دوون از بوکفستلای است.لرد ریچارد کبل در سال 1600 زندگی می‌کرد و یکی از اراباب های محله بوکفستلای بود.او علاقه زیادی به شکار داشت و در آن روز ها لقب او "انسان هیولا" بود.او با این لقب تبدیل به یک شیطان شده بود.در آن زمان شایعه شده بود که همسرش را به قتل رسانده.در پنجمین روز از ژوئیه 1677 او فوت کرد و او را در گورستان دفن کردند.بعضی ها روح او را در آرامگاهش می دیدند که در حال جیغ زدن بود. کانن دویل شرح می‌دهد که عمارت باسکرویل را از عمارت کرومر در نورفوک الهام گرفته.برخی از شخصیت های داستان از اقامت کانن دویل در هتل رویال لینکس در کرومر الهام گرفته شده.

برادران کارامازوف

نویسنده:فئودور داستایوفسکی
مترجم:صالح حسینی
برادران کارامازوف [Brat’ja Karamazovy]. رمان فئودور میخایلوویچ داستایفسکی(1821-1881)،‌که در سالهای 1879-1880 منتشر شد. این رمان مهمترین اثر این نویسنده بزرگ روس است که هرچند از« جنایت و مکافات» از نظر ساخت نازل‌تر باشد، دارای آنچنان قوت و شدت دریافت و تحلیلی است که آن را به شمار یکی از باارزش‌ترین دستاوردهای ادبیات اروپایی نیمه دوم سده نوزدهم درمی‌آورد.
مان برادران کارامازوف در وضع موجود به صورت وقایع‌نگاری ناقصی به نظر جلوه می‌نماید که داستان کینه شدید برادران کارامازوف را نسبت به پدر، در چارچوب یکی از شهرهای کوچک روسیه، روایت می‌کند.
ین رمان نمونه آن چیزی است که در دوران افول ناتورالیسم، «رمان افکار» خوانده شد و صحنه نمایش اضطرابهای روح اروپایی گردید. داستایفسکی در هیچ‌یک از آثار دیگر خود به این خوبی نشان نداده است که ادبیات باید برای آشکار ساختن مسائل بی‌شماری به کار رود که برآدمی بار شده‌اند، بی‌انکه در دل به وجود آنها اذعان کنیم یا جرئت مقابله با آنها را داشته باشیم. برادران کارامازوف در مجموع تحلیل مشروح نفسانیات انسانی از دیدگاه اخلاقی محض است.
جوهر رمان برادران کارامازوف در همین افسانه نهفته است:‌ جلوه عشقی که در این افسانه مستتر است- عشقی که در دل زوزیم سالخورده وآلیوشا مملو است- اساساً جنبه عرفانی دارد. این افسانه از آن جهت بسیار مهم است که دو نیروی فایق در نفس داستایفسکی را می‌نمایاند: از سویی، ایمان به نیکی پنهان در فطرت آدمی، آن نیکی که صورت مسیحایی همبستگی بی‌حد و مرز انسانی بروز می‌کند؛ از سوی دیگر، علم به وجود شقاوتی انسانی که پیوسته به راندن آدمی به سوی غرقاب گرایش دارد. با این تلقی کاملاً پاسکال‌مآبانه- چیزی بیش از آنچه بتوان سایه‌ای نسبتاً نحس و نامیمونش خواند- با هم درمی‌آمیزند و این دو عامل چندان خلط می‌شوند که تمیزشان از یکدیگر دشوار است. در این بازی پنهانی، که نیکی و بدی در یکدیگر رخنه می‌کنند و در کارگردانی این عناصر، بدان‌سان که ناچیزترین پندار یا کردار بازیگران اصلی، بازتاب آنها باشند، می‌توان یکی از انگیزه‌های اساسی فلسفه وهنر داستایفسکی را بازشناخت و مقصود از بسط و پرورش بعدی این رمان، که حاوی سرگذشت آلیوشا در زمان اعتکاف او در صومعه‌ای است، اثبات پیروزی وضع عرفانی است بر منطق غیرانسانی ایوان و ثنویت ذاتی آدمی-وضعی عرفانی که با نشان اخوت و صلح کل شاخص می‌گردد. داستایفسکی نیز همواره تلاش داشت به همین اخوت و صلح کل برسد بی‌آنکه، به خلاف تولستوی، هرگز بتواند آن را در دستاورد هنری خود جامه عمل بپوشاند.


جنگ و صلح

نویسنده: لئو تولستوی
از مجموعه خلاصه رمان های بزرگ جهان
رمان «جنگ و صلح» اثر «لئون تولستوى» اوضاع تاریخی واجتماعی روسیه را در سالهای 1805 تا 1820 به تصویر میکشد. یعنی یک فاصله زمانی پانزده ساله از زندگی قهرمانان خود را دربر میگیرد. وقایع این رمان، بر بستر دو جنگ بزرگ بین روسیه ‏تزاری به سرکردگی «تزار الکساندر» و دولت فرانسه به رهبری «ناپلئون بناپارت»، و یک دوره فترت کوتاه بین این دو جنگ، جریان ‏دارد. کتاب حاضر به نقد و بررسی این رمان که به عنوان ابر اثر «تولستوى» شناخته شده است، میپردازد. در ابتدای کتاب‏ خلاصه ‏ای از قصه ارائه شده و در پی آن نویسنده تمام اجزاء داستان: شخصیتها، ساختار، نثر و پرداخت، درونمایه، را مورد بررسی و نقد قرار می‌دهد.

سقوط

نویسنده: آلبر کامو
مترجم: شورانگیز فرخ
سقوط با نام اصلی اLa Chute داستانی از آلبرکامو، نویسنده شهیر فرانسوی است که برای نخستین بار در سال 1956 منتشر شده است. صحنه وقایع در آمستردام می‌گذرد؛ بندری که ملیتهای مختلف در آن گرد آمده‌اند و شهری که جماعتی از ملیتهای مختلف در آن رفت و آمد می‌کنند. آمستردام داستان سقوط، ناکجا‌آبادی زیر دنیای ما است. مردی زندگی گذشته خود را برای مخاطبی ناشناس شرح می‌دهد، تنها او حرف می‌زند، از مخاطب نه صدایی شنیده و نه چهره‌ای دیده می‌شود. مرد سخنگو خود را ژان باتیست کلامانس می‌نامد، ولی این نام مستعار بوده و متعلق به او نیست. پس او کیست؟ برای دادن پاسخ به این پرسش است که او سخن می‌گوید و گذشته‌اش را شرح می‌دهد. زمانی در پاریس وکیل دعاوی بوده است، متخصص دعاوی والا و بزرگوار، وکیلی مشهور، وکیلی معزز، و محبوب نزد مردم و خشنود از خود. تا اینکه شبی فریاد زنی را می شنود که خود را در رود سن افکنده است ولی به آن جواب نداده و بی توجهی میکند. لذا پس از مدتی دورویی و ریاکاری‌ مجرمیتش را باور میکند. از فرط نومیدی مدتی به عیاشی و لهو و لعب رو می‌آورد، اما آبرو خود را هدر می‌دهد بی‌آنکه بتواند بار گناه خود را سبک کند. آنگاه به محاکمه خود برمی‌خیزد، اما تاب این بازخواست دائمی را نمی‌آورد. ناچار ناپدید می‌شود: شهرش را ترک می‌گوید، نامش را عوض می‌کند، و اکنون در محله‌های پست و بدنام آمستردام «قاضی تائب» شده است. مورسو، قهرمان کتاب دیگر کامو در کتاب "بیگانه" با معصومیت تام به مقابله پوچی می‌رفت؛ ولی ژان باتیست کلامانس می‌گوید: «هرانسانی به جنایت همه انسانها گواهی می‌دهد، این است ایمان من و امیدواری من.» یعنی چه؟ یعنی اینکه راه حقیقی انسان از اعتراف به گناهکاری خود آغاز می‌شود و به سوی بی‌گناهی می‌رود، می‌داند که این بی‌گناهی هرگز متعلق به او نیست، اما برای حصول آن باید بی‌آرامش و آسایش بجنگد، تا ابد بجنگد. کامو، که با کتاب عصیانگر گویی می‌خواست قاعده‌ای برای آرامش وجدان به ما عرضه کند، در این کتاب می‌کوشد تا چشم‌بند از چشمان خود بردارد و این درس را برای ما به ودیعه گذارد که برای شایسته نام آدمی شدن دائما باید جهد کنیم.


عروس فرانسوی

نویسنده : ایولین آنتونی
مترجم : فاطمه سزاوار
این کتاب در مورد دختری که عاشق پسری می شود و با این که می داند پسر دوستش ندارد با او ازدواج می کند و سعی می کند زندگیشان را حفظ کند...
این داستان بسیار زیبا و لطیف احساسات و وقایع را به تصویر کشیده است.

تفکرات تنهایی

نویسنده:ژان ژاک روسو
ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau) (١٧١٢ ـ ۱۷۷۸) متفکر سوئیسی، در سده هجدهم و اوج دوره روشنگری اروپا می‌زیست.
مادر این نویسنده رمانتیک چند روز بعد از تولدش در گذشت .پدرش یک ساعت ساز سوئیسی بود و تا سن 10 سالگی از او مواظبت کرد . روسو تحت سرپرستی پدر نتوانست تحصیلاتی بکند ، اما پدرش او را بخواندن داستانها و آثار پلوتارک ترغیب میکرد.
اندیشه‌های او در زمینه‌های سیاسی، ادبی و تربیتی، تأثیر بزرگی بر معاصران گذاشت. نقش فکری او که سال‌ها در پاریس عمر سپری کرد، به عنوان یکی از راه‌گشایان آرمان‌های انقلاب کبیر فرانسه قابل انکار نیست.

آخرین لحظه

نویسنده: آلفرد هیچکاک
مترجم: کامران سلحشور
یک خانم میانسال کشف می کند که در خانه اش کسی کشته شده و بعد از پیدا کردن شخص قاتل، با کارآگاه ماجرا ازدواج می کند و ...
آلفرد هیچکاک مردی که پیوسته از دنیای اسرار آمیز و مافوق دیدی اسانها سخن رانده است, مردی که همواره از دیدی روانشناسی خاص خود مسائل اجتماعی, جنایی را شکافته و فلسفه را به معنای دیگر تجزیه و تحلیل کرده است. جنایات جامعه ی انسانی را نیز بر همان اساس و پایه, ارزیابی و روشن ساخته و روش روانکاوی خاصی ابداع نمود که به تعبیر و تاکید اکثر روانشناسان و روانکاوان معتبر دنیا, یکی از ویژگی هایش ایجاد ابهام و معما در ذهن خوانندگان و بینندگان کتابها و فیلمهایش بوده است, که این خود روشی بسیار موثر در ایجاد انگیزه برای مخاطبینش در پی گیری و استنتاج مسائل اجتماعی بوده است.

از عشق و شیاطین دیگر

نویسنده:گابریل گارسیا مارکز
مارکز این رمان را به شکلی هنرمندانه و با زبانی انباشته از تصویر ارائه کرده است. ماجرا به ((سییروا ماریا)) دختر ((مارکز دِ کاسالدوثرو)) مربوط می شود. رمانی آسمانی، زمینی، و انباشته از اندیشه های انسانی.

موش‌ها و آدم‌ها

نوشته جان اشتاین بک
رمان کوتاه موش‌ها و آدم‌ها توسط برنده جایزه نوبل ادبیات، جان اشتاینبک در سال ۱۹۳۷ منتشر شد. نویسنده در این کتاب از داستان غم انگیز جورج میلتون و لنی اسمال که دو کشاورز مهاجری بودند که در رکود بزرگ آن روزگار در کالیفرنیا تغییر مکان داده بودند می‌گوید.مبنای این داستان از تجربیات اشتاین بک که زندگی بی‌خانمان را به تصویر می‌کشیده برگرفته‌است. عنوان این کتاب از شعر رابرت برن برگرفته شده‌است.رضا میر لوحی بر اساس این کتاب فیلم تپلی را ساخته است .

خوشه های خشم

نویسنده : جان اشتاین بک (John Steinbeck)
مترجمان : شاهرخ مسکوب ـ عبدالرحیم احمدی
جان اشتاین بک (۲۷ فوریه ۱۹۰۲ - ۲۰ دسامبر ۱۹۶۸) یکی از شناخته شده ‎ترین نویسندگان قرن بیستم آمریکا است. او در سال ۱۹۶۲ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. مشهورترین آثار او کتاب موش‎ها و آدم‎ها و کتاب خوشه‎های خشم هستند که هر دو نمونه‎هایی از زندگی طبقه کارگر آمریکا و کارگران مهاجر در دوره رکود بزرگ هستند .کتاب خوشه های خشم از جمله شاهکارهای نویسنده ، جان اشتاین بک ، می باشد که در سال ۱۹۳۹ منتشر و به دریافت جایزه پولیتزر نایل شد و رمانی بسیار جذاب و شیرین است .

سیذارتا

نویسنده: هرمان هسه
ترجمه: امیر فریدون گرگانی
سیذارتا (Siddhartha) نام کتابی است که به تحول معنوی یک مرد هندی برهمن می‌پردازد. این کتاب در سال ۱۹۲۲ و پس از آنکه هسه مدتی در دهه ۱۹۱۰ در هند به سر برد منتشر شد. سیذارتا در زبان سانسکریت، یعنی «کسی که به هدفش رسیده‌است». ماجرای داستان مربوط به دوران هند باستان و هم‌زمان با بودا (سده ۶) است.

سینوهه پزشک مخصوص فرعون

نویسنده: میکا والتاری
مترجم: ذیبح الله منصوری
من این کتاب را برای مدح خدایان نمی‌نویسم زیرا از خدایان خسته شده ام. من این کتاب را برای مدح فراعنه نمی‌نویسم زیرا از فراعنه هم به تنگ آمده ام؛ من این کتاب را فقط برای خودم می‌نویسم بدون اینکه در انتظار پاداش باشم یا اینکه بخواهم نام خود را در جهان باقی بگذارم. آنقدر در زندگی زجر کشیده ام که از همه چیز حتی امیدواری تحصیل نام جاوید، سیرم؛ من این کتاب را فقط برای این می‌نویسم که خود را راضی کنم. هرچه تا امروز نوشته شده، یا برای این بوده که به خدایان خوشامد بگویند یا برای اینکه انسان را راضی کنند. من فرعونها را جزو انسان می‌دانم زیرا آنها با ما فرقی ندارند و من این موضوع را از روی ایمان می‌گویم. هرکس که چیزی می‌نویسد امیدوار است که دیگران بعد از وی کتابش را بخوانند و تمجیدش کنند و نامش را فراموش ننمایند به همین جهت ایمان خود را زیر پای می‌گذارد و همرنگ جماعت می‌شود و مهمل ترین و سخیفترین گفته ها را که خود بدان معتقد نیست می‌نویسد. من در مدت عمر خود چیزها دیده ام، مشاهده کردم که پسری مقابل چشم من پدر خود خود را کشت. دیده ام که فقرا علیه اغنیا حتی طبقه خدایان قیام کرده اند، دیدم کسانی را که در ظروف زرین شراب میآشامیدند، کنار رودخانه با کف دست آب مینوشیدند، دیدم کسانی که زر خود با قپان وزن میکردند، زن خود را برای یک دستبند مسی به سیاهپوستان فروختند تا اینکه بتوانند برای اطفال همان زن، نان خریداری کنند. من در زندگی همه چیز داشتم، میخواستم چیزی به دست بیاورم که لازمه بدست آوردن آن این است که انسان همه چیز را از دست بدهد. من می‌خواستم حقیقت حکم فرما باشد و ریا و دروغ و ظاهرسازی از بین برود و نمی‌دانستم که حکم‌فرمایی حقیقت در زندگی انسان امری محال است و هرکس که راستگو باشد و با راستگویی زندگی کند باید همه چیز را از دست بدهد و من باید خیلی خوشوقت باشم که هنوز ثروت خویش را حفظ کرده ام.

تعلیمات دون خوان

نویسنده: کارلوس کاستاندا
اولین کتاب کاستاندا که در واقع یک پایان نامه دانشگاهی است گزارش مستند یک دانشجوی مردم شناس غربی از اعمال حیرت آور یک جادوگر پیر سرخپوست است . این کتاب که در زمان انتشار غوغایـــی بپا کــرد ، نتیجـه یادداشـت برداریهــای کاستاندا در شمال مکزیک بین سالهــای 1960 - 1965 است و بر مبنای این اعتقـاد نویسنده شکل گرفته که رویدادهائی از این دست ، شگفت انگیـزتر از آن اســت که در دنیای واقعی روی دهد و مسلما در ذهن او و تحت تاثیر گیاهان روانگردانی بوقوع پیوسته که همـواره قبل از هــر تجربه ، وادار به مصرف آنها می گردیده است .

هدیه سال نو

نوشته ویلیام سیدنی پورتر (ا.هنری)
اُ هنری O’Henry نام مستعار، (نام واقعی ویلیام سیدنی پورتر William Sydney Porter) نویسنده امریکایی (1862-1910) اهنری فرزند پزشکی بود ساکن کارولینای شمالی. در پانزده سالگی مدرسه را ترک کرد و مدت پنج سال در درمانگاه پدر و داروخانه عمویش به کار اشتغال یافت و از نوجوانی استعداد خود را در هنر نویسندگی آشکار کرد. در 1882 به تگزاس رفت، دو سال در مزرعه ای به سر برد و کمی زبان فرانسوی و آلمانی و اسپانیایی آموخت و کار نوشتن را آغاز کرد. از 1885 تا 1894 به شغلهای گوناگون مانند حسابداری و صندوقداری بانک اشتغال یافت، سپس با روزنامه فری پرس Free Presse که در دیترویت Detroit انتشار می‌یافت، همکاری کرد و داستانهای خود را در آن انتشار داد. در 1895 به هیوستن رفت و در روزنامه دیلی پست Daily Post ستون وقایع را به عهده گرفت و در 1896 به اتهام سرقت از بانکی که در آن کار می کرد، به دادگاه احضار شد. ظاهراً از این اتهام تبرئه می شد، اما به سبب هراسی که یافته بود، به امریکای جنوبی گریخت و تا 1898 در آنجا ماند و همین که به علت بیماری همسر به میهن بازگشت، به دادگاه احضار شد. این بار به پنج سال زندان محکوم گشت که به سبب رفتار پسندیده اش به سه سال و نیم تقلیل یافت. اهنری در زندان داستانهای مختلفی با نامهای مستعار انتشار داد و پس از آزادی در 1902 در نیویورک ساکن شد و داستانهای متعددی که غالب آنها از مشاهدات و تجربه های او در این شهر بزرگ مایه گرفته بود، انتشار داد که او را به شهرت رساند. اهنری در حدود ششصد داستان کوتاه نوشت که ابتدا در مجله های گوناگون منتشر می شد و هرسال تا هنگام مرگ یک یا دو جلد از مجموعه آنها را انتشار می داد. چهار جلد نیز پس از مرگش به چاپ رسید.

سرگذشت هکلبری فین

نویسنده: مارک تواین
مترجم: نجف دریابندری
بی‌شک شاهکار سمیوئل لنگهورن کلمنز، نویسنده امریکایی،‌ و از لحاظی دنباله ماجراهای تام سایر است. این کتاب،‌ که در 1885 انتشار یافته است،‌ حماسه گسترده امریکای ماجراجویان و حماسه شهرهای نکبت‌بار و ابتدایی دره میسوری و اوهایو در دوره استعمار و زندگی سراپا خشونت است. تام سایر و هکلبری فین – و مخصوصاً هکلبری فین که سخنگوی مارک تواین در دوره کودکی است – تصویرهای نمادین «بچه» امریکایی آن دوره هستند. در امریکا، معاصران تواین کتاب او را با شاهکارهای سروانتس و مولیر برابر دانستند، اما منتقدانی چون وان وایک بروکس و س.ب.لیکاک،‌ وارث و ولیعهد طنز‌ و مخصوصاً شروود اندرسون در داوریهای خودشان درباره این کتاب به جدول ارزشهای درست‌تری مراجعه کرده‌اند. ماجراهای هکلبری فین برای نویسنده فرصتی فراهم میآورد که به هجو بشریت بپردازد، و از این لحاظ میتوان این کتاب را با سفرهای گالیور، اثر سویفت، مقایسه کرد. این دو کتاب،‌ به عنوان آثاری که پیش از هر چیز برای سرگرمی بچه‌ها و دلخوشی خواننده‌ای در بند «وقت کشی» نوشته شده‌اند، با اقبال مشابهی رو به رو شدند. اما اگر چه این دو شاهکار، از سوی دیگر، این وجه اشتراک را دارند که به هجو بشریت میپردازند چنین به نظر میرسد که ادعانامه مارک تواین را واعظی بر زبان میراند که کوشش دارد تا روح ایدئالیستی را در اعماق وجودش خفه کند.

نیکلاس نیکلبی

نوشته چارلز دیکنز
ترجمه ترزا شاهین
*** این داستان به نام طغیان در کتابی که پیش روی شماست منتشر شده است ولی در اصل ماجراهای نیکلاس نیکلبی میباشد.
داستان نیکلاس نیکلبی مجموعه‌ای از وقایع و ماجراهای کوچکی است که دیکنز شرح می‌دهد. همین ساختار پیکارسک رمان است که موجب می‌شود تا نیکلاس در مسیر خود با شخصیت‌ها و ماجراهای بسیار ملاقات کند. به عبارتی دیگر، دیکنز بیش از آن که به خلق موقعیت بیاندیشد، ماجراهای اتفاقی را اساس کار قرار می‌دهد و شخصیت خود را با گذر از این اتفاق‌ها به پایان رمان می‌رساند.درونمایه‌های اصلی این رمان، همچون بیشتر کارهای دیکنز، سوءاستفاده از کودکان، بدرفتاری و آموزش نادرست به آن‌ها، شکاف طبقاتی میان دارا و ندار، و حفظ شرافت و پاکی در بدترین شرایط است، دیکنز صحنه‌ها و شرح‌های بسیار خنده‌دار و کمیکی بر موضوع‌ها می‌افزاید تا آن جا که برخی داستان نیکلس نیکلبی را از خنده‌دارترین رمان‌های انگلیسی زبان به شمار آورده‌اند. شخصیت نیکلس نیکلبی، از شخصیت‌های جالب و تقریبا منحصر به فرد در میان دیگر شخصیت‌های آثار دیکنز است.

کوری

نویسنده: ژوزه ساراماگو
مترجم: مینو مشیری
برنده جایزه نوبل 1998
ساراماگو در سال 1992 در نزدیکی لیسبون در خانواده ای تنگدست به دنیا آمد و به دلیل فقر نتوانست تحصیلات دانشگاهی اش را به پایان برساند. در یک آهنگری به کار مشغول شد تا بتواند به طور پاره وقت به درسش ادامه دهد.
رمان "کوری" در سال 1995 منتشر شد. ساراماگو می گوید:" این کوری واقعی نیست، تمثیلی است. کور شدن عقل و فهم انسان است. ما انسان ها عقل داریم و عاقلانه رفتار نمی کنیم...."
"کوری" یک اثر خاص است؛ یک رمان معترضانه اجتماعی - سیاسی، که آشفتگی اجتماع و انسانهای سردرگم را در دایره افکار خویش و مناسبات اجتماعی تفصیر می کند.
کوری مورد نظر ساراماگو در این کتاب کوری معنوی است. قانونمندی و رفتار عاقلانه خود به نوعی آغاز بینایی است.می توان این نکته را در سخنان شخصیت های داستان مخصوصا در پایان در سخن زن دکتر که می گوید:" چرا ما کور شدیم، نمی دانم، شاید روزی بفهمیم، می خواهی عقیده ی مرا بدانی، بله، بگو، فکر می کنم ما کور شدیم، ما کور هستیم کور اما بینا، کورهایی که می توانند ببینند اما نمی بینند."


خاطرات خانه اموات

فئودورمیخائیلوویچ داستایوفسکی
مهرداد مهرین
چکیده :
«الکساندر بتروویچ» در اصل یک نجیب‌زاده روسی بود. او بر اثر حسادت، همسرش را کشت و فورا خود را به پلیس معرفی کرد. پلیس او را به ده سال حبس با اعمال شاقه محکوم کرد و پس از پایان این مدت او به اقامتگاه محکومین واقع در شهر «ک» فرستاده شد تا عمر خود را در آن‌جا به پایان آورد. یعنی او به یک کولونی محکومین، که کمی دورتر از شهر واقع شده بود، تعلق داشت، اما می‌توانست در شهر «ک» به سر برد. او در این شهر با تدریس زبان فرانسه و... لقمه‌نانی به دست می‌آورد. البته تدریس برای محکومین در شهرهای سیبری امری بعید، نبود زیرا کسی غیر از آنها از زبان فرانسه و رشته‌های مختلف تعلیم و تربیت اطلاعی نداشت. خاطرات خانة اموات، اثر داستایوسکی به سرگذشت ده سالة الکساندر پتروویچ در زندان با اعمال شاقه اختصاص یافته‌ است. داستایوسکی در بخشی از این داستان ماجرای محبوبیت خود در زندان سیبری را شرح می‌دهد و ضمن معرفی زندانیان دیگر سرگذشت غم‌انگیز آنها را به طرزی بدیع، حکایت کرده و پرده ازبرخی اسرار درونی انسان برمی‌دارد.



محاکمه ژاندارک

نویسنده: برتولت برشت
اثر دیگر برشت نمایشنامه " محاکمه ژاندارک " است که در مورد قرون وسطی و اختلاف بین دو کشور اروپایی فرانسه و انگلیس در سال 1338 میلادی است که برشت به تصویر کشیده است.این اثر اشغال کشور فرانسه توسط انگلیس و ضعف مقامات فرانسه را در مقابل آن نشان می دهد.خیانت اشراف و بخصوص کلیسا در این اثر بیشتر به چشم می خورد.این اثر برشت نیز به لحاظ تاریخی سندیت دارد و برگرفته از یک واقعیت تاریخی است.
در این شرایط است که دختری 17 ساله از روستا به فرمان صداهائی که خیال می کرد از جانب خدا و ملائک اعظم به او الهام می شود خود را به شکل مردان در می آورد و به خدمت شارل هفتم می رسد و در صف سپاهیان او قرار می گیرد .
ژاندارک قهرمان ملی، مذهبی، سیاسی فرانسوی نماد شجاعت، شهامت و عرق میهن پرستی، از جان گذشته و بی باک، باکره و پرهیزگار، در عین سادگی کودکانه اش، خشن و خستگی ناپذیر است. شنیدن نداهای آسمانی و قوه درک فرازمینی اش، وجوهی متعالی و والا به او می بخشد، که این زوایای دینی و الهی محبوبیت مردمی اش را می افزاید. او برای جنگیدن با دشمن، ظاهر و آرایشی مردانه به خود می گیرد. در میدان رزم، لباس مردانه به تن کرده و جنسیت اش را فراموش می کند. او با انجام این عمل بر حاکمیت مردسالار دورانش صحه می گذارد، گویی خود نیز با ظاهری زنانه، خویشتن را لایق میدان نبرد نمی داند و اساساً اعتراض، شهامت، مخالفت و قهرمانی را اعمالی مردانه می پندارد، که انجام آنها، هیئت و هیبتی مردانه می طلبد. اما به نظر می رسد ژاندارک هم جایگاه قهرمانی خود را تا اندازه یی مرهون جنسیت اش است و هم مکافات سنگین آن قهرمانی را. براساس تفکر اسطوره یی، زن پذیرنده و رویابین است و مرد مهاجم و جنگجو. در قرن 14 میلادی، ژاندارک این تعریف ازلی - ابدی را درهم می شکند و وارونه می کند و دست آخر، شهید همان نگرش و روش مردمدار، کلیسامحور و قربانی گیرنده می شود.
ناگفته پیداست که ژاندارک باکره اورلئان دارای تمام خصوصیاتی است که او را بدل به اسطوره یی ماندگار می کند. ژاندارک چنان تصویر نمونه یی و بی خدشه یی از خود بر جای می گذارد، که نه تنها به مثابه الگوی تهور در ذهن و جان سرزمین اش حک می شود، که از او به بعد با تاثیر عمیقی که در حافظه تاریخ بر جا گذاشته است، هر کجا و در هر زمان در موقعیتی مشابه، قهرمانی او در خاطره بشر زنده، تکرار و ستایش می شود.
ژاندارک به قهرمان های دیگر برشت بی شباهت است. او رویه یی باستانی را پیش می گیرد، با رویکردی حسی و عاطفی خود را به دست طبیعت می سپارد و تراژدی می آفریند. این رویه برخلاف آن شیوه برخوردی است که برشت و مرام سیاسی اش توصیه می کنند. وجه تمایز ژاندارک از دیگر قهرمان های برشت، ماندن او در حصار باورهای مسیحی و قرون وسطایی است؛ بدون وجود نشانی از موضع انتقادی برشت در مقابل آن. از روحیه انقلابی و پرشور برشت در این نمایشنامه خبری نیست. تنها مولفه آشنای متن برشت، آزادیخواهی ژاندارک است آن هم نه ناشی از عقلانیت و تفکری که ویژه قهرمانان مورد تایید برشت است.
برشت می گوید؛ «تماشاگر این آرامش خاطر را نخواهد یافت که دعوتش کرده باشند شریک احساس های روی صحنه شود، قهرمان نمایشنامه را نمونه مجسم خود ببیند و به این ترتیب که خود را در عین حال در دو نسخه مشاهده می کند، گمان برد فناناپذیر و بااهمیت است. نوع باارزش تری از علاقه هم وجود دارد؛ علاقه به قیاس، به تفاوت، به چیزی که در موردش نشود وسعت دید داشت، به چیزی که تعجب می آورد.»
تفاوت دیگر این نمایشنامه با دیگر آثار برشت پوشیدگی موضع نویسنده آن در مقابل عملکرد قهرمان است. ژاندارک از سوی برشت نه تحسین می شود نه تکفیر، نه تایید و نه تکذیب، تنها روایت می شود؛ موضعی تقریباً خنثی و بی طرفانه که برشت در دوره فعالیتش به ندرت اتخاذ کرده بود. به نظر می رسد برشت در این نمایشنامه، آگاهانه و تعمداً از منظری متفاوت به قهرمان و فرآیند قهرمانی می نگرد. گویی نگرش انتقادی او این بار اندیشه سیاسی خودش را به چالش گرفته است.
هیچ کس آنطرف خط نیست
نویسنده: آلفرد هیچکاک
مترجم: کامران سلحشور
مردی به علاقه مندی همسرش به مرد دیگری ظنین می شود و دشمن فرضی را می کشد!!! بعد وقتی می فهمد که مردی که کشته شده است غیر از مرد مورد علاقه زنش بوده است همزمان هم معلوم می شود که شش نفر شاهد قتل عمد بوده اند!!!

گهواره گربه

نام نویسنده:کورت ونه گات
مترجم: علی اصغر بهرامی
گهواره گربه کتابی است درباره بازی‌های ساده روزگار ما. درباره بازی‌های نظامی و بازی‌های مذهبی. درباره بازیچه بودن علم در دست دانشمندان بی‌مسئولیت. دانشمندانی که خود ونه‌گات با خوشنودی نسل آنها را منقرض شده می‌داند. دانشمندانی که تربیت شده فرهنگ جنگ‌های جهانی بوده‌اند. کل کتاب توضیح همین فرهنگ جنگ است. سیاست‌مدارها، تاجرها، دیکتاتورها، رهبران مذهبی، همه و همه تحت تاثیر جنگ‌های جهانی بوده‌اند. شاید حرف ساده این کتاب این باشد که چیزهایی هست که خیلی دیر از خاطره بشریت پاک می‌شوند.
کتابی است درباره بازیچه بودن دین در دست حکومت‌ها و درباره نیاز انسان‌ها به بازیچه‌ها. انسان‌هایی که هرچه پیچیده‌تر به بازی گرفته شوند، راضی‌تر خواهند بود و زندگی برایشان قابل تحمل‌تر خواهد بود. حکومت‌هایی که هر چه هنرمندانه‌تر مردم را به بازی بگیرند موفق‌تر خواهند بود. و مذهبی که هر دو را به بازی می‌گیرد.
"کتابی است که به یکی از چندین و چند روش موجود برای پایان دادن به دنبا می‌پردازد."


سلاخ خانه شماره پنج

نویسنده: کورت ونه گات جونیور
ترجمه: علی اصغر بهرامی
سلاخ‌خانه شماره پنج رمان مشهور کورت ونه‌گات نویسنده معاصر آمریکایی است. عنوان فرعی کتاب جنگ صلیبی کودکان است که اشاره به واقعه‌ای تاریخی در دوران جنگ‌های صلیبی‌ دارد.
ونه‌گات کتاب را بر اساس تجارب شخصی خویش در جنگ جهانی دوم درباره واقعه بمباران درسدن آلمان توسط متفقین نوشته‌است. کتاب درباره بیلی پیل گریم سرباز آمریکایی است که در زمان جنگ جهانی دوم در شهر درسدن حضور دارد و در زمان بمباران در سلاخ‌خانه‌ای در زیرزمین پناه می‌گیرد.
کتاب از جمله رمان‌های پست‌مدرنیستی قرن بیستم است

 بیگانه ای با من است
نویسنده:جوی فیلدینگ
درباره نویسنده:
جدیدترین نویسنده عامه پسند خارجی که در بین خوانندگان ایرانی مطرح شده، این خانم نویسنده کانادایی است که داستان هایش با زمینه سایکودرام و گرایش های روان شناسی، طرفداران خودش را بین خانم ها پیدا کرده است.
زنان مطلقه، زندگی های در حال فروپاشی و زنان مرگبار از ایده های دوست داشتنی خانم فیلدینگ هستند که نام فامیلی اش را با احترام به هنری فیلدینگ، (نویسنده انگلیسی) انتخاب کرده است.
جوی فیلدینگ برای زنان نمی نویسد بلکه از مسائل و مشکلات زنان سخن می گوید که شاید در تمامی جوامع مشترک باشد.
جوی فیلدینگ مدتی هم هنرپیشه آماتور سریال ها و فیلم های تلویزیونی بود و افتخارش این است که یک بار با الویس پریسلی همبازی شد. کتاب بوسه خداحافظی با مادر که در سال۱۹۸۰ انتشار یافت، از نظر نیویورک تایمز تکان دهنده ترین کار فیلدینگ عنوان شده است.
جوی فیلدینگ با اینکه مدت زمان کوتاهی است به خوانندگان ایرانی معرفی شده، اما کتاب هایش به چاپ های متعدد رسیده اند. نکته جالب اینکه مترجم اصلی کتاب های او شهناز مجیدی، مادر تکین حمزه لو از نویسندگان معروف عامه پسند است.
«نیویورک تایمز»:
«جوی فیلدینک» توانایی شگرفی در به تصویر کشیدن زندگی افراد، با شرایط خاص دارد:
شرایطی که ممکن است برای هرکسی پیش آید...
رمان برگزیده «نیو پورت دیلی نیوز»
کتاب حاضر اولین اثر ترجمه شده از این نویسنده در ایران است که استقبالی بی نظیر را در پی داشت.

بارون درخت نشین

نویسنده: ایتالو کالوینو
مترجم: مهدی سحابی
مقدمه ی کتاب:
چگونه می‌توان هم از مردم گریخت و هم از نزدیک با ایشان، و برایشان، زندگی کرد؟ چگونه می توان هم به زندگی آدمیان و قراردادهای دیرینة آن پشت پا زد و هم برای آنان، وبه کمک خودشان، زندگی نو و نظم نوینی را جستجو کرد؟ بارون درخت نشین به این پرسش ها پاسخ می‌گوید. پاسخی نه با وعظ و نظریه‌پردازی که با خود زندگی‌اش، با شیوة زیستن اش می‌آموزد که برای آدم همه چیز شدنی است؛ تنها به این شرط که بخواهد و بهای آن را بپردازد.
بارون روندو از سنت های کهنه و قیدهای بی چون وچرای اجتماعی می‌گریزد و شیوه‌ای زیستن را برای خود برمی‌گزیند که دیگر کوچکترین همانندگی با زندگی مردمان ندارد. زمین سفت و آشنای زیر پا را رها می‌کند و به زندگی در راه پیچاپیچ و لرزان بالای درختان می‌رود، یعنی می‌توان گفت که دنیای دیگری را جایگاه خود می‌کند. اما نه این که در« برج عاج» بنشیند. فاصله گرفتنش از زمین برای دوری جستن از مردم نیست. برعکس؛ پنداری در جستجوی میدان دید گسترده تری به میان شاخ و برگ درختان می‌رود تا همه چیز را بهتر و بیشتر ببیند، تا بهتر بتواند به آنچه برایش « شورش» کرده است عمل کند.

لیدی ال

نوشته ی رومن گاری
برگردان مهدی غبرایی
لیدی ال" عنوان کتابی است از "رومن گاری" که درونمایه اصلی آن را رویارویی عشق و ایده آل های عقیدتی تشکیل می دهد. داستان یک ماجرای عاشقانه در اواخر قرن نوزدهم. دختر جوانی به نام آنت که همانند هر دختر دیگری دلباخته مردی جوان می شود و غرق در نیاز و خواهش بوسه و نوازش و توجه است و پسری به نام آرمان که شدیداً پایبند به اصول و اعتقادات سیاسی و مبارزاتی خود است. او آنارشیست جوانی است که صادقانه زندگی اش را برای بهبود اوضاع جهان فدا می کند.او برای رهایی میلیون ها انسان از چنگال دولت های حاکم و برقراری برابری و برادری تا پای جان تلاش می کند.
عشق سرنوشت این دو جوان را بهم پیوند می دهد. عاشق می شوند و دل می بازند اما می باید از بین طلب معشوق و کامیابی احساسی و آرمانخواهی مفرط و پایبندی به عقاید یکی را برگزید. یکی سودای رسیدن به محبوب را در سر می پروراند و دیگری آرزوی نابودی حکومت های خونخوار و مستبد از روی زمین را در ذهن دارد.اما نمی توان در آن واحد سودای پاکسازی دنیا از نابرابری را داشت و خود را وقف مردم کرد و همزمان تمام و کمال از آن ِ معشوقی بود که سرتا پا خواهش است.اینجاست که باید تلخ ترین انتخاب ممکن صورت بگیرد.

کارد شکاری

نویسنده: هاروکی موراکامی

برگردان: محمد شفیعی
موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو ژاپن به دنیا آمد. در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت. در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد و به گفته خودش در آوریل سال ۱۹۷۴ در هنگام تماشای یک مسابقه بیسبال، ایده اولین کتاب‌اش به آواز باد گوش بسپار به ذهنش رسید. در همان سال یک بار جاز در کوکوبونجی توکیو گشود. در سال ۱۹۷۹ اولین رمانش به آواز باد گوش بسپار منتشر شد و در همان سال جایزه نویسنده جدید گونزو را دریافت کرد و در سال ۱۹۸۰ رمان پینبال (اولین قسمت از سه گانه موش صحرایی) را منتشر کرد. در سال ۱۹۸۱ بار جازش را فروخت و نویسندگی را پیشه حرفه‌ای خودش کرد. در سال ۱۹۸۲، رمان تعقیب گوسفند وحشی از او منتشر شد که در همان سال جایزه ادبی نوما را دریافت کرد.
در اکتبر ۱۹۸۴ به به شهر کوچک فوجیتساوا در نزدیکی کیوتو نقل مکان کرد و در سال ۱۹۸۵ به سنداگایا. در سال ۱۹۸۵، کتاب سرزمین عجیایب و پایان جهان را منتشر کرد که جایزه جونیچی را گرفت.


چرم ساغری

نویسنده: اونوره دو بالزاک
مترجم: محمود اعتماد زاده
چرم ساغری[La Peau de chagrin] این رمان کوتاه انوره دو بالزاک (1799-1850)،‌ نویسنده فرانسوی،‌ متعلق به دوره آغاز آفرینندگی ادبی حقیقی اوست. او با چرم ساغری، ‌که به سال 1831 انتشار یافت، ‌رشته قصه‌هایی را آغاز می‌کرد که بعداً مجموعه کمدی انسانی جایگاه ویژه‌ای به نام « بررسیهای فلسفی» یافت. مارکی جوانی به نام رافائل دو والانتین، که یتیم و سخت تنگدست مانده است،‌ دستخوش وسوسه اثر بزرگی است که مایه امید و تسلای خاطر اوست: این وسوسه نگارش «نظریه اراده» است که اثری بدیع و مبهم، و مانند خود ماجرای داستان ملهم از مسمریسم و علوم خفیه است. ولی چون از وسعت کار نومید می‌شود می‌خواهد خودکشی کند. در این هنگام با شخصیت عجیب نیمه عتیقه فروش و نیمه جادوگری ملاقات می‌کند. این شخص تکه‌ای چرم ساغری به او هدیه می‌کند که دارای قدرت برآوردن کلیه آمال و همه آرزوهای کسی است که آن را در اختیار داشته باشد ولی ....

تکه گوشت پر از درد

نویسنده: روبن سواگ
تک داستان کوتاه
سرما! سرما! سرمایی که تا مغز استخوانها فرو می رفت و آنها را یخ میزد. طوفانی مهیب از کوههای آلپ به پاخاست و آهنگ شهر کرد، به این سو و آن سو می دوید و در دره ها می چرخید و چون دیوانگان، درختها را از ریشه بیرون می کشید و با خود می برد. برفها گلوله میشدند و به هوا می پریدند و از برابر او می گریختند و در سوراخها و شکافهای درشکه پناه می جستند، یا در چشم اسب فرو می رفتند و حیوان را از دیدن و رفتن باز می داشتند.

دیوانه وار

نویسنده:کریستین بوبن
داستان کتاب دیوانه وار از کودکی دخترکی آغاز و با بزرگسالی اش پایان می گیرد.دخترکی که از همان کودکی رفتار متفاوتی دارد و این تفاوت تا بزرگسالی با اوست.داستان بسیار شبیه به شعر بوده و نثر آن به قدری روان و زیبا است که انسان با خواندن آن علاوه بر لذتی که از داستان می برد،از نوشته های آن به تنهایی هم لذت می برد.

ساعتی قبل از پیروزی

اثر: سامرست موآم
ترجمه: شاهرخ باصری
سامرست موآم رابیشتر به خاطر جملات قصارش میشناسندکه نمونه اش درزیر آمده است:
” ما می نویسیم چون مجبوریم که بنویسیم. “
” عشق واقعی عشق یک طرفه است بدون هیچ چشم داشت و پاداشی. “
در یادداشتهای موآم، خاصه در سالهای آخر که به 1944 می‌رسد، علاقه شدیدی به زندگی پرشور و رنگارنگ دیده می‌شود. علاقه به کشف و آموختن و پی بردن به اختلاطهای اسرارآمیز روح و سرنوشت بشری. موآم در برابر همه حوادث و برخوردها، وضع دانشمندی زیست‌شناس و همچنین مردی ماجراجو را به خود می‌گیرد تا بتواند به معرفت وسیعتری دست یابد، حتی می‌توان گفت طرز نگریستن او به تقدیر، همراه با معرفتی که از زندگی با آن همه تجربه‌های گوناگون به دست آورده، او را به نوعی فلسفه خاص رسانده است.

مه دود

داستان مه دود از مجموعه داستان مورچه آرژانتینی نوشته ایتالو کالوینو
ایتالو کالوینو در سال1923 در سانتیاگو دِلاس وگاس که در کوبا قرار دارد به دنیا امد
تا 5 سالگی در کوبا ماند و سپس به ایتالیا رفت و تا 18 سالگی را در سان رمو گذراند .سپس در سال 1941 به تورین رفت و دو سال بعد از ان یعنی در سال 1943 به نهضت مقاومت ایتالیا و پس از ان به حزب کمونیست ایتالیا پیوست . کالوینو در سال 1947 در ررشته ی ادبیات و از دانشگاه تورین ، فارغ التحصیل شد . وی در بعد از دوران فارغ االتحصیلی اش به همکاری با روزنامه ای وابسته به حزب کمونیستی پرداخت . کالوینو در دهه ی 60 با همکاری ویتورینی نشریه ی ادبی مونابو را منتشر کرد . در همین دهه و بعد از سال 1966 ایتالو سری سفر های خود را به پاریس اغاز کرد و در طی این سفر ها با رولان بارت ملاقات کرد و فعالیت هایی نیز در زمینه ادبیات کلاسیک در دانشگاه های فرانسه و از جمله دانشگاه سوربن انجام داد غعالیت های او در دهه ی 1981 نشان افتخار فرانسه را برای وی با ارمغان اورد .
و سرانجام در 62 سالگی بعلت بیماری خونریزی مغزی در گذشت . فضای انتقادی اثار کالوینو باعث شد تا تا او را همواره یکی از مهمترین داستان نویسان ایتالیا در قرن بیستم بدانند.

منبع سایت: www.forum.parsigold.com

 

خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

روزالده

روزالده اثر هرمان هسه

ده سال پیش ، وقتی" یوهان فراگوت "زمینی به نام "اِسپَرلُوس "خرید و به آن جا نقل مکان کرد ، خانه ی اربابی کهن سالِ رها شده ای بود با کوره راه های باغ.فراگوت معبد آن را ویران کرد و کارگاه نقاشی جدیدی بنا نمود .وی مدت هفت سال در آن جا سرگرم نقاشی بود...

 

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

 "بابا گوریو" ( 1835 )اثر اونوره دو بالزاک

در پانسیون خانم " واكر " در "نو سنت ژنویه" افراد گوناگونی  زندگی می كنند.فقر زدگی و رازآلودگی در این پانسیون مشهود است. مرموزترین مهمان پانسیون ، مردی به نام گوریو است ؛ پیرمردی تنها كه ...

 


مروارید

داستان مروارید ( 1947 ) اثر جان اشتاین بک

کینو و همسرش خوآنا و نوزادشان در کلبه ای کنار ساحل دریا زندگی می کردند .آن ها فقیر و به موسیقی علاقه مند بودند و از صدای امواج دریا لذّت می بردند .

روزی عقرب فرزندشان را گزید . همه گفتند که ...

 


فرزندان کاپیتان گرانت

"فرزندان كاپیتان گرانت" (68 -1867 ) اثر ژول ورن

روزی كشتی تفریحی " دانكن "(Dancan) كه متعلق به " لرد گلناروان " بود در دریا ماهی ای صید كرد كه در شكم آن یک بطری پیدا شد . داخل بطری نامه ای از كاپیتان گرانت بود . نوشته بود كه كشتی آن ها غرق شده است . ...

 


سپید دندان

داستان سپید دندان (1906)

سرمای قطب در جنگل های کاج ، طبیعت را به صورت وحشتناکی در پرده ی ابهام فرو برده بود و سرما و سکوت حکم می راند .ناگهان صدایی سکوت را شکست.سورتمه ای را سگ ها می کشیدند و دو مرد خسته و ترسان پیشاپیش حرکت می کردند.آن ها...

 


هکلبری فین

هکلبری فین(1885)اثر مارک تواین

من (هاک ) و دوستم "تام" گنجی را که سارقان در جایی پنهان کرده بودند  یافتیم و پس از دست گیری آن ها حدود دوازده هزار دلار کاسب شدیم .قاضی " تاچر "پول ها را از ما گرفت تا در بانک بگذارد و هر ماه مقداری پول بر آن افزوده شود.سرپرستی  من بر دوش خانم " داگلاس " افتاد . ...

 


زیر گنبد مینا

زیرِ گنبد مینا"(All Under Heaven) اثر پرل باک

مالکولم مردی امریکایی بود که پس از مأموریت بیست و پنج ساله اش در کشور چین ، همراه خانواده اش با کشتی به امریکا بازگشت.همسرش نادیا و بچه هایش پیتر و لیز بودند .آن ها بعد از رسیدن، به هتل رفتند .پس از کمی استراحت برای گردش خارج شدند .مالکولم احساس عجیبی داشت . همه چیز...


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

کاپیتان راشیل اثر میشل زواگو

زمان پادشاهی لویی سیزدهم ؛روزی او به طوری اتفاقی در دهکده ای با دختری بسیار زیبا برخورد کرد و عاشقش شد .می خواست به هر قیمتی او را به چنگ آورد .از سویی صدراعظم جاه طلب فرانسه به موضوع پی برد و کشیشی خبیث را به نام "آبه" مأمور کرد تا دختر را برایش بیاورد...

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

نظری بر« میشل استروگف »(1876) اثر ژول ورن

در قصر جدید تزار، امپراتور روس ، مجلسی با حضور فرماندهان دولتی و افسران نظامی برپا بود . دو خبرنگار خارجی نیز آن جا بودند . تزار فرمان داد که هرچه سریع تر افرادی...

 

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

نگاهی به "تاجر ونیزی" اثر ویلیام شکسپیر

ونیز ایتالیا؛ بَسانیو(Bassanio)دل باخته ی "پُرشیا" (Portia)است .او مردی ونیزی ، نجیب زاده، جوان و سرشار از خصلت های نیکو است و "پرشیا" دختری زیبا و دل ربا و شاه زاده .پدر دختر ، تصویر او را در یکی از سه صندوق طلایی ، نقره ای و مسی پنهان کرده است...

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

نگاهی به "عامل انسانی" اثر گراهام گرین

"کاسِل " سی ساله در دستگاه جاسوسی انگلستان کار می کرد .معاونش "آرتور دیویس "بود.آن ها با پیام های سرّی 6-الف سر و کار داشتند .سرهنگ " دین تری " به آن جا آمده بود تا از کاسل و دیویس بازجویی کند .گویا خبرهایی مهم از آن قسمت جاسوسی به بیرون درز کرده بود ...

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

اتاق شماره 6

در یکی از اتاق های بیمارستان – که وضع مناسبی ندارد و مخصوص دیوانگان است – پنج نفر هستند ."مویسیکا"(Moiseyka) تنها دیوانه ای است که می تواند به راحتی از بیمارستان خارج شود.یکی دیگر از این دیوانگان ...

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

دزد دوچرخه

پایان جنگ جهانی دوم است.ایتالیا یکی از قربانیان جنگ ،اکنون در فقر و فساد غوطه می خورد. مردم برای سیر کردن شکمشان به هر کاری تن می دهند.یکی از این بی چارگان آنتونیو ریچی (Antoni Ricci)است که با همسر و دو فرزندش زندگی سختی را می گذراند. ...

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

"غرور و تعصب" اثر جین آوستن

آقا و خانم بنت(Bennet) پنج دختر داشتند . جِین و الیزابت بزرگ تر از سه خواهر دیگر بودند و زیباتر و سنگین تر.چندی بود که در همسایگی شان در باغی به نام "نِدِرفیلد" مردی سرشناس و ثروتمند به اسم "چارلز بینگلی" زندگی می کرد که بسیار با محبّت و خوش چهره بود....

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

"انسان ، جنایت و احتمال"اثر نادر ابراهیمی

مطلب از وقوع جنایتی احتمالی خبر می داد .سیّد باباخان از روستای لاجورد خراسان متّهم شده بود که پس از وقوع زلزله همسرش را با تبر به قتل رسانده و بعد او را زیر یک دیوار دفن کرده است تا به نظر آید که زلزله عامل مرگ زنش بوده و بعد هم .....

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

"اسیر قفقاز"اثر لئو تولستوی

"ژیلین"، افسری جوان بود که در قفقاز به کشورش خدمت می کرد.به تازگی نامه ای از مادرش دریافت کرده بود.مادرش نوشته بود که بیمار است و مشتاق دیدار پسرش تا برای او همسری برگزیند. ژیلین مرخصی گرفت تا راهی سفر سرنوشت سازش شود ؛ چون در قفقاز جنگ بود و عبور از آن جا بسیار سخت....

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

" سقوط یک فرشته" اثر هنری وود

"ایزابل" دختری دوست داشتنی و زیبا است. با پدرش زندگی می کند. پدر از اشراف انگلستان بوده ؛ ولی خوش گذرانی ها و بی خیالی هایش هر روز او را بدهكار تر و  شوریده تر می كند تا جایی كه به ناچار منزل باشکوهش را به وکیلی سرشناس ، خیرخواه و جوان به نام "کارلاین" می فروشد....

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

نگاهی به داستان بیژن و منیژه

دوران پادشاهی کیکاووس ، شاه خودکامه ی ایران زمین به پایان رسیده است و اکنون کیخسرو ، فرزند سیاوش بر تخت سلطنت تکیه زده.کیخسرو پادشاهی دادگستر، رعیت نواز و مهربان  است.یکی از روزهای اردیبهشت به فرمان کیخسرو مجلسی ترتیب داده شد تا مردم رو در رو شکایت ها و صحبت هایشان را با پادشاه در میان بگذارند.

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

"جزیره ای در طوفان" اثر رومن رولان

"پی یر" پسری شانزده ساله و دارای روحی ضعیف و شکننده است.پدرش در مسند قضا نشسته و برادر بزرگش "فیلیپ" از آغاز جنگ داوطلبانه به جبهه رفته است. خانواده اش مذهبی و در امور دینی سرسخت و استوار است. چند سالی از شروع نبرد گذشته و بمباران ها و کشتار مردم بی گناه هم چنان ادامه دارد .این همه ...

 


خلاصه رمان های مشهور ادبیات جهان

لایه های شهر وحشی

دوستی به نام " کروئن" داشتم.فردی عجیب بود و کارهای شگفت می کرد.روزی به دیدنم آمد .با هم گپ زدیم.از وضع روستاییان بی کار در زمستان ناراحت بود و می گفت که باید کاری برای شان کرد. یک سال و نیم بعد  حدود سال 1939 به پاریس رفتم.به طور اتفاقی به یک آگهی برخوردم....

 


مهمانسرای دو  دنیا

مهمانسرای دو دنیا

این نمایشنامه داستان قرار گرفتن چند انسان بر اثر حادثه ای در جایی میان دو دنیا را به تصویر می کشد. شخصیت اصلی این داستان که نامش ژولین است در ابتدا به وجود اعتقادی نداشت و به گمانش آدم های اطراف و نیز اشیاء و دنیای پیرامونش حقیقت نداشتند.

 


تهوع

تهوع

دلمشغولی عمده ی او وجود است." همیشه ازش آگاه بودم: من حق وجود داشتن نداشتم. به حسب تصادف پدید آمده بودم. مثل یک سنگ، یک گیاه، یک میکروب وجود داشتم. زندگیم الله بختکی و در هر جهتی می رویید." (2) هر گاه که روکانتن به اطرافش از حیث موجودیت نگاه می کند دچار حسی می شود که خود آن را تهوع می خواند.

 


رمان مسخ

چرا انسانی خواست که مسخ بشود؟

 گره گوار در را به سختی باز می کند و با دیدن او همه وحشت زده هر یک به سمتی می گریزند. پدرش سعی می کند گره گوار را وادار کند که به اتاقش باز گردد و با این کار باعث می شود که گره گوار قدری زخمی شود.

 


استخوان خوک و دستهای جذامی

خطاب به آدمها

خطاب به آدمها و اهداف پوچ و مسخره شان می گوید: "همش هفتاد، هشتاد سال. یعنی اگه شانس بیارید، اگه خیلی زودتر ریق رحمت رو سر نکشید، خیلی که تو این خراب شده باشید هفتاد هشتاد سال بیشتر نیست. لامسبا اگه هفتصد سال می موندید چی کار می کردید؟"

 


در جستجوی من ناشناخته

در جستجوی من ناشناخته

« دیگر جزیره ی ناشناخته ای وجود ندارد و اگر هم وجود داسته باشد باز هم حاضر نیستند آسایش موجود در خانه و راحتی کار کردن در کشتی های مسافربری را رها کنند و خود را در ماجراجویی های دریایی گرفتار سازند و چیزی را جستجو کنند که وجود ندارد.» این تنهایی مرد در یافتن جزیره ناشناخته ایی که می دانیم نمادی از خودشناسی ست بیش از هر چیز مخاطب را آزار می دهد.


موش ها و آدم ها

رویاهای یک موش

«آدمایی که مث ما تو مزرعه کار می کنند تنها ترین آدمای دنیان. قوم و خویش ندارن. مال هیچ دیاری نیستن. می رن تو مزرعه، یه پولی می سازن، بعد هم می رن تو شهر به بادش می دن. بعدش هم هنوز هیچی نشده دمشونو می زارن رو کولشون و می رن یه مزرعه ی دیگه. هیچ وقت هم هیچ امیدی ندارن.»


عقاید یک دلقک

عقاید یک دلقک

این داستان انعکاسی از تنهایی و پوچ گرایی انسان قرن بیستم را نشان می دهد .

 

 

 


بار هستی

تنهایی انسان در «بار هستی» 

کتاب بار هستی تفکر و اندیشه زندگی انسان و تنهایی او را در جهان نشان می دهد . برداشت فلسفی کوندرا خواننده را با مسائل بنیادی هستی بشر روبرو می سازد و انسان را به تفکر پیرامون زندگی و هستی وا می دارد .

10 رمان برتر جهان درباره چه هستند؟


10 رمان برتر جهان درباره چه هستند؟

فهرست‌های زیادی در اطرافمان هست. فهرست‌هایی از بهترین پدیده‌های فرهنگی و مهم‌ترین تلاش‌های بشری.

فهرست بهترین فیلم ها، فهرست تأثیرگذارترین کتاب های فلسفی و بهترین عکس ها، نشریات، غذاها و ... . در این میان یکی از معروف ترین فهرست ها، فهرست بزرگ ترین رمان های جهان است. چند رمان کلاسیک و ماندگار بین همه این فهرست ها مشترک هستند. کلاسیک هایی که بسیاری از اهالی فرهنگ و ادبیات خواندنشان را الزامی می دانند و مدعی هستند خواندن این آثار زندگی ما را دگرگون خواهد کرد.

برای شما که حتی وقت مهمانی رفتن هم ندارید، تله هایی فراهم کردیم. تله هایی که برگرفته از فهرست بهترین رمان های تاریخ به انتخاب نشریه گاردین است، البته در میان چند ده رمان برگزیده گاردین، ده تا از مهم ترین ها را انتخاب کردیم. باشد که به دام بیفتید و حداقل این ده کتاب کلاسیک را بخوانید.

دن کیشوت

بسیاری از کتاب ها هستند که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمی رود. بعضی دیگر نیز هستند که میان ملل دیگر هم خواننده دارند، اما تنها مورد پسند گروه روشنفکران و طبقات ممتاز یا برعکس مورد اقبال عموم مردم قرار می گیرند. «دن کیحوته دلامانچا» تمام حصارهای جغرافیایی، نژادی، اجتماعی و طبقاتی را در هم شکسته و نام خود را با دنیا و بشریت گره زده. از قدیمی ترین رمان ها در زبان های نوین اروپایی است. بسیاری، آن را بهترین کتاب نوشته شده به زبان اسپانیایی می دانند و به باور بسیاری اولین رمان مدرن تاریخ است. میگل سروانتس ساآودرا (۱۶۱۶ـ ۱۵۴۷)، بخش اول دن کیشوت را در زندان نوشت. این بخش، نخستین بار در سال ۱۶۰۵ و بخش دوم ده سال بعد در۱۶۱۵ در مادرید چاپ شد. نخستین بار «دن کیشوت» به دست محمد قاضی از زبان فرانسوی به زبان فارسی ترجمه شده است. همچنین مرحوم ذبیح الله منصوری نیز این رمان را با دستکاری در محتوا به فارسی ترجمه کرده است.

«دن کیشوت» داستان فصل پایانی زندگانی پیرمردی است که دچار توهم است و وقت خود را با خواندن آثار ممنوعه می گذراند. در زمان روایت داستان، نوشتن و خواندن آثاری که به شوالیه ها می پرداخت ممنوع بود و شخصیت اصلی داستان خود را جای یکی از همین شوالیه ها می بیند و دشمنانی فرضی در برابر خود می بیند که اغلب کوه ها و درخت ها هستند. «گوستاو دوره» نگاره معروف دن کیشوت و سانچو ـ خدمتکار دن کیشوت ـ را مقابل آسیاب بادی به تصویر کشیده است. «دن کیشوت» پهلوانی خیالی و بی دست وپاست که گمان می کند شکست ناپذیر است. او به سفرهای طولانی می رود و در میانه همین سفرهاست که اعمالی عجیب و غریب انجام می دهد. وی که هدفی جز نجات مردم از ظلم و استبداد حاکمان ظالم ندارد، نگاهی تخیلی به اطرافش دارد و همه چیز را در قالب ابزار جنگی می بیند.

بینوایان

ویکتور هوگو در بینوایان، تصویر راستین سیمای مردم فرانسه در قرن نوزدهم را به رشته تحریر در آورده است. چهره چند قهرمان در بینوایان برجسته تر ترسیم شده است؛ از جمله آنها ژان والژان است. مرد میانسال و خسته که با نیم تنه کهنه و شلوار وصله دارش پس از گذراندن 19 سال زندان با اعمال شاقه، جایی برای رفتن ندارد و کسی پناهش نمی دهد، حتی در لحظه ای حاضر می شود به زندان باز گردد ولی راهش نمی دهند، در اوج درماندگی و سیه روزی به خانه اسقفی پناه می برد، اسقف با خوشرویی و مهربانی از او پذیرایی می کند، ولی این مهمان ناخوانده نیمه شب ظروف نقره اسقف را به سرقت می برد. ساعتی بعد به دست ژاندارم دستگیر می شود، ولی بزرگواری اسقف مسیر زندگی او را تغییر می دهد. ژان والژان در بیست و پنج سالگی اسیر پنجه های ستمگری شده است؛ او که روستایی پاکدلی بوده به سبب سرقت یک قرص نان برای سیر کردن کودک گرسنه خواهرش این همه زندان تحمل کرده است. در نتیجه مهربانی و عاطفه برایش امر فراموش شده ایست. سر انجام نیکی یک مرد روحانی، درهای نیک بینی و خیراندیشی را روی او باز می کند و یکی از بزرگان روزگارش می شود.

اخلاق، فضیلت، پستی، ستم و رویدادهای تاریخی با ژرف اندیشی بررسی می شود و تناردیه ماریوس و دیگر قهرمانان کتاب با نظم ویژه ای در برابر هم قرار می گیرند و اثر جاودانه ای می سازند. گرچه بینوایان از عشق های خیال انگیز سرشار است، اما جلوه واقع بینانه زندگی مردم در زمان ویکتور هوگو در آن کاملا دیده می شود. بینوایان به تشریح بی عدالتی های اجتماعی و فقر و فلاکت مردم فرانسه می پردازد؛ همان عوامل و محرک های اجتماعی که به سقوط ناپلئون سوم منجر شد. انحصار قدرت و ثروت در دست خانواده فاسد سلطنتی که از مشکلات جامعه فرانسه کاملا بی اطلاع بودند، سبب ایجاد معضلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه فقیر فرانسه شد و انقلاب فرانسه ناشی از همین تحولات زیرساخت های اجتماعی جامعه فرانسه بود. ویکتور هوگو در خلال پردازش شخصیت های داستان و روان شناسی آنها، نحوه درگیری و دخالت آنان را در این نهضت اجتماعی نشان می دهد.

دیوید کاپرفیلد

راوی داستان اول شخص است؛ در فصل های نخست، دیوید را همراه مادر جوانش می بینیم، مادری معبود دیوید که آفریده ایست شیرین و نازنین، اما ضعیف و سبک مغز. پگوتی، این موجود عجیب و غریب که رفتارش تند و خشن ولی دلش سرشار از مهر و عطوفت است، در کنار آنان است. رشته این زندگی آمیخته به عشق و محبت با ازدواج بیوه جوان با آقای موردستون مردی سنگدل که در پس نقاب متانت مردانه پنهان شده است، گسسته می شود؛ این مرد، به تحریک خواهرش، سرانجام باعث مرگ پیشرس همسر جوان و ساده دل خود می شود.

«دیوید کاپرفیلد» برای نخستین بار سال ۱۸۵۰ میلادی منتشر شد و به دوران پختگی و کمال هنری دیکنز تعلق دارد. حجم انتقاد صریح اجتماعی در این رمان کمتر از نوشته های دیگر اوست. دیکنز آن را از دیگر کتاب های خود برتر می دانست، شاید از این رو که حوادث هیجان انگیز و بسیاری از عناصر داستان برگرفته از رخدادهای زندگی خود اوست و می توان گفت بیش از دیگر رمان های او، قالب اتوبیوگرافی دارد. شخصیت اصلی این داستان، دیوید کاپرفیلد، کودک مورد علاقه خود دیکنز است. در اینجا توجه نویسنده بیشتر به ماجراهای خانگی و روحانی است تا بیدادهای اجتماعی. هرچند با توجه به زندگی خود نویسنده، همچنان در این رمان به مسائل روان شناختی از دید اجتماعی آشکارا توجه شده است. خفت های شخصیت «پیپ» در این رمان، فرازجویی هایش، بزرگ منشی های به خود بسته اش و نیز ترقی و تنزلش همه نمادهای اجتماعی قابل شناخت هستند.

جنگ و صلح

جنگ و صلح از لئو نیکولایویچ تولستوی (1910ـ 1828) به حق لقب بزرگ ترین اثر ادبیات روس را داراست. تولستوی، در سایه پیروزی هایی که در عرصه واقع بینی به دست آورده بود، نخستین کسی بود که ارزش برخی مشاهدات باریک بینانه ـ گترهای چکمه یک افسر طی نبرد، گفت و شنودی پوچ و بی معنی که با اصراری خنده آور و در موقعیتی نمایشی تکرار می شود، چین و شکن نیم تنه ای که در اثنای سخنانی پرحرارت جلب توجه می کند و در جلب نظر حاکم می شود و...- را آشکار ساخت.

تولستوی چنین اندیشیده بود که رمانی درباره توطئه معروف به توطئه «دکابریست ها» و قیام مسلحانه ناکام 1825 آنان بنویسد. وی حتی همه معلومات لازم را گرد آورده بود. با این همه، مطالعه متون برای نگارش این اثر توجه او را به عصر پیشین جلب کرد، چه سرچشمه های آن پدیده های تاریخی را که وی می خواست روشن سازد در این عصر سراغ می گرفت. به این طریق، وی ناگزیر تا زمان جنگ های ناپلئونی به گذشته بازگشت. فراخی دامنه موضوع ـ که رویدادهای شگرف و حائز اهمیت اساسی برای روسیه را در برمی گیرد ـ به نویسنده اجازه می دهد که حماسه تاریخی تمام عیاری بیافریند؛ هرچند مطالعه عمقی اسناد و مدارک، تولستوی را به آن عینیتی رهنمون نکرد که برخی از منتقدان خواهان یافتن آن در اثر او بودند.

این مطالعه عمیق در سبک و صورت روایت دقیق و روشن داستان جلوه گر است؛ دگرگونه سازی برخی از لحظات تاریخی به هیچ روی درآن تیرگی و ابهام پدید نمی آورد. نویسنده، با گذار از تحلیل روان شناختی چهره های داستانی، به مشاهده حالات نفسانی جمعی، عنصری پراهمیت وارد اثر می کند؛ زیرا سخن بر سر چاره چوبی است به وسعت تاریخ روسیه از 1803 تا 1813.

جنایت و مکافات

دانشجویی به نام «راسکولنیکف» به خاطر اصول اخلاقی اش مرتکب قتل می شود. بنابر انگیزه های پیچیده ای که حتی خود او از تحلیل آن عاجز است؛ زن رباخواری را همراه با خواهرش که غیرمنتظره به هنگام وقوع قتل در صحنه حاضر می شود، می کشد و پس از قتل خود را ناتوان از خرج کردن پول و جواهراتی که برداشته می بیند و آنها را پنهان می کند. بعد از چند روز راسکولنیکف این تصور را دارد که هر کس را که می بیند به او مظنون است و با این افکار کارش به جنون می رسد. در این بین او عاشق سونیا دختری که به خاطر مشکلات مالی خانواده اش دست به هرکاری زده بود، می شود. داستایفسکی این رابطه را به نشانه مهر خداوندی به انسان خطاکار استفاده کرده است و همان عشق، نیروی رستگاری بخش است. البته راسکولنیکف بعد از اقرار به گناه و زندان شدن در سیبری به این حقیقت رسید. مضمون و درون مایه کتاب تحلیل انگیزه های قتل و تأثیر قتل بر قاتل است.

رفتار راسکولنیکف در این داستان را می توان در دیگر آثار نویسنده همچون یادداشت های زیرزمینی و برادران کارامازوف نیز مشاهده کرد (رفتار او بسیار شبیه ایوان کارامازوف در برادران کارامازوف است). او می تواند با توجه به توانایی هایش کار خوبی برای خود پیدا کند در حالی که بسیار فقیرانه زندگی می کند. در همین حال رازومیخین (دوست و هم دانشگاهی راسکولنیکف که فردی نجیب، باهوش و دوست داشتنی است در دوران بیماری راسکولنیکف از او حمایت و پرستاری می کند و بعدا با دونیا ازدواج می کند) وضعی مشابه با او دارد، ولی بسیار بهتر از او زندگی می کند و هنگامی که به راسکولنیکف کاری پیشنهاد می کند او از این کار سر باز می زند و در حالی که پلیس هیچ گونه مدرکی علیه او ندارد او آنها را به خود مشکوک می کند. او این داستان را از ژانویه ۱۸۶۶ تا تابستان آن سال، در نشریه «روسکی وستنیک» به چاپ رسانید.

مادام بوواری

مادام بوواری نخستین اثر گوستاو فلوبر، نویسنده نامدار فرانسوی است که یکی از برجسته ترین آثار او به شمار می آید.

اما شخصیت اول داستان بوده و نام داستان از نام او گرفته شده است. او دختری شهرستانی است که انتظارات سیری ناپذیری از دنیای خود دارد و مشتاق زیبایی، ثروت، عشق و جامعه ای سطح بالاست. بخش عظیمی از داستان حول اختلافات میان ایده آل های خیالبافانه و جاه طلبانه و واقعیت های زندگی روستایی او می چرخد، بخصوص که این قضایا او را به سوی دو عشق ناپاک سوق داده و بدهی های قابل توجهی برایش به همراه می آورند، که سرانجام باعث می شود اقدام به خودکشی بکند.

فلوبر بعد از نوشتن اثری به نام وسوسه از سن آنتوان از دوستان منتقد خود، ماکسیم دوکان و لویی بونه، دعوت کرد تا داستان را برای آنها بخواند، ولی آن دو، داستان را اثر بدی برشمردند و به او پیشنهاد کردند که داستان دیگری درباره دلونه، از آشنایان آنها بنویسد. بر این اساس، فلوبر شروع به نوشتن داستان مادام بوواری کرد و سعی کرد که داستان را براساس شخصیت های واقعی بنویسد و با استفاده از مشاهدات و ذهن خود وقایع را در طول داستان گسترده کند. برای مثال اما بوواری همسر دلونه است. نگارش مادام بوواری از سپتامبر ۱۸۵۱ تا آوریل ۱۸۵۶ به مدت پنج سال در کرواسه طول کشید. در این مدت فلوبر روزانه بیش از چند خط نمی نوشت و مرتب مشغول ویرایش نوشته های پیشین بود و هرآنچه را بر کاغذ می آورد با صدای بلند برای خود می خواند. او برای غنا بخشیدن به داستان علاوه بر بیان داستان اصلی، به بیان چند خاطره و چگونگی ارتباطش با لوئیز کوله پرداخته است. او که بسیار با شخصیت مادام بوواری هم ذات پنداری می کرده است، در نامه ای گفته است که هنگام نوشتن صحنه سم خوردن بوواری، مزه آرسنیک را در دهان خود احساس می کرده است. مادام بوواری تاکنون بارها در تئاتر و سینما بازآفرینی شده. اولین بار ژان رنوار در ۱۹۳۲ از روی این رمان فیلمی ساخت. آخرین فیلم از این رمان در سال ۱۹۹۱ با همین نام اقتباس شده است.

خانم دلوی

«رمان نو» یکی از جنبش های ادبی معاصر غرب است که همگام با تحولات اجتماعی و سیاسی در اواخر دهه ۱۹۵۰ در فرانسه شکل گرفت و همزمان به انتقاد از شیوه های بیان واقع گرایانه و کلاسیک در رمان پرداخت. «رمان نو» که در میان انگلیسی زبانان بیشتر به ضدرمان شهرت دارد با انتقاد از عناصر سنتی روایت داستانی مانند شخصیت، حادثه و طرح بر آن بود تا با تأکید بر لزوم تحول دائم در ادبیات، گونه ای نو از روایت داستانی را ابداع و معرفی کند که با اوضاع اجتماعی و زندگی جدید انسان همخوانی بیشتری داشته باشد. مشهورترین نویسندگانی که در فرانسه به این سبک نوشته اند عبارتند از ناتالی ساروت، آلن رب گری یه، مارگریت دوراس، میشل بوتور و کلود سیمون. البته این نویسندگان ادعا نمی کنند که ابداع کننده اولیه این سبک هستند، بلکه مارسل پروست و جیمز جویس را پیشکسوت خود می دانند، ناتالی ساروت به داستایوفسکی و کافکا ارج می نهد و رب گری به بیگانه آلبر کامو و تهوع ژان پل سارتر. ولی در نهایت اکثر این نویسندگان، ویرجینیا وولف را پیشگام «رمان نو» می دانند.

ویرجینیا وولف یک روز ماه ژوئن از زندگی کلاریسا خانم دَلُووِی در لندن پس از جنگ جهانی اول را از زاویه دید این زن توصیف می کند. خواننده چنین می انگارد که گویا پا به پای راوی در خیابان های لندن گام برمی دارد و از دریچه نگاه کلاریسا آدم ها و محله های شهر را می بیند. در این گذار تند و ناگسسته، وولف از شهر و آدم هایش تابلویی به پهنای افق در دیدرس خواننده قرار می دهد.

گتسبی بزرگ

ایالات متحده آمریکا در سال های ۱۹۲۰ به دنبال شوک و هرج و مرجی که جنگ جهانی اول بوجود آورده بود از رشد اقتصادی بی سابقه ای بهره مند شد. شکوفایی اقتصادی و ثروتی که این شکوفایی به دنبال داشت باعث آن شد که بر تعداد میلیونرهای جامعه آمریکایی دم به دم افزوده شود. علاوه بر این از آنجا که درهمان سال ها قانون منع تولید و فروش مشروبات الکلی در ایالات متحده آمریکا حکمفرما بود، عده ای از راه تولید و توزیع قاچاق این گونه مشروبات ثروت های بادآورده ای را به چنگ آوردند. فیتز جرالد هر چند همچون یکی از شخصیت های داستانش، نیک کراوی، مردمان ثروتمند و زرق و برق آن دوران را می ستود، ولی با زرپرستی و سقوط اخلاقی منتج از آن میانه خوبی نداشت. تام به عشق و علاقه فراوان گتسبی نسبت به دیزی پی می برد. او همچنین چند کارآگاه را مامور تحقیق در مورد گتسبی می کند و متوجه می شود که ثروت گتسبی از طریق قاچاق و فروش غیرقانونی مشروبات الکلی به دست آمده است. او از گتسبی متنفر است. عصر یک روز تابستان، تام، نیک، گتسبی، دیزی و جوردن برای تفریح با دو دستگاه اتومبیل به هتلی در نیویورک می روند. وقتی همگی در هتل دور هم جمع شده اند بین گتسبی و تام و درحضور دیزی برخورد لفظی پیش می آید. گتسبی در همان جلسه دیزی را وامی دارد که بگوید هرگز تام را دوست نداشته است. هدف گتسبی از این کار این است که دیزی از تام جدا شده و بار دیگر به سوی او بازگردد. تام وقتی از پیوندهای عاطفی دیرینه ای که بین همسرش دیزی و گتسبی برقرار بوده است، آگاه می شود خشمگین شده و از دیزی می خواهد بلافاصله به خانه بازگردد. گتسبی، دیزی را همراهی می کند تا او را با اتومبیل به خانه برساند. خود تام هم بعد از مدتی همراه نیک و یک آشنای دیگر از نیویورک راهی لانگ آیلند می شود.

اف. اسکات فیتزجرالد (F. Scott Fitzgerald)‏رمان را در 1925 خلق کرد.

وداع با اسلحه

کتابِ برترِ همه زمان ها به انتخاب گاردین، کتابخانه مدرن و دنیل برت. شاهکار بی همتای ارنست همینگوی (1961ـ1899)، نویسنده آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادبیات که سال ۱۹۲۹ منتشر شد.

در اوایل ۱۹۱۷، هنری به عشق اعتقاد ندارد و جنگ به نظرش ورزشی سرگرم کننده می آید؛ اما در پایان همان سال، به حقیقت عشق و جنگ پی می برد. سادگی بی خدشه این رمان، زیبایی کم نظیری به آن می دهد. هنر همینگوی در این است که موضوعی رمانتیک را به طرزی غیررمانتیک نقل می کند و این نکته تناقضی بس گیرا به وجود می آورد که سخت گیرترین خواننده ها را تحت تأثیر قرار می دهد. هنر نویسنده در محسوس گرداندن این تحول به آن سبب است که نه دست به تجزیه و تحلیل می زند و نه دست به نقل جمله های سنگین و پرمعنی، بلکه فقط به واقعیت و مطالب عینی و روزمره اکتفا می کند. اگر هنری تغییر کرده است، به آن سبب است که زیسته و آموخته است. رمان به آن اکتفا می کند که آنچه او می بیند به ما نشان دهد و ملاحظات او را منعکس کند. خواننده، قهرمان داستان را گام به گام دنبال می کند و نرم نرم، بدون آشفتگی، به جایی می رسد که او را دوست بدارد و خود را جای او بگذارد. سرانجام باید گفت سبک همینگوی چنان نرم و هموار است که هیچ تلاش و تقلایی را نشان نمی دهد. این سبک که در آن زمان انقلابی تلقی می شد، نویسندگان بسیاری، بخصوص آمریکاییان را تحت تأثیر قرار داد. همه آنها کوشیدند، در حد توان خود از همینگوی تقلید کنند، ولی بیهوده بود. چون همینگوی تجربه بی همتای خود را دارد. زیستی صادقانه که برخلاف معمول، به نوشته هایش طبیعی بودنی ستایش انگیز می بخشد. گفت وگوها و سرگذشت ها در یکدیگر حل می شوند و به گونه ای تحسین برانگیز زلال، جریان می یابند.

ناتور دشت

هولدن کالفیلد نوجوانی هفده ساله است که در لحظه آغاز رمان، در یک مرکز درمانی بستری است و ظاهرا قصد دارد آنچه را پیش از رسیدن به اینجا از سر گذرانده برای کسی تعریف کند و همین کار را هم می کند و رمان نیز بر همین پایه شکل می گیرد. در زمان اتفاق افتادن ماجراهای داستان، هولدن پسر شانزده ساله ای است که در مدرسه شبانه روزی «پنسی» تحصیل می کند و حالا در آستانه کریسمس به علت ضعف تحصیلی (چهار درس از پنج درسش را مردود شده و تنها در درس انگلیسی نمره قبولی آورده است) از دبیرستان اخراج شده و باید به خانه شان در نیویورک برگردد. تمام ماجراهای داستان طی همین سه روزی (شنبه، یکشنبه و دوشنبه) که هولدن از مدرسه برای رفتن به خانه خارج می شود، اتفاق می افتد. او می خواهد تا چهارشنبه که نامه مدیر راجع به اخراج او به دست پدر و مادرش می رسد و آب ها کمی از آسیاب می افتد به خانه بازنگردد؛ به همین خاطر از زمانی که از مدرسه خارج می شود دو روز را سرگردان و بدون مکان مشخصی سپری می کند و این دو روز سفر و گشت وگذار نمادی است از سفر هولدن از کودکی به دنیای جوانی و از دست دادن معصومیتش در جامعه پرهرج و مرج آمریکا.

به نظر بسیاری از منتقدان و خوانندگان، ناطوردشت بهترین اثر جروم دیوید سلینجر است.

"صد رمان" که من را از راه به در کردند!


یادداشت‌ها و داستان‌های خالد رسول‌پور


 

 

زیباترین و به‌یاد‌ماندنی‌ترین خاطرات من، از رمان‌هایی است که خوانده‌ام. خواندن رمان، تجربه‌ای است که با هیچ لذتی معاوضه‌اش نکرده‌ام. معتقدم که جز با خواندن رمان نمی‌شود از حقارت و اعتیاد روزمره‌گی‌ها به سلامت جست. کسی که رمان نمی‌خواند، هر که و در هر پایه‌ای، بخش اعظم "تجربه‌ی زیستن" را از کف می‌دهد.

 

برای گزینش لیستی از "صد رمان" که بیش‌ترین تاثیر را بر من داشته‌اند، به چند مشکل برخوردم. یکی آن‌که با تعجب دریافتم که بیشتر این رمان‌ها لزوماً معروف‌ و عظیم نیستند. بارها در دوره‌های متفاوتی سنی‌ام، سراغ رمان‌هایی که پیشترها مست‌شان بوده‌ام، رفته‌ام و متاسفانه آن لذت ناب پیشین را دوباره نچشیده‌ام. هر رمانی، همچون هر تجربه‌ی عینی، زمان و دوران درخور ِ خود را دارد. مهم است که در چه دورانی از عمر، چه رمانی نصیبت می‌‌شود. بنابراین رمانی مثل "نوازنده‌ی نابینا" نوشته‌ی ولادیمیر کارالنکو (که به قول رضا براهنی: "در عالم ادبیات، نه سر پیاز است و نه ته پیاز!") وقتی که در ده‌ساله‌گی (سال 1360) به دستم می‌افتد، زندگی‌ام را این رو به آن رو می‌کند؛ در حالی که چند سال بعد همین رمان را ملال‌آور و ضعیف می‌یابم. پس این لیست، لزوماً لیست صد رمان برتر نیست؛ لیست شخصی یک خواننده‌ی حرفه‌ای ادبیات داستانی است.

دوم آن‌که لیست رمان‌هایی که تکانم داده‌اند، به هیچ‌وجه به همین صد تا ختم نمی‌‌شود. می‌توانم صدها رمان دیگر نام ببرم که یادآوری‌شان برایم لذت‌بخش و خواستنی است. مثلاً همه‌ی رمان‌های داستایفسکی یا توماس هاردی یا چارلز دیکنز را دوست دارم و کیف‌شان را برده‌ام اما در یک لیست گزیده تنها از یک یا دو یا حداکثر سه رمان یک نویسنده می‌توان نام برد (به‌ویژه اگر این دو سه تا، شاهکار اصلی نویسنده هم نباشند!)

سوم این‌که در این لیست، تنها به رمان‌های غیر ایرانی پرداخته‌ام؛ و این به معنای لذت‌نبردن و تاثیرنگرفتن‌ام از رمان‌های ایرانی نیست. هرچند، اعتراف می‌کنم که هیچ‌گاه از هیچ رمان ایرانی به اندازه‌ی (مثلاً) جنگ و صلح یا برادران کارامازوف و یا (حتّا) آوای کوهستان (نوشته‌ی یاسوناری کاواباتا) لذت نبرده‌ام، اما بی‌گمان رمان‌هایی مثل بوف کور، سنگ صبور، همسایه‌ها، شازده احتجاب، عزاداران بیل، سووشون، مدیر مدرسه، چشم‌هایش، جای خالی سلوچ، سمفونی مردگان و... را دوست داشته‌ام و آموخته‌ام. شاید در وقتی دیگر، از آن‌ها هم نوشتم.

چهارم آن‌‌که برای دوری از طولانی‌شدن یادداشت، سعی کرده‌ام تنها در چند جمله حس ِ آن روزی‌ام را نسبت به رمان‌ها بنویسم و از هرگونه نقد و یا معرفی بپرهیزم. اگر حوصله‌ای باشد و خواستاری، آرزو دارم هر کدام را در یادداشتی، معرفی کنم.

پنجم آن‌که نام بعضی مترجم‌ها را فراموش کرده‌ام.

و آخر آن‌که، این لیست تنها شامل صد رمان برگزیده‌ای است که در حساس‌ترین دوران زندگی‌ام (یعنی ده تا بیست‌سالگی و از سال 61 تا 70) بر من نازل شده‌اند، به همه‌ی زندگی‌ام معنا داده‌اند و وادارم کرده‌اند داستان بنویسم. پس، از آثاری که بعد از سال 1370 در ایران چاپ شده‌اند، در این لیست خبری نیست. شاید بعد از بیست ساله‌گی، تاثیرپذیری‌ام از یک رمان، کم‌تر شده‌باشد. شاید داستان‌نوشتن و کشف لذت آفرینش ادبی، جذابیت ِ نوشته‌های دیگران را کم‌تر می‌کند. شاید در دهه‌های بعدی عمر، مسایل دیگری هم بر خواب و خیال آدم‌ها آوار می‌‌شود که مجال را بر رمان و داستان تنگ‌تر می‌کند. شاید هم من کم‌جنبه‌ بوده‌ام و سیرناشده پریده‌ام به چشمه‌های دیگر ِ خواندن: تاریخ، دین، فلسفه، سیاست و...

شاید بعدها، لیستی هم از رمان‌های دوست‌داشتنی چاپ 70  تا 90‌ نوشتم.

*


رمان‌های خواب و خاطره‌ی من:

 

 

یازده ساله‌گی (1361)

 

1-     سه گانه‌ی جان کریستوفر: کوه‌های سفید/ شهر طلا و سرب/ برکه‌ی آتش

" زیباترین رمانی که می‌توان به یک نوجوان داد و دیوانه‌اش کرد. لحظه‌لحظه‌ی این رمان را به خاطر دارم و هنوز هم دوست دارم به جای ژان پل، قهرمان سوم رمان باشم."

 

2-     کودک، سرباز و دریا/ نوشته‌ی ژرژ فون ویلیه/ ترجمه‌ی د. قهرمان

"آن سرباز آلمانی را یادت هست برادر؟ می‌دانی بدون این‌که تو بدانی، چقدر برایش گریه کردم؟ اصلا فرانسوی‌ها چرا اینقدر آلمان اشغالگر و متجاوز را دوست دارند؟"

 

3-     پولیانا روشنایی کوهستان/ نوشته‌ی آنا ماریا ماتوته/ ترجمه‌ی محمد قاضی

" چه لطافت و بکارتی در زندگی مادربزرگ. و چه شاهکار خلقتی بود پولیانا. بعدها رمان "مسافر کشتی اولیس" را هم از این نویسنده خواندم که آن هم قشنگ اما فاقد آن بکارت و لطف بود."

 

 

دوازده ساله‌گی (1362)

 

4-     دن آرام/ نوشته‌ی میخاییل شولوخوف/ ترحمه‌ی به آذین/ چهار جلد

" نتوانستم رهایش کنم. از مدرسه غیبت کردم و دو شبانه‌روز خواندمش. دو هزار صفحه در دو روز. در دستشویی هم می‌خواندمش. این افتخار تنها نصیب این رمان و "جنگ و صلح" تولستوی شد. عصر روز دوم، در حالی که چشم‌هایم سیاهی می‌رفت و احساس تهوع داشتم، از خانه به بیرون استفراغ شدم. گریگوری، آکسینیا، پیوتر، بونچوک، میشکا، استپان، استانیتزاها و استپ‌های قزاق‌ها. بعد سال‌ها، نتوانستم ترجمه‌ی شاملو از این رمان را بخوانم. شاملو بزرگ است و ترجمه‌اش عالی؛ اما دن آرام را نفهمید. باید عاشق شوروی باشی تا بتوانی دن آرام را ترجمه کنی. از شولوخوف دو رمان "زمین نوآباد" و "سرنوشت یک انسان" را هم همان‌وقت‌ها خواندم. اولی درباره‌ و تایید کولاک‌زدایی استالینی در سال‌های وحشت دهه‌ی سی میلادی است و دومی هم رمان ضعیفی از جنگ جهانی دوم"

 

5-     سیبریایی/ نوشته‌ی گئورگی مارکف/ ترجمه‌ی ؟ /دو جلد

" یک رمان روسی ناب از زندگی انقلابیون روس تا پیش از انقلاب اکتبر. خیلی وقت است دنبالش می‌گردم تا دوباره بخوانمش. انگار همه‌ی تسخه‌هایش را سوزانده‌اند؛ همان‌طور که ما سوزاندیم."

 

6-     خرمگس/ نوشته‌ی اتل لیلیان وینیچ/ ترجمه‌ی خسرو همایون‌پور

" عالی و فراموش‌ناشدنی. فضای انقلابی و البته به شدت مذهبی و ضد مذهبی کتاب، عشق غریب آرتور و جما، و آن کاردینال ِ زناکار ِ خائن که پدر آرتور از آب درمی‌آید و در نهایت، همچون خدای مسیح، پسرش را به قربانگاه بخشودگی گناه و حیات عوام می‌برد و احتمالا هم‌چون او، به خاک سیاه پشیمانی و مرگ می‌نشیند."

 

7-     سه گانه‌ی ماکسیم گورکی: دوران کودکی/ در جستجوی نان/ دانشکده‌های من

" زندگی‌نامه‌ی خودنوشت ماکسیم گورکی. زیبا و جاندار. شاید بهترین اثر گورکی باشد. از گورکی رمان‌های "سه رفیق"، "آرتامانوف‌ها"، "ماتوی کوژمیاکین"، "مادر" را هم همان‌وقت‌ها خواندم. دومی و اخری را آن‌وقت‌ها دوست داشتم."

 

8-     سپر بلا/ نوشته‌ی دافنه دوموریه/ ترجمه‌ی ؟

" از دافنه دوموریه شاهکارش "ربه‌کا" و "ایزولدا" و "تل گرسنه" را هم خوانده‌ام، اما سپر بلا چیز دیگری است."

 

9-     شکست/ نوشته‌ی امیل زولا/ ترجمه‌ی فرهاد غبرایی

" فکر می‌کنم زیباترین رمان زولا باشد. رمان‌های "ژرمینال"، "آسوموار"، سهم سگان شکاری"، "زمین"، "دکتر پاسکال"، "نانا" هم از آثار برجسته‌ی او، اما "شکست"، بوی بهترین خاطراتم را می‌دهد."

 

10- هکلبری فین/ نوشته‌ی مارک تواین/ ترجمه‌ی هوشنگ پیرنظر

" شاهکار جاودان ادبیات جهان. چندین بار و با چند ترجمه خوانده‌امش. یکی از تک رمان‌هایی که همیشه و در همه‌ی دوره‌های زندگی‌ام از آن لذت برده‌ام. هک، جیم، پادشاه، دوک، دخترهای کشیش، آن خانواده‌ی اشرافی قتل عام‌شده و... فراموش‌ناشدنی‌اند."

 

11- کلبه‌ی عمو توم/ نوشته‌ی هریت بیچر استو/ ترجمه‌ی منیر جزنی

" هرچند کمی شلخته و قدیمی، اما به شدت تاثیرگذار، دقیق و جزئی‌نگر. عظمت و شکیبایی روح مسیحیت را به روی خواننده آوار می‌کند."

 

12- گارد جوان/ نوشته‌ی الکساندر فادایف/ ترجمه‌ی ؟ سهراب ؟ / دو جلد

" از بهترین رمان‌های جوانانه‌ی جنگ جهانی دوم در شوروی. کمی شعاری و تبلیغی است، اما در خلق شور و شوق مبارزه و زیبایی ِ مقاومت، موفق و تاثیرگذار است. از فادایف "شکست" و "آخرین نفر" را هم خوانده‌ام؛ اما گارد جوان هنوز هم برایم جوان و تازه است."

 

13- مردم سرباز به دنیا نمی‌آیند/ نوشته‌ی کنستانتین سیمونوف/ ترجمه‌ی ؟

" رمانی از جبهه‌های جنگ جهانی دوم در شوروی. روس‌ها در جنگی‌نویسی بی‌همتا هستند. این رمان کمی هم جنبه‌ی انتقادی نسبت به استالین دارد."

 

14- رودین/ نوشته‌ی ایوان تورگنیف/ ترجمه‌ی ؟

" فکر می‌کنم زیباترین رمان تورگنیف است. "پدران و فرزندان‌"‌اش را هم خیلی دوست دارم. "در آستانه‌ی ماجرا" و "خاک بکر" و "آشیانه‌ی اشراف" را کم‌تر. "رودین" زمانی کتاب مقدس من بود. آخرین گفتگوی رودین و ناتالیا را بارها خوانده‌ام."

 

15- دختر سروان/ نوشته‌ی الکساندر پوشکین/ ترجمه‌ی ؟

" هنوز هم نمی‌توانم باور کنم که این رمان زنده و امروزی، دو قرن پیش نوشته‌شده‌است. معرکه است."

 

16- تاریک‌ترین زندان/ نوشته‌ی ایوان اولبراخت/ ترجمه‌ی محمد قاضی

" سیاه و دلتنگی‌آور. در خلق فضای شک و خیانت کم‌نظیر است."

 

 

سیزده ساله‌گی (1363)

 

17- در تنگ/ نوشته‌ی آندره ژید/ ترجمه‌ی عبدالله توکل

" عاشقانه و مسیحایی. خیلی غم‌انگیز. آلیسیا فراموش‌ناشدنی است. رمان‌های دیگر ژید: "سکه‌سازان"، "سمفونی پاستورال"، "دخمه‌های واتیکان" به گرد پای این یکی هم نمی‌رسند."

 

18- دن کیشوت/ نوشته‌ی میگوئل دو سروانتس/ ترجمه‌ی محمد قاضی / دو جلد

" یکی از لذت‌بخش‌ترین رمان‌های دنیا. تقریبا پانصد سال پیش نوشته شده اما از هر رمان امروزی نوتر است. ترحمه‌ی قاضی و تطبیق امثال و حکم‌اش بی‌نظیر است."

 

19- ژان کریستف/ نوشته‌ی رومن رولان/ ترجمه‌ی به آذین /چهار جلد

" بمیریم کریستف! تا از نو زنده شویم! شاهکار رولان. یکی از لطیف‌ترین رمان‌های دنیا. گاهی خسته‌کننده می‌شود اما برای خواننده‌ی عاشق فرانسه، مکتب ِ عشق است."

 

20- جان شیفته/ نوشته‌ی رومن رولان/ ترجمه‌ی به آذین /چهار جلد

" اگر چه به زیبایی ژان کریستف نیست، اما در آفرینش نیمه‌ی زنانه‌ی بشر، موفق است. در واقع آنت رویویر همان ژان کریستف است، هر دو رویه‌های سکه‌ی ناب رومن رولان."

 

21- جنگ و صلح/ نوشته‌ی لو تالستوی/ ترجمه‌ی کاظم انصاری / دو جلد

" بزرگترین رمان جهان. اقیانوس ِ آفرینش ادبی. پی‌یر و آندره و ناتاشا و وسونیا و نیکلای و ماریا، تا ابد، زنده و زیبا و مقدس خواهندماند. در مرگ آندره بالکونسکی گریه کردم. ترجمه‌ی سروش حبیبی هم عالی است، اما کاظم انصاری، دیگر است!"

 

22- سرزمین کف/ ایوان یفریموف/ ترجمه‌ی عزیز یوسفی

یک رمان ساده و زیبا و عاشقانه از دوران پیشاتاریخ.

 

23- قزاقان/ نوشته‌ی لو تالستوی/ ترجمه‌ی مهدی مجاب؟

" عجب روستایی و بکر است. روسیه است!"

 

24- بلندی‌های بادگیر/ نوشته‌ی امیلی برونته/ ترجمه‌ی...

"نمی‌دانم کدام ترجمه را خوانده‌ام. رمانی است یکه و تکرارناشدنی. خلنگ‌زارهای وودرینگ هایتز و عشق نفرینی کاترین و هیت‌کلیف. سیاه است. و انگلیسی است!"

 

25- میراث شوم/ نوشته‌ی سالتیکوف شچدرین/ ترجمه‌ی عبدالحسین شریفیان

" آه یهودا گالاولیف! دیدی به کجا رسیدی؟ این رمان ِ کم‌نام را نباید از دست داد."

 

26- نفوس مرده/ نوشته‌ی نیکلای گوگول/ ترجمه‌ی کاظم انصاری

" یک شاهکار ِ کشنده! چنان روی من اثر گذاشت که هنوز هم پس‌ورد یکی از ای‌میل‌هایم chichikof است!"

 

27- اوژنی گرانده/ نوشته‌ی اونوره دو بالزاک/ ترجمه‌ی عبدالله توکل

" بالزاک غول ِ ترسناکی است و شوخی سرش نمی‌‌شود. بیش‌تر رمان‌هایش به تلخی پایان می‌پذیرند. اوژنی معصوم من!"

 

28- بابا گوریو / نوشته‌ی اونوره دوبالزاک/ ترجمه‌ی ادوارد ژوزف

" به نظر من، شاهکار بالزاک است. ووترن، یکی از مهم‌ترین قهرمان‌های ادبیات فرانسه است. چه رمان تلخ و عجیبی! تقریبا همه‌ی رمان‌های ترجمه‌شده‌ی بالزاک را خوانده‌ام. "دختر عمو بت"،‌ "گوبسک رباخوار"، "چرم ساغری"، "رنبق دره" و "پیردختر" را هم دوست دارم. با آوردن نام این رمان‌ها، حس کردم نسیم خنکی از کی‌بورد به صورتم وزید."

 

29- خاموشی دریا/ نوشته‌ی ورکور/ ترجمه‌ی حسن شهید نورائی

" این‌جا نرم و آهسته قدم بردارید. کتاب را تند ورق نزنید. این یکی هم نمادی است از عشق فرانسوی به روح آلمانی. چنان لطیف. چنان عمیق. چقدر حرف می‌زنی آلمانی! بگذار برادرزاده‌‌ام بافتنی‌اش را ببافد. مگر نمی‌دانی خاموشی دریا، نشان عشق است؟"

 

30- ابلوموف/ نوشته‌ی ایوان گنچاروف/ ترجمه‌ی سروش حبیبی

" تا جایی که یادم است، آقای ابلوموف در صفحه‌ی صد رمان می‌تواند هیکل لش‌اش را از تختخواب بیرون بکشد. مگر می‌شد این تنبلی و کاهلی اشرافی به آن انقلاب خونین ختم نشود؟ اشراف روس، چه‌قدر دوست‌‌داشتنی، صمیمی، تنبل، بی‌عرضه و "زیادی" بودند؟ "ابلوموف" یکی از کلیدی‌ترین رمان‌های دنیاست."

 

31- خداوند مگس‌ها/ نوشته‌ی ویلیام گولدینگ/ ترجمه‌ی جواد پیمان

" گولدینگ به شدت انگلیسی است و رمان دیگرش هم (برج) به همین کوبندگی. یادم است که از نیمه‌های رمان به بعد، و حتا تا آخرین صفحه، یکه یکه یکه می‌خوردم. رمان وحشتناک و نومیدکننده‌ای است."

 

 

چهارده ساله‌گی (1364)

 

32ـ برادران کارامازوف/ نوشته‌ی فئودور داستایفسکی/ ترجمه‌ی مشفق همدانی/ دو جلد

" دمیتری، ایوان، آلیوشا، اسمردیاکوف. داستانی به قلم یک هیولا. چنان به در و دیوار می‌کوبدتان که در اواخر رمان، دیگر تکه‌ بزرگه‌تان چیزی شبیه گوش‌تان خواهدبود. دو فصل از رمان جاودانه‌ی تاریخ هستند: فصل مفتش بزرگ. و البته فصل مرگ و گندیده‌گی پدر زوسیما. رمان دیگری از هیبت مسیحایی اروپا."

 

33- جنایت و مکافات/ نوشته‌ی فئودور داستایفسکی/ ترجمه‌ی مهری آهی ؟

" چه نیازی به گفتن از این رمان است؟ راسکولنیکوف کم‌تر از انشتین و هملت مشهور نیست!"

 

34- ابله/ نوشته‌ی فتودور داستایفسکی/ ترحمه‌ی مشفق همدانی/ دو جلد

" به نظر من،‌ابله زیباترین و مسیحی‌ترین رمان داستایفسکی است. حتا می‌گویند که پرنس میشکین (همان ابله) خود مسیح است. پرنش میشکین تا دم مرگ با من است. و آناستازیا؟ آه "بهتر آن است کمی گریه کنم..."

 

35- آرزوهای بزرگ/ نوشته‌ی چارلز دیکنز/ ترجمه‌ی ابراهیم یونسی

"شیرین‌ترین رمان دیکنز. پیپ و میس هاویشام و استلا. نام آن حامی بزرگ یادم نیست، و آن زقیب خبیثش. عجب کشاکشی... و جو گارجری!! جوی بی‌چاره و ذلیل."

 

36- دیوید کاپرفیلد/ نوشته‌ی چارلز دیکنز/ ترجمه‌ی ؟ (امیرکبیر)

" شاید قوی‌ترین رمان دیکنز باشد. استیرفورث را مگر می‌توان فراموش کرد؟ و عمه پگاتی مهربان. آقای میکاوبر عزیز! هنوز هم که بدهکار و مهربانی!"

 

37- پیرمرد و دریا/ نوشته‌ی ارنست همینگ‌وی/ ترجمه‌ی نازی عظیما

" نفس‌گیر و بی‌همتا. باید سالی یک بار خوانده شود."

 

38- وداع با اسلحه/ نوشته‌ی ارنست همینگ‌وی/ ترجمه‌ی نجف دریابندری

" شبیه رمان‌های دیگر همینگ‌وی نیست. من احساس می‌کردم دارم یک رمان روسی می‌خوانم. کاترین عزیز و خواستنی!"

 

39- زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند؟/ نوشته‌ی ارنست همینگ‌وی/ ترجمه‌ی علی اصغر خبره‌زاده

" مسئول کتابخانه‌ی مدرسه‌مان بودم. معلم دینی‌مان (که در واقع رئیس کتابخانه بود) قبل از آن‌که داوطلبانه به جبهه برود از زیر یکی از قفسه‌ها کارتنی بیرون کشید و گفت این‌ها کتاب‌هایی هستند که من وجین کرده‌ام و به محض این‌که از جبهه برگردم می‌دهم بسوزانند. تو مواظب باش تا آن زمان کسی دستشان نزند. چه کتاب‌هایی! همین رمان همینگ‌وی هم توشان بود. دو جلد کتاب حسن شهباز به نام "رمان‌های بزرگ جهان". دو قرن سکوت. بربادرفته. و چند تای دیگر. معلم عزیزمان شهید شد و دیگر برنگشت. خیلی دوستش داشتم. سال تحصیلی که تمام شد، همین رمان همینگ‌وی و جلد دوم کتاب حسن شهباز را کش رفتم. آشنایی با رابرت جردن و ماریای کولی و پیلار پارتیزان اسپانیایی این‌طور حاصل شد. زنده باد جمهوری اسپانیا. ویوا ریپوبلیکا!"

 

40-       برادر زندگی زیباست/ نوشته‌ی ناظم حکمت/ ترجمه‌ی ایرج نوبخت

" ناظم حکمت شاعر کمونیست ترک. باور کنید این رمان یک شاهکار کوچک است که بهترین بوهای عالم را می دهد. بخوانید و خودتان خط‌های آغاز بیماری هاری‌تان را بکشید: روی دیوارهای  زندان‌های استانبول و بورسا، روی داچای آنوشکا دختر هوسناک روسی، روی دیوار کلبه‌ی تیمی! و روی قبر پاک سی یا او!"

 

41-       اطاق شماره شش/ نوشته‌ی آنتون چخوف/ ترجمه‌ی کاظم انصاری

" اتاق شماره شش یک دیوانه‌خانه است و چخوف، دوست‌داشتنی‌ترین نویسنده‌ی جهان. با چخوف راستگو باشید. چخوف هرگز دروغ و ناراستی را نمی‌بخشد."

 

42-       مرحوم ماتیا پاسکال/ نوشته‌ی لوئیجی پیرآندللو/ ترجمه‌ی بهمن محصص؟؟

" یک رمان رندانه‌ی فراموش‌ناشدنی. تلخ و طنز آمیز و باورنکردنی اما واقع گرا. رمان دیگر پیرآندللو (یکی، هیچ‌کس، صدهزار} هم زیبا و غیر معمولی است. "

 

43-       ضد خاطرات/ نوشته‌ی آندره مالرو/ ترجمه‌ی ابوالحسن نجفی و رضا سیدحسینی

" با این کتاب، من دیوانه‌ی نوشتن شدم. بی‌نظیر است در نوع خود. پر از داستان و حکمت و دانایی است. سرشار از تجربه و خطر. و شهود. و تاریخ. بعدها جلد دومش را هم دکتر سیروس ذکاء ترجمه کرد؛ با نام "آئینه‌ی اوهام".

44-       سرنوشت بشر/ نوشته‌ی آندره مالرو/ ترجمه‌ی سیروس ذکاء

"همه‌ی رمان‌های مالرو خواندنی هستند. اما این یکی چیز دیگری است. کیو، مخلوقی دقیق و یکه. از مالرو "فاتحان" و "امید" هم تکان‌دهنده هستند. آندره مالرو عصاره‌ی تاریخ و فرهنگ فرانسه در قرن بیستم است."

 

45-       سرخ و سیاه/ نوشته‌ی استاندال/ ترجمه‌ی عبدالله توکل/ دو جلد

" مادام دو رنال و ژولین یک لاقبای معلم سرخانه. آن فضای غریب و اصیل بورژوازی فرانسه در قرن نوزده. آن تک‌بیت‌های آغاز هر فصل. ترجمه‌ی زیبای عبدالله توکل. استاندال معرکه است. این مردک تلخ!"

 

46-       صومعه‌ی پارم/ نوشته‌ی استاندال/ ترجمه‌ی اردشیر نیکپور

" اما این یکی رمان استاندال کاملا عکس آن یکی است. شیرین، پرحادثه و پرتحرک. فابریس و آن دوشس فتان. چه توصیفات شادابی از نبرد واترلو."

 

47-       بیگانه/ نوشته‌ی آلبر کامو/ ترجمه‌ی جلال آل احمد و علی اصغر خبره‌زاده

" یکی از بزرگترین رمان‌های قرن بیست. تاثیرش بر من ویرانگر بود. برای کسی که می‌نویسد، گریز از تاثیر مورسو ممکن نیست. کامو شاهکار دیگری هم دارد که من سخت دوستش دارم: "طاعون". و البته نمایشنامه‌های سیاهش: بخصوص "سوء تفاهم".

 

 

پانزده ساله‌گی (1365)

 

48-       مادام بوواری/ نوشته‌ی گوستاو فلوبر/ ترجمه‌ی رضا عقیلی و محمد قاضی

" عظیم، دقیق، تلخ و دست‌نایافتنی. رمانی تاریخ‌ساز در ادبیات جهان و حتا تاریخ فرانسه. داستان شوریده‌گی و نومیدی و سرافکنده‌گی دخترک دهاتی نادانی که در ورود ناگهانی به دنیای پست بورژوازی دلال، خودش را می‌بازد، به فساد کشیده‌می‌‌شود و خودکشی می‌کند. از فلوبر "سالامبو" را هم خوانده‌ام که به کلی چیز دیگری است. انگار کسی دیگر آن را نوشته. و چند داستان کوتاه خوب و عالی."

 

49-       خاک خوب/ نوشته‌ی پرل باک/ ترجمه‌ی غفور آلبا

" یک رمان عالی از چین اوایل قرن بیست. نوشته‌ی زنی امریکایی اما ساکن چین. زندگی، عروج و سقوط ونگ لانگ. هنوز هم اولین جمله و آخرین جمله‌ی رمان را به خاطر دارم! از خانم باک، رمان "نسل اژدها" و "مادر" هم عالی است."

 

50-       در نبردی مشکوک/ نوشته‌ی جان اشتاین‌بک/ ترجمه‌ی محمد قاضی

" از رمان‌های دور‌ه‌ی نخست زندگی اشتاین‌بک. لبریز از ترحم و مبارزه و فهم طبقاتی. با انتهایی تلخ. البته همه‌ی کتایهای اشتاین‌بک تلخ‌اند."

 

51-       خوشه‌های خشم/ نوشته‌ی جان اشتاینبک/ ترجمه‌ی شاهرخ مسکوب و احمدی؟

شاهکار جاودانه‌ی اشتاین‌بک. عظیم و پر از تجربه و تاریخ و طبقاتی‌ات. عظمت امریکا و انسان‌های امریکایی. برنده‌ی نوبل."

 

52-       معجزه در باد و باران/ نوشته‌ی سیمون شوارتزبار/ ترجمه‌ی فرهاد غبرایی

" رمانی که ظاهرا فقط من کشفش کرده ام! هیچ جا ندیده‌ام کسی چیزی درباره‌اش بگوید. زندگی‌نامه‌ی خودنوشت زنی سیاه‌پوست. اما چنان زیبا و شورانگیز و دردمندانه. با ترجمه‌ای زیباتر. یک‌نفس جلو می‌رود و می‌بردت. سعی کن یک‌نفس بخوانی و مست‌اش شوی."

 

53-       صد سال تنهایی/ نوشته‌ی گابریل گارسیا مارکز/ ترجمه‌ی بهمن فرزانه

" این رمان دیگر یک اسطوره شده. همین را بگویم که ممکن نیست بخوانی‌اش و تغییر نکنی."

 

54-       پائیز پدرسالار/ نوشته‌ی گابریل گارسیا مارکز/ ترجمه‌ی محمد فیروزبخت

"نفس‌گیر و کوبنده. باورنکردنی است قدرت مارکز در این رمان. من همیشه با ترس بازخوانی‌اش می‌کنم."

 

55-       مرگ کسب و کار من است/ نوشته‌ی روبر مرل/ ترجمه‌ی احمد شاملو

" شاید اگر شاملو مترحم این رمان نبود، به همان اندازه‌ی دیگر رمان‌های مرل مشهور می‌‌شد: "قلعه‌ی مالویل" و "مادراپور". اما این رمان قطعا ساده‌تر و خواندنی‌تر از آن دوتای دیگر است. هرچند به همان عمق نباشد. من شیفته‌ی ساده‌گی و بی‌خیالی سبک نویسنده شدم."

 

56-       هزارتوهای بورخس/ نوشته‌ی خورخه لوئیس بورخس/ ترجمه‌ی احمد میرعلایی

" رمان نیست. منتخبی است از شعرها و هزارتوهای نویسنده. اما چنان عظیم و آموختنی که نمی‌توانم این‌جا نامی ازش نبرم. بورخس هرگز رمان ننوشت و به همین دلیل حقش است که رمان‌نویس بدانیمش!"

 

57-       آزادی یا مرگ/ نوشته‌ی نیکوس کازانتزاکیس/ ترجمه‌ی محمد قاضی

" شاید بهترین اثر کازانتزاکیس باشد. من همه‌ی آثار کازانتزاکیس را دوست دارم. به‌ویژه این یکی را که داستان شورانگیز پهلوان میکلس باشد."

 

58-       پتی شز/ نوشته‌ی آلفونس دوده/ ترجمه‌ی ؟

"رمان زیبایی از نویسنده‌ی قرن نوزدهمی فرانسه. داستان شاعرانه و رمانتیک و البته تلخ معلمی روستایی. پر از لحظه‌های ناب است."

 

 

شانزده ‌ساله‌گی (1366)

 

59-       گزارش به خاک یونان/ نوشته‌ی نیکوس کازانتزاکیس/ ترجمه‌ی صالح حسینی

" زندگی‌نامه‌ی خودنوشت کازانتزاکیس. دو بار خوانده‌امش. ناب و صادقانه و زیبا. کازانتزاکیس را هیچ‌وقت نباید از دست داد."

 

60-       ولگرد ستاره‌ها/ نوشته‌ی جک لندن/ ترجمه‌ی اردشیر نیکپور

" غرییب‌ترین رمان جک لندن. اصلا فکرش را هم نمی‌شود کرد که این رمان را خود لندن نوشته‌باشد. من هنوز هم باور نمی‌کنم. داستان تناسخ‌های چندگانه‌ و زندگی‌های یک مرد محکوم به اعدام."

 

61-       جود گمنام/ نوشته‌ی توماس هاردی/ ترجمه‌ی سیروان آزاد (ابراهیم یونسی)

" این رمان آن‌قدر زیبا بود که من در نیمه‌های آن دیگر نتوانستم تحمل کنم و در اتاق بنشینم. کتاب را برداشتم و بقیه‌اش را در فضای سبز بزرگ جاده‌ی میرآباد (در ارومیه) خواندم. به استثنای چند صفحه‌ی آخر کتاب (که واقعا خراب می‌‌شود) این رمان یک شاهکار جاودان است. من سوزانا ماری براید هد را می‌پرستیدم. هیچ‌کدام از رمان‌های دیگر هاردی به این زیبایی نیستند. "به دور از مردم شوریده" و "‌تس دوربرویل" در نیمه‌های کار می‌لنگند."

 

62-       قهر دریا/ نوشته‌ی یاشار کمال/ ترجمه‌ی رحیم رئیس‌نیا

"یکی از نادر رمان‌های یاشار کمال که دوستش دارم. قبلا افسانه‌ی آغری و بعدها رمان سه جلدی و اینجه ممدش را هم خواندم. رمان‌نویس قدری است اما فضاهای به‌شدت روستایی‌اش ( که البته به‌شدت! هم روی آقای محمود دولت‌آبادی تاثیر گذاشته) خواننده را می‌رماند. اما قهر دریا توی استانبول روی می‌دهد و پر از تکه‌های ناب داستانی است. مردم استانبول به دلفین (یا نهنگ؟) یونس می‌گویند! چه زیباست!"

 

63-       مرگ وزیر مختار/ نوشته‌ی یوری تینیانوف/ ترجمه‌ی مهدی سحابی

" رمان نابی از زندگی و مرگ الکساندر گریبایدوف، شاعر و نمایشنامه‌نویس و البته سفیر عالی روسیه در دربار فتحعلی‌شاه. گریبایدوف که برای گرفتن باج جنگی به تهران آمده، به فتوای ملاهای درباری ایران (و البته به بهانه‌ی همیشه آشنای ناموس مسلمانان) کشته‌می‌‌شود. گریبایدوف استاد و دوست پوشکین هم بود. رمان قشنگ و پرخونی است."

 

64-       تصویر دوریان گری/ نوشته‌ی اسکار وایلد/ ترجمه‌ی همایون نوراحمر

" از رمان‌های مشهور دنیا. یک داستان عجیب از قرن نوزده انگلستان. تصویر دوریان به جای او پیر می‌‌شود! این رمان، شاهکار وایلد است. وحشتناک است!"

 

65-       خداحافظ گاری کوپر/ نوشته‌ی رومن گاری/ ترجمه‌ی سروش حبیبی

" درباره‌اش لازم نیست چیزی بگویم. چند سال پیش دریادداشتی، نقدش کرده‌بودم که ده‌ها فحش به خاطرش شنیدم. البته آن یادداشت توانست نظر خیلی‌ها را هم تغییر دهد. من این رمان را هنوز هم دوست دارم. اما به نظرم رمان دیگر گاری، "زندگی در پیش رو" از این یکی زیباتر و بی‌عیب‌تر است."

 

66-       خشم و هیاهو/ نوشته‌ی ویلیام فاکنر/ ترجمه‌ی بهمن شعله‌ور

" شاهکار بی‌بدیل ادبیات آمریکا. به اندازه‌ی یک مکتب می‌توان از آن آموخت. اگر از فصل اولش جان سالم به در ببرید، می‌بینید رمان بسیار خوش‌خوان و حتا ساده‌ای است."

 

67-       الفبای خانواده/ نوشته‌ی ناتالیا گینزبرگ/ ترجمه‌ی ؟

" این رمان از فرط ساده‌گی، بداهت، بی‌رحمی و زیبایی من را تکان داد. عالی است."

 

68-       کجا می‌روی؟ نوشته‌ی هنریک سینکیه‌ویچ/ ترجمه‌ی حسن شهباز

" رمان شیرین و شورانگیز و حتا عامه‌پسندی از نویسنده‌ی لهستانی قرن نوزدهم درباره‌ی اوایل پیدایش مسیحیت در روم و حکومت نرون خون‌آشام. من رمان‌های مسیحی را دوست دارم."

 

69-       موبی دیک/ نوشته‌ی هرمان ملویل/ ترجمه‌ی پرویز داریوش

" سیاه و عظیم و وحشتناک. چنان جدی که دیگر از قالب رمان بیرون می‌آید. نبرد اسطوره‌ای ناخدا اهاب و نهنگ سفید. یک حماسه‌ی ٱفرینشگر. از هرمان ملویل رمان "بیلی باد" و داستان کوتاه "بارتلبی محرر" هم خواندنی هستند."

 

70-  رستاخیز/ نوشته‌ی لو تالستوی/ ترجمه‌ی ؟

" کشاکش اخلاقی رمان عالی از آب درآمده. از بهترین رمان‌های مسیحیت است."

 

71-   ناتور دشت/ نوشته‌ی جی دی سالینجر/ ترجمه‌ی احمد کریمی ؟

" از تاثیرگذارترین رمان‌های دهه‌ی پنجاه امریکا که هنوزاهنوز خوانده و نقد می‌شود. تاثیرش روی من ویرانگر بود. هولدن کالفیلد برادر تنی ِ نسل ما هم بود."

 

72-   قهرمان عصر ما/ نوشته‌ی میخاییل لرمانتوف/ ترجمه‌ی مهری آهی ؟

" رمانی که بارها خوانده‌ام و سیرابش نشده‌ام. من بچورین را از فرط نزدیکی به خودم، نمی‌فهمم. زیبایی و اصالت داستان‌های تودرتوی رمان باورنکردنی است. افسون روسیه هیچ‌وقت من را رها نکرده است."

 

 

هفده ساله‌گی (1367)

 

73-   دکتر ژیواگو/ نوشته‌ی بوریس پاسترناک/ ترجمه‌ی علی اصغر خبره‌زاده

" باز شوق یوسفم دامن گرفت... پیر ِ ما را بوی پیراهن گرفت!! دکتر ژیواگو یک شعر بلند است. یک دم مسیحایی است درپیکر زخمی روسیه. پاسترناک از غریبترین روح‌های عالم بود."

 

74-   دمیان/ نوشته‌ی هرمان هسه/ ترجمه‌ی ؟

من این رمان هسه را زیباترین رمانش می‌دانم. گویا از شاهکارهای اساسی‌اش نیست، اما تاثیرش بر من و دوستم، ویرانگر بود. پر از بوی حکمت و مراقبه‌ی شرقی است. و نوع ظریفی از رئالیسم جادویی. هنوز هم یکی از جملات دمیان در یکی از نامه‌هایش را به خاطر دارم: رشته‌ای هست که مرا وصل می‌کند، نه به تو؛ بلکه به تصویر تو. تو بخشی از سرنوشت من هستی!"

 

75-   گرگ بیابان/ نوشته‌ی هرمان هسه/ تزجمه‌ی کیکاوس جهانداری

"شاهکار هرمان هسه. روایت خواب و خیال هری هالر در جامعه‌ی به‌شدت بیگانه‌کننده‌ی مدرن. روح اروپا در این رمان روایت می‌‌شود. پر از ناب‌نویسی است."

 

76-   محاکمه/ نوشته‌ی فرانتس کافکا/ ترجمه‌ی ؟

" شاهکار کافکا. کابوس وضوحیت! می‌توان سال‌ها خواندش و خواندش."

 

77-   مسخ/ نوشته‌ی فرانتس کافکا/ ترجمه‌ی ؟

یادم نیست نخستین بار کدام ترجمه را خوانده‌ام. من از زیر مسخ کافکا بیرون آمدم و دوباره خزیدم همان زیر."

 

78-   رازها/ نوشته‌ی کنوت هامسون/ ترجمه‌ی قاسم صنعوی

رمان بالینی من. بعضی تکه‌هایش را ده‌ها بار خوانده‌ام. جادو می‌کند این رمان. زندگی‌خراب‌کن است لاکردار. رمان‌های دیگر کنوت هامسون و بخصوص "پان" و "گرسنه" هم زیبا هستند. "زیر ستاره‌ی پاییزی" و "ویکتوریا" را زیاد نچسبیدم"

 

79-   بارون درخت‌نشین/ نوشته‌ی ایتالو کالوینو/ ترجمه‌ی مهدی سحابی

" رمان نیست که. یک‌پارچه شعر است. یک داستان باورنکردنی و بهت‌انگیز. دست رئالیسم جادویی را از پشت می‌بندد. از کالوینو "ویکنت شقه‌شده" هم زیباست. "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری..." زیبا ولی تصنعی است. بعضی داستان‌های کوتاهش غوغاست."

 

 

هژده‌ساله‌گی (1368)

 

80-   از چشم غربی/ نوشته‌ی جوزف کنراد/ ترجمه‌ی احمد میرعلایی

" شاید خوش‌خوان‌ترین و ساده‌ترین رمان کنراد باشد. داستان بسیار هیجان‌انگیزی دارد. در روسیه و برای روسیه هم اتفاق می‌افتد، که دیگر خوراک من است. عمیقا روانکاوانه و بی‌رحم است.

 

81-   دل تاریکی/ نوشته‌ی جوزف کنراد/ ترجمه‌ی صالح حسینی

" شاید بهترین رمان کنراد باشد. دو بار خواند‌ه‌امش. عالی و بی عیب است. الحق که دل تاریکی است. از کنراد "لرد جیم" هم خواندنی است اما نه به زیبایی و ایجاز "دل تاریکی" راستش نمی‌دانم کدام‌یک را در سال 68 خوانده‌ام. یادم نیست. "مامور سری" و "پیروزی" را هم بعدها از کنراد خواندم. کنراد را همیشه دوست داشته‌ام. این لهستانی ِ مغرور بوی اشراف انگلیس می‌دهد!"

 

82-   آوای کوهستان/ نوشته‌ی یاسوناری کاواباتا/ ترجمه‌ی داریوش قهرمان‌پور

" آه کی‌کوکوی عزیز! نازنین‌ترین فهم عالم! این رمان یکی از زیباترین آفریده‌های ادبی جهان است. لبریز از ظرافت و نکته‌بینی و تیزهوشی و احترام."

 

83-   قطره اشکی در اقیانوس/ مانس اشپربر/ ترجمه‌ی روشنک داریوش/ دو جلد

" از رمان‌هایی که می‌توانم سال‌ها و بارها بخوانم. داستان بریدن. بریدنی دردناک از آرمانی فریبنده. و بریدن. بریدن از راه. به صلابه‌ کشیده‌شدن. داستان شکست. فاشیسم. کمونیسم. یهودیت. حماسه. و عشق."

 

84-   اسارت بشری/ نوشته‌ی سامرست موام/ ترجمه‌ی عبدالحسین شریفیان/ دو جلد

"زندگی‌نامه‌ی خودنوشت موام در قالبی خیالی. زندگی فیلیپ. رمان بسیار زیبا و باشکوهی است."

 

85-   کوه جادو/ نوشته‌ی توماس مان/ ترجمه‌ی جواد نکوروح/ دو جلد

" یکی از عمیق‌ترین و نجیب‌ترین رمان‌های دنیا. پر از هوای پاک کوهستان‌های سوئیس. پر از حکمت. تبلور روح باشکوه آلمان. یک رمان عمیقا اروپایی."

 

 

نوزده ساله‌گی (1369)

 

86-   همه می‌میرند/ نوشته‌ی سیمون دوبووار/ ترجمه‌ی مهدی سحابی

رمان غریبی از دوبووار. من شیفته‌ی استادی دوبووار در پروردن روایت و شخصیت‌های پرشمار رمان شدم."

 

87-   نام گل سرخ/ نوشته‌ی اومبرتو اکو/ ترجمه‌ی شهرام طاهری

" اکو یک نابغه‌ است. معماری، متانت، دقت، فرهیختگی و دانش‌آموخته‌گی این رمان بی‌نظیر است. و آن رمز پنهان. آن اکسیر. لبخند. لبخند مسیح!"

 

88-   قلعه‌ی حیوانات/ نوشته‌ی جرج اورول/ ترجمه‌ی امیرشاهی ؟

 "نیازی به معرفی ندارد. یک شاهکار مسلم و ویرانگر."

 

89-  1984/ نوشته‌ی جرج اورول/ ترجمه‌ی ؟

" نیازی به معرفی ندارد. جاودانه."

 

90-  خیابان نیوگراب/ نوشته‌ی جرج گیسینگ/ ترجمه‌ی ؟

" داستان تلخ و هول‌ناک شکست یک داستان‌نویس اصیل، و پیروزی ادبیات عامه‌پسند!! رمان عجیبی از قرن نوزده و معاصر دیکنز. من را به شدت افسرده کرد."

 

 

بیست ساله‌گی (1370)

 

91-   بخش سرطان/ نوشته‌ی الکساندر سولژنیتسین/ ترجمه‌ی سعدالله علیزاده

" شاهکار سولژنیتسین. نمونه‌ی عالی ِ سبک تولستوی در قرن بیست. ضد دیکتاتوری ِ احمق‌پرور نومانکلاتورها. روایتی استادانه و رئالیستی."

 

92-   دعوت به مراسم گردن‌زنی/ نوشته‌ی ولادیمیر ناباکوف/ ترجمه‌ی احمد خزاعی

" از همان نخستین فصل‌ها مات ِ ابهت ِ جسورانه‌ی رمان شدم. یک رمان عالی و ضد رئالیستی! هجو جهان ِ یک‌رنگ ِ مدرنیسم دستوری. در صفحات پایانی دیگر به رقص وامی‌داردت!"

 

93-   پدرو پارامو/ نوشته‌ی خوان رولفو/ ترجمه‌ی احمد گلشیری

" سحر می‌کند خوان رولفو. آن‌چنان به آرامی و ایجاز که خودت نمی فهمی از کجا خورده‌ای. رمان هول‌انگیزی که مرده‌ها روایت می‌کنند."

 

94-  آئورا/ نوشته‌ی کارلوس فوئنتس/ ترجمه‌ی عبدالله کوثری

" کوتاه. ساده. عمیق. شاعرانه. جادوی امریکای لاتین."

 

95-   سفری در گردباد/ در دل گرباد/ نوشته‌ی یوگنیا گینزبرگ/ ترجمه‌ی مهدی سمسار/ ترجمه‌ی فرزانه طاهری

  " خاطرات خانم گینزبرگ از گولاگ. روایت ستم استالینیستی بر جامعه‌ی شوروی. دو بار       خوانده‌امش."

 

96-   به سوی فانوس دریایی/ نوشته‌ی ویرجینیا وولف/ ترجمه‌ی صالح حسینی

" از زیباترین رمان‌های وولف. داستانی به شدت نمادین که در ادبیات انگلیسی کم‌یاب است. به عرفان پهلو می‌زند. داستان سفر و رسیدن به فانوس دریایی در قالب روایت یک خانواده‌ی انگلیسی. داستان سختی است که باید بیش از یک بار خوانده‌شود، اما فهم‌ش لذتی غریب دارد."

 

97-  وجدان زنو/ نوشته‌ی ایتالو اسوو/ ترجمه‌ی مرتضی کلانتریان

" یک روایت ناب و غیر منتظره از ادبیات ایتالیا. پر از طنز و کنایه. آدم را زیر و رو می‌کند."

 

98-   تهوع/ نوشته‌ی ژان پل سارتر/ ترجمه‌ی امیر جلال‌الدین اعلم

" داستان سفر و سقوط روکانتن در تلالوی تهوع‌آور جهان بورژوازی فرانسه و راه یابی چاره جویانه به ادبیات. سارتر فیلسوف رمانش را هم فلسفی نوشته‌است، اما انصافا فلسفه اش توی ذوق رمانش نمی زند."

 

99- برف‌های بهاری/ نوشته‌ی یوکیو میشیما/ ترجمه‌ی ؟

" رمان لطیف و آرام‌بخش میشیما در واقع یک تریلوژی است. و بخش‌های بعدی "اسب‌های لگام‌گسیخته" و "معبد طلایی" نام دارند. من معبد طلایی را هم خوانده‌ام اما نمی‌دانم چخ ربطی به "برف‌های بهاری" دارد. دومی را هم نخوانده‌ام. "برف‌های بهاری" بوی بیماری و آرامش قبل از مرگ می‌دهد."

 

100- خانواده‌ی تیبو/ نوشته‌ی زوژه مارتن دوگار/ ترجمه‌ی منوچهر بدیعی/ چهار جلد

" از شاهکارهای مسلم ادبیات فرانسه که نوبل را هم برای نویسنده‌اش جنباند. روایتی طولانی از زندگی دو برادر در سال‌های پیش و پس از جنگ جهانی اول. جلدهای اول و دوم خیلی خوب و قوی پیش می‌روند، اما جلدهای سه و چهار با توجه به وقفه‌ی طولانی در داستان، کمی سستی می‌گیرند. نمونه‌ی خوبی از رمان رئالیستی فرانسه."

10 رمان خارجی که قبل از مردن باید بخوانید!!


10 رمان خارجی که قبل از مردن باید بخوانید!!

10 رمان خارجی که قبل از مردن باید بخوانید!!
وقتی آن را به چشم یک شاهکار دست می‌گیرید و مدام توقع یک چیز فوق العاده را دارید، متاسفانه رمان همین طور هی ناامیدتان می‌کند و ناامیدتان می‌کند تا وقتی که به فصل آخر برسید و آن جاست که...

 
بیست کتابی که قبل از مردن باید بخوانید
 ما برای شما فهرست خرید آماده کرده ایم، یک فهرست کتاب 20 تایی به انتخاب «همشهری جوان». توی این فهرست، ما ده رمان برتر، پنج مجموعه داستان برتر و پنج کتاب ایرانی پیشنهادی خودمان را انتخاب کرده ایم. این فهرست 20 تایی و آن ده رمان و پنج مجموعه داستان برتر را بنده نگارنده (احسان رضایی) و سید جواد رسولی انتخاب کرده ایم. ممکن است کسان دیگری انتخاب‌هایشان چیز‌های دیگری باشد ولی این انتخاب ماست و سلیقه ما، این را گفتیم که بعدا دعوایمان نشود.
 
1- مرشد و مارگریتا/  نشر نو
کتاب با صفحه مکالمه دو شاعر روس در پارکی در مسکو شروع می‌شود که دارند به عادت کمونیست‌های آن زمان به باور‌های خدا پرستانه ایراد می‌گیرند.
شیطان که دست بر قضا در آن روز در مسکوست به میان حرف‌های آن‌ها می‌رود و می‌گوید بالاتر از همه دلیل‌های اثبات وجود خدا که آن دو ردشان می‌کنند، یک دلیل ساده تر وجود دارد و آن این که «خدا هست». دوشاعر روس به شیطان می‌خندند و ماجراها شروع می‌شود.
شاعران روس کشته می‌شوند، پلیس و کاگ ب سرگردان می‌شود. مارگریتا حاضر به فداکاری می‌شود، تئاتر مسکو حادثه آفرین می‌شود، عده زیادی دیوانه می‌شوند...
درس اصلی این کتاب در واقع همین است که «به شیطان نباید خندید.»داستان با سه خط داستانی پیش می‌رود و در انتها هر سه خط به طرز حیرت انگیزی به هم می‌رسند.
داستان در دل ماجرای خودش، خیلی آرام و زیر پوستی فضای پلیسی حکومت استالین فوق العاده از داستان تصلیب مسیح پیامبر (ع) – که البته با روایت کتاب مقدس تفاوت دارد و به روایت اسلامی ‌ماجرا شبیه است – را هم می‌توانید بخوانید. پونتوس پیلاطس این کتاب، همواره منتظر است تا مسیح او را ببخشد.
 
2- وداع با اسلحه/ انتشارات نیلوفر
باید این کتاب را بخوانید تا بفهمید چرا همینگوی داستان نویس بزرگی است. هنر او در این کتاب، در این نکته است که همینگوی چیزی رمانتیک را به شکلی غیر رمانتیک روایت می‌کند.
ماجرای این کتاب که در اصل ماجرایی است که بر خود نویسنده رفته، داستان یک راننده آمبولانس جوان به اسم هنری است که جنگ جهانی اول را در شمال ایتالیا تماشا می‌کند. در آغاز کتاب او به عشق اعتقادی ندارد و جنگ برایش چیزی سرگرم کننده و بی خطر به حساب می‌آید که معلوم نیست  روزنامه‌ها چرا آن قدر بزرگش می‌کنند اما درست در پایان یک سال (سال 1917، زمان وقوع داستان)  هنری کاملا عوض شده است. پرستاری که موقع بستری شدن او در بیمارستان دلش را برده بود، کشته شده است و حالا هنری به جهان طور دیگری نگاه می‌کند. اما این اتفاقات پی در پی چنان نرم و روان و عادی روایت شده اند که این کار فقط از همینگوی بر می‌آید، توصیف‌های ساده، جملات کوتاه، بدون هیچ تجزیه و تحلیل خاصی.
دقیقا همان صفت «نرم» برای نوع روایت کتاب مناسب است که در ترجمه دریابندری هم به طرز حیرت انگیزی فوق العاده از آب در آمده (این اولین ترجمه دریابندری بوده). باید خودتان کتاب را بخوانید تا بفهمید چه می‌گویم.
 
3- خداحافظی طولانی/ انتشارات روزنه کار
چندلر این خاصیت را دارد که هیچ وقت شما را نا امید نمی‌کند، یعنی تمام انتظاراتی را که می‌شود از یک رمان پلیسی خوب داشت، او یکجا به شما می‌دهد، معما، جنایت، سرنخ‌هایی برای حدس زدن، کاراگاه، نکات ریزی که بعدا موقع بازگشایی معما یادت بیاید که آن‌ها را جا انداخته ای و بالاخره مسابقه بین نویسنده و خواننده. چندلر و کارآگاهش فیلیپ مارلو همه این‌ها را دارند. این کارآگاه بارانی پوش، حاضر جواب، شوخ و البته تنها، انگ کارآگاهی است. درواقع تصور کردن داستان با هر کارآگاه دیگری ( مثلا مایک‌هامر با آن اخلاق کینه ای و انتقام گیرش یا هرکول پو آروی مبادی آداب) بسیار دشوار است. فقط مارلوست که حاضر می‌شود به کسانی که قبلا به او ضربه زده اند هم کمک بکند. هر چند این تلخی در آخر کتاب به جا می‌ماند که امید و تلاش مارلو برای این که دنیا جای بهتری شود، در برابر عمق تباهی انسان‌ها حاصل چندانی نداشته و مارلو دوباره همان مرد تنهایی است که باید خیابان‌های نیویورک را به تنهایی و با تاسف طی بکند.
 
4- گتسبی بزرگ/ انتشارات نیلوفر
این رمان بر خلاف باقی کتاب‌های این فهرست که از همان اول کار میخکوبتان می‌کند، یک مشکل کوچک دارد، آن هم این که «گتسبی بزرگ» را شما اگر به عنوان یک داستان معمولی مثل هزاران داستان دیگر بخوانید اذیتتان نمی‌کند ولی وقتی آن را به چشم یک شاهکار دست می‌گیرید و مدام توقع یک چیز فوق العاده را دارید، متاسفانه رمان همین طور هی ناامیدتان می‌کند و ناامیدتان می‌کند تا وقتی که به فصل آخر برسید و آن جاست که یک باره مات و مبهوت شکوه این داستان خواهید شد. برای این که نمک آن غافلگیری از بین نرود، انتهای داستان را تعریف نمی‌کنیم و همین قدر می‌گوییم که جی گتسبی با اسم واقعی جیمز گست، پسر جوان جاه‌طلب، بی دانش، رمانتیک و ماجراجویی است که بعد از شرکت در جنگ جهانی اول توانسته با درجه افسری برای خودش میان اشراف نیویورک جایی دست و پا بکند اما هنوز هم از درون غمگین است و نمادی به حساب می‌آید از نسل جوان‌هایی که از طرف بقیه درک نمی‌شوند و به قول نویسنده کتاب متعلق به «نسل از دست رفته» ( یک چیزی معادل همان «نسل سوخته خودمان») است. کافی است دل به دل کتاب بدهید و با آن جلو بروید و خودتان را توی شخصیت گتسبی ببینید و الی آخر.
 
5- ناتور دشت/ انتشارات نیلا
«ناتور» یعنی نگهبان، یعنی مواظب. اسم داستان هم از این جا آمده که هولدن کالفید- قهرمان داستان- آرزو دارد یک روزی بتواند خواهر نه ساله اش فیبی و باقی بچه‌ها را ببرد در یک دشت وسیع و بگذارد آن‌ها هر چقدر می‌خواهند بازی کنند و خودش هم نگهبانی باشد در کناره دشت که نگذارد بچه‌ها توی دره بیفتند. احتمالا از همین آرزو می‌توانید بفهمید هولدن 17 ساله - پسر بچه ای که از مدرسه اش در رفته و از همه چیز‌های گند جامعه آمریکا بدش می‌آید- دقیقا چه جور موجودی است و داستانی که تک گویی بلند همچین آدمی ‌باشد، چه جور داستانی است. بله، ناتور دشت کتاب تلخی است، اما این تلخی از آن نوعی است که برای همه ما آشناست، تلخی تاسف خوردن و معصومیت از دست رفته کودکی. هولدن برای این آن قدر افسرده است که دارد از دنیای کودکی فاصله می‌گیرد و آن دره ای که هولدن نمی‌خواهد بچه‌ها تویش سقوط کنند دره خطرناک و کثیف دنیای آدم بزرگ‌هاست. شک نکنید که ناتور دشت یک شاهکار است، شاهکاری که سالینجر خواسته با آن نبوغش را به رخ بقیه بکشاند.
 
6- ارباب حلقه‌ها/ نشر نی
سه گانه استاد تالکین را باید پدر جد همه داستان‌های فانتزی و آثاری مثل هری پاتر و نیروی اهریمنی‌اش و دیوید گمل و دران شان و کریستوفر پائولینی و دلتورا و بقیه به حساب آورد. داستان کلی کتاب را احتمالا همه از طریق نمایش فیلم‌های اقتباسی پیتر جکسون  از روی کتاب می‌دانید: «یک مبارزه خیر و شر دیگر». اما نکته مهم در جزئیات کتاب است که این مبارزه ازلی و ابدی را با چنان جزئیات حیرت آوری تعریف کرده است که شما نمی‌توانید نمونه و مشابه دیگری برای آن پیدا کنید. فقط خواندن فصل اول داستان (فصل اول از جلد اول: یاران حلقه) برای پی بردن به این نکته کافی است. این فصل که معمولا خیلی‌ها به خاطر عجله شان برای زودتر شروع کردن داستان، آن را نمی‌خوانند اسناد خیالی داستان را در کتابخانه‌های مختلف معرفی می‌کند. لا به لای همین‌ها می‌توانید نظرات تالکین درباره کتاب و کتابخانه و داستان را هم بخوانید و مطمئن شوید که لقب «استاد» بیشتر از هر کس دیگری برازنده اوست.
 
7- رگتایم/  انتشارات خوارزمیداستان «رگتایم» داستان آمریکای قبل از جنگ جهانی است، داستان این که چطور یک وقتی امید و آرمانی وجود داشت و بعد همه چیز تباه و تمام شد. این کتاب از همان دسته آثاری است که به آن‌ها می‌گویند «سهل و ممتنع». یعنی وقتی می‌خوانیش فکر می‌کنی خودت هم می‌توانی عینش را بنویسی و وقتی به نوشتن می‌رسی، می‌بینی نمی‌شود. داستان در نیویورک می‌گذرد. از سال 1900 شروع می‌شود و با ورود ایالات متحده به جنگ جهانی اول- یعنی سال 1917- تمام می‌شود. کل داستان از ماجراهای تاریخی واقعی و تو در تویی می‌گذرد که سه خانواده از سه نژاد مختلف (سفید پوست، سیاه پوست و زرد پوست یعنی چینی مهاجر) هستند و یک جوری کل جامعه آمریکا را نمایندگی می‌کنند. داستان‌های این سه خانواده از هم جداست و در واقع کتاب چند بار شروع و تمام می‌شود. اما در عین حال داستان‌ها به هم ربط پیدا می‌کنند و در فصل آخر هم همه به هم می‌رسند، جایی که داستان تمام می‌شود و این سوال برای خواننده پیش می‌آید که تاریخ ما را می‌سازد یا ما تاریخ را؟
 
8- بازمانده روز/ نشر کارنامه
داستان از همان عنوان کتاب شروع می‌شود؛ «بازمانده روز».  غروب و چند مدتی که از روز مانده، هم حسرت روز رفته را با خودش دارد و هم امید به استفاده از مدت باقیمانده را. این دقیقا حال و روز آقای استیونز- پیشخدمت با وفای لرد دارلینگتن- است که عمری به خاطر کارش از همه چیز حتی عشقش گذشته  و حالا که اربابش مرده و دارد با آقای فارادی – یک آمریکایی شوخ طبع- کار می‌کند فرصتی پیدا کرده تا سفری شش روزه به غرب انگلیس برود تا ضمن دیدار از مناظر مطبوع بتواند عشق قدیمش را هم بعد از 30 سال ببیند و از او خبری بگیرد. داستان در واقع یادداشت‌های استیونز در طول همین سفر است. او در طول سفر به یاد گذشته‌هایی می‌افتد که آن‌ها را نابود کرده؛ چیزهایی که از دست داده و به خصوص آدم‌هایی که گم کرده است. در دل داستان البته نکات زیاد دیگری هم مطرح می‌شوند؛ مثل ماجراهایی از اوضاع و احوال سیاسی بریتانیا به خصوص در زمان جنگ جهانی که استیونز از طریق پذیرایی  در مجالس اربابش شاهد آن‌ها بوده، اما اصل داستان همین غم منتشر است.
 
9- سلاخ خانه شماره 5 / انتشارات روشنگران
«بیلی پیلگریم در بعد زمان چند پاره شده است.» جمله اول کتاب خلاصه کل داستان است. باورتان می‌شود؟ ونه گات کتابی نوشته است که یک بار داستان را در جمله اول کتاب گفته، بعد در فصل اول کتاب این کار را تکرار کرده و بعد در فصل‌های دوم تا آخر یک بار دیگر داستان را گفته و باور کنید که این کارها را آن قدر هنرمندانه انجام داده که شما درحین خواندن اصلا متوجه این تکرار‌ها نمی‌شوید. از ونه گات در ایران کتاب‌های مختلفی ترجمه و چاپ شده است، با این حال «سلاخ خانه شماره 5» طرفداران بسیار بیشتری دارد. این هم به خاطر تقدم زمانی ترجمه این کتاب است که در واقع باب آشنایی ما را با عمو کورت باز کرد و هم به خاطر تم کتاب که درباره جنگ جهانی دوم و موضوعی ملموس است (باقی کتاب‌های ونه گات چنین موضوعی ندارند، به اضافه این که ونه گات خودش در جنگ جهانی دوم در گیر و در واقع اسیر بوده و همین به ملموس تر شدن داستان کمک کرده) و بالاخره این که انسجام داستان و پیوند عجیب خطوط مختلف داستانی در این کتاب به قدری زیاد و محکم است که شک نکنید، نمی‌توانید کتاب را زمین بگذارید.
 
10- خداحافظ گاری کوپر/ انتشارات نیلوفر
شما می‌دانید مغولستان خارجی کجاست؟ حتما می‌دانید! منتها ممکن است به این ناکجا آباد خودتان یک اسم دیگری داده باشید. این اسم را «لنی» روی ناکجا آباد خودش گذاشته. لنی یک جوان آمریکایی است که برای فرار از جنگ ویتنام به صورت غیر قانونی به سوئیس آمده و آن جا دارد برای خودش اسکی بازی می‌کند و عاشق تنهایی است. او دوست دارد کمتر کسی زبان انگلیسی بلد باشد و فکر می‌کند که عشق کار آدم‌ها را تمام می‌کند و از وابستگی بدش می‌آید و از پلیس بدش می‌آید. از خیلی چیزهای دیگر هم بدش می‌آید؛ فقط اسکی کردن را دوست دارد و عکس گاری کوپر را توی جیبش دارد و هر از چند گاهی آن را در می‌آورد و نگاه می‌کند و می‌گوید که مرگ گاری کوپر، مرگ معصومیت و مردانگی و خیلی چیزهای دیگر بوده. خودش هم برای فرار از دردسر همیشه دروغ می‌گوید و یک پا هولدن کالفیلد است، منتها بیشتر از هولدن جمله قصار توی چنته اش دارد و هنوز نمی‌داند روزگار چه بازی ای قرار است به سرش بیاورد و آشنایی با جس کارش را تمام می‌کند. عشق از همه چیز محکم تر است و جس را که می‌خواسته سر لنی کلاه بگذارد دوباره پیش او می‌کشاند و آن وقت دیگر لنی به مغولستان خارجی هم فکر نمی‌کند و خیلی چیز‌های دیگر و خیلی حرف‌های دیگر و...
 
 
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
منبع: هفه نامه همشهری جوان/ شماره 259/ احسان رضایی

برترين رمانهاي جهان


 
 

کتاب برتر رمان جهان (50 Top Romance Books) به انتخاب روزنامه انگليسی دیلی تلگراف، که در 16 ژانويه 2009، اعلام شد که به اعتقاد منتقدينش بايد در کتابخانه هر خانه‌ای باشند و خوانده شوند. طبيعی است که اين 50 رمان، نه بهترين رمان‌ها، بلکه بهترين‌ها از نظر منتقدين اين روزنامه هستند.

در جدول زیر لیست این پنجاه کتاب آورده شده است.

              

 

رتبه نام کتاب نویسنده موضوع کتاب
50 دلبند تونی موريسون سيری بیرحمانه و آزاردهنده دوران سياه برده‌داری در آمريکا
49 خوشه‌های خشم جان اشتاين بک شهروندان اوکلاهما به خاطر قحطی ناشی از رکود اقتصادی بزرگ آمريکا، ديار خود را به جست و جوی شان و دستمزد شرافتمندانه ترک می کنند
48 برو بر کوه‌ها بگو جيمز بالدوين کتاب، نقش کليسای مسيحی را در جامعه‌ آفريقايی- آمريکايی ها بررسی می کند
47 سبکی تحمل ناپذير هستی ميلان کوندرا خيانت يک پزشک، همسرش را رنجور می کند. اما وقتی زندگی معنايی نداشته ندارد، اين رنج هم نمی تواند اهميتی داشته باشد
46 بهار زندگی خانم جين برودی موريل اسپارک شاگرد محبوب يک معلم که راهبه می شود، به او خيانت می کند
45 نظاره‌ گر آلن رب گريه يک فروشنده دوره گرد، غرق شدن دختری سيزده ساله را نظاره می کند
44 تهوع ژان پل سارتر يک تاريخ‌ نگار هر لحظه بيشتر از قبل با هستیي خود به مشکل برمی خورد
43 سری کتاب‌های ربيت جان آپدايک محدود شدن به فروشندگی حراجی، ستاره سابق بسکتبال دبيرستان را نااميد می کند
42 ماجراهای هاکلبری فين مارک تواين يک پسربچه و برده‌ای فراری در نظر دارند از طريق قايق‌رانی رودخانه می سی سی پی از فرهنگ و تمدن آنتبلوم دور شوند
41 درنده‌ باسکويل آرتور کانن دويل مردی معتاد نيمه شب، سگی ارواح مانند را در دشت‌ها دنبال می کند
40 دانه‌ عيش اديت وارتن ليلی بارت در آرزوی عيش فراتر از آن است که به خاطر عشق ازدواج کند. رسوايی و قرص‌های خواب از راه می رسند
39 همه چيز فرو می پاشد چينووا آچه‌به مرگ اتفاقی و حضور يک مبلغ مذهبی، رهبری محلی کشاورزی نيجريه‌ای را که سيب زمينی می کارد، متزلزل می کند
38 گتسبی بزرگ اف اسکات فيتس جرالد عشق يک ميليونر مرموز به زنی سرشار از صدای پول، او را به دردسر می اندازد
37 سرپرست آنتونی ترولوپ دبليو اچ اودن درباره‌ اين نويسنده گفت: در ميان تمام نويسندگان همه کشورها، ترولوپ بهتر از بقيه نقش پول را درک کرد
36 بينوايان ويکتور هوگو مجرم سابق داستان، می کوشد آدم خوبی باشد اما ماجرا پايان تلخی به دنبال دارد
35 جيم خوش شانس کينگزلی اميس يک استاد تاريخ دانشگاه با رييسش اختلاف نظر پيدا می کند و ...
34 خواب بزرگ ريموند چندلر در اين کتاب نوآر جنايی هاردبويلد (Hardboiled)، مردان مرده سنگين‌ تر از قلب‌های شکسته هستند
33 کلاريسا ساموئل ريچاردسون روايتی به شکل نامه‌ نگاری که در آن رابرت لاوليس، صاحب روسپی خانه وحشيانه سينه‌ بند قهرمان داستان را باز می کند
32 رقصي با موسيقي زمان آنتوني پاول اين کتاب دوازده قسمتي، داستاني ‌است که مشهورترين شخصيت آن نوعي اورکت نامناسب مي‌پوشد
31 عاقبت فرانسه ايرنه نميروفسکي اين کتاب که شامل دو نوول کوتاه است و شش سال بعد از مسموم شدن نويسنده‌اش منتشر شد، زندگي شهري و روستايي در فرانسه تحت اشغال آلمان‌ها را به تصوير مي‌کشد
30 تاوان يان مک ايوان بهترين رمان انگليسي‌زبان کلاسيک که در خانه‌‌اي ييلاقي مي‌گذرد
29 زندگي: دستورالعمل يک مصرف کننده جورجز پرک پازل زندگي در بلوک آپارتمان‌هاي پاريسي به اضافه اتاق‌هاي خالي
28 سرگذشت تام جونز هنری فيلدينگ اين رمان کمدی فيليدينگ که معمولا به اختصار تام جونز ناميده می شود، داستان بچه‌ ای سرراهی است که يک آدم ثروتمند پيدايش می کند
27 فرانکشتاين مری شلی تلاش انسان برای تمسخر مکانيسم شگفت‌انگيز خالق جهان، عاقبت ناگواری به همراه دارد
26 کرانفورد اليزابت گسکل روستاييان شمال در مقابل تغييرات اجتماعی محصول انقلاب صنعتی مقاومت می کنند
25 سنگ ماه ويلکی کالينز تي اس اليوت در تحسين اين رمان گفته است: اولين، قديمی ترين و بهترين رمان پليسی مدرن انگليسی زبان
24 اوليس جيمز جويس بازنويسی مدرنيستی و شاهکارانه هومر با نوعی شوخ‌ طبعی که يکی از طولانی ترين زبان انگليسی را با 4391 کلمه در خود دارد
23 مادام بوآری گوستاو فلوبر خريدن رمان‌های عاشقانه، همسر دکتری محلی را به خيانت و پايانی عذاب‌آور می کشاند
22 گذر به هند ای ام فورستر اتهامی ناروا، ظلم نژاد‌پرستانه‌ بريتانيايی در هند را آشکار می سازد
21 1984 جورج اورول در اين رمان، ناظر کبير (ديکتاتور) حتی منحوس‌تر از آنی است که در سريال تلويزيونی اقتباسی از رمان تصوير شده است
20 تريسترام شندی لاورنس استرن به اعتقاد ساموئل جانسون، اين رمان تجربی و شنيع، بيش از حد کفايت، خاص و غريب است
19 جنگ دنياها اچ جی ولز اشغالگران مريخی خون‌آشام با چند فين دماغ نابود می شوند
18 خبر داغ اولين واگ واگ اين رمان را بر اساس ماجرای گزارشگر بخت برگشته‌ تازه‌ کاری نوشته که بيل ديوز، سردبير سابق ديلی تلگراف را سرکار می گذارد
17 تس دوبرويل توماس هاردی تس فرزند يک خانواده‌ی روستايی است که خانواده‌‌اش می فهمند که نام او به يک نجيب‌ زاده برمی گردد
16 صخره برايتون گراهام گريل در خيمه شب بازی ادبی گريل، شخصيتی جامعه‌ ستيز گند می زند به جنايت و ازدواج
15 اسرار ووسترها پی جی وود هاوس اين کتاب، اولين بخش از مجموعه داستان‌های قلعه‌های تاتلای است
14 بلندیهای بادگير اميلی برونته در دشت‌های بادگير‌، کاترين و هيث‌ کليف عاشق همديگر می شوند، اما هيث‌کليف نمی تواند با کاترين ازدواج کند
13 ديويد کاپرفيلد چارلز ديکنز رنج‌های کودکی که ناپدریش به‌ طرز بیرحمانه‌ ای او را مورد آزار و اذيت قرار می دهد. رمان نيمه‌ زندگی نامه ديکنز در زمره‌ رمان‌های کمال و رشد دسته‌ بندی می شود، محور اصلی است
12 رابينسون کروزوئه دانيل دفو يک برده فروش که گرچه کشتی اش غرق می شود، در جزيره‌ دور افتاده خدا را می يابد و با يک بومی آشنا می شود و دچار تحول می شود
11 غرور و تعصب جين آستن رويارويی عاشقانه پسری ثروتمند با دختری مغرور از خانواده‌ای فقير يکی از زيباترين داستان‌های عاشقانه را رقم زده است
10 دن کيشوت ميگوئل سروانتس سلحشوری خيال‌پرداز و نيمه‌ مجنون، در رمانی طنزگونه به جنگ آسياب‌های بادی مي‌رود
9 خانم دالووی ويرجينيا وولف خانم قهرمان داستان که قرار است در يک جشن شرکت کند به قصد خريد گل از خانه بيرون می رود و با زوجی جوان که زندگی پرتلاطمی دارند، روبه‌ رو می شود
8 رسوايی جی ام کوئتزی يک استاد ادبيات انگليسی در آفريقای جنوبی پس از دوران آپارتايد با فريفتن دانشجويش‌، همه چيزش را می بازد
7 جين اير شارلوت برونته آقای روچستر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دل به زنی فقير و ساده می بازد. اما جين متوجه میشود که روچستر ازدواج کرده و همسری ديوانه دارد
6 در جستجوی زمان از دست رفته مارسل پروست تفکری درباره‌ خاطرات، رمانی هفت جلدی که مشهورترين کتاب در جهان ادبيات است
5 قلب تاريکی جوزف کنراد جوزف کنراد می گويد : فتح زمين، چيز زيبايی نيست
4 سيمای يک زن هنری جيمز زنی آمريکايی که وارث ثروتی عظيم شده‌، با ازدواج با مردی خودخواه، زندگی خود را تباه می کند. منتقدی به نام هرولد بلوم گفته بود هنری جيمز در اين رمان، خودش را در چهره‌ يک زن تصوير کرده است
3 آنا کارنينا لئو تولستوی زن جوانی از طبقه اشراف بدون عشق با مردی صاحب منصب ازدواج می کند اما گرفتار عشقی ديگر می شود
2 موبی ديک هرمان ملويل جستجوی ديوانه‌ وار کاپيتان آمب برای گرفتن انتقام از نهنگی که پای او را خورده است
1 ميدل مارچ جورج اليوت داستان این کتاب در روستایی به نام میدل مارچ روی می دهد، 7 یا 8 شخصیت اصلی و چند ماجرای عاشقانه و همینطور خانوادگی که به موازات هم پیش می روند.

داستان " عشق در جنگ "


هوا سرد است.بسیار سرد.اما در اردوگاه کار اجباری نازی ها در سال ۱۹۴۲چنین روز تاریک زمستانی با روزهای دیگر تفاوتی ندارد…

به ادامه مطلب مراجعه فرمایید

هوا سرد است.بسیار سرد.اما در اردوگاه کار اجباری نازی ها در سال ۱۹۴۲چنین روز تاریک زمستانی با روزهای دیگر تفاوتی ندارد.با لباس های کهنه و نازک ایستاده ام و می لرزم.نمی توانم باور کنم که چنین کابوسی در حال وقوع است.من فقط یک پسر کم سن و سال هستم.باید با دوستانم بازی می کردم،به مدرسه می رفتم،به فکر آینده می بودم که بزرگ شده و تشکیل خانواده دهم،من برای خودم خانواده داشتم.اما تمام این رویاها مخصوص انسان های زنده است که من قرار نیست جزء آن ها باشم.من تقریبا مرده ام.یعنی از وقتی که از خانه ام دور شده و همراه با هزاران اسیر دیگر به این جا آورده شده ام،مرده ام.آیا فردا هنوز زنده خواهم بود؟آیا امشب مرا به اتاق گاز می برند؟
کنار حصاری از سیم های خاردار جلو و عقب می رفتم تا بدن ضعیف و لاغر خود را گرم نگه دارم.گرسنه هستم.اما تا آن جایی که یاد دارم همواره گرسنه بوده ام.غذاهای خوشمزه یک رویا شده اند.هر روز که زندانیان بیش تری ناپدید می شوند و گذشته های خوب همانند یک خواب یا رویای شیرین به نظر می رسند،من بیش از پیش در یأس و ناامیدی فرو می روم.
ناگهان متوجه ی دختر جوانی در آن سوی سیم های خاردار می شوم.او می ایستد و با چشمان غمگین خود به من نگاه می کند.چشم هایی که گویی می گویند که او درک می کندو هم چنین این که او نمی تواند درک کند چرا من این جا هستم.دوست دارم صورت خود را برگردانم.از این که این غریبه مرا در چنین وضعی ببیند،به طرز عجیبی خجالت می کشم،اما در عین حال نمی توانم نگاهم را از نگاهش برگیرم.
سپس او دست در جیب کرده و یک سیب قرمز را بیرون می کشد.یک سیب قرمز زیبا و براق.چند وقت از آخرین باری که سیب دیده بودم می گذشت!او با احتیاط نگاهی به چپ و راست می اندازد و سپس پیروزمندانه سیب را به این طرف حصار پرتاب می کند.با سرعت می دوم و سیب را از روی زمین بمی دارم و در میان انگشتان یخ زده خود می گیرم.در دنیای مرگ خود،این سیب تجلی زندگی و عشق است.وقتی دوباره بالا را نگاه می کنم،دور شدن دختر را می بینم.
روز بعد نمی توانم جلوی خود را بگیرم.در همان زمان به همان نقطه از حصار کشیده می شوم.آیا دیوانه ام که می پندارم او باز هم خواهد آمد؟البته.اما در این جا هر بارقه ی کوچکی از امید هم دست آویز می شود.او به من امید داده است و من باید به آن بیاویزم.

و دوباره او می آید.و دوباره برایم سیب می آورد.دوباره آن را همراه با همان لبخند شیرین بالای حصار پرتاب می کند.
این بار آن را در هوا می گیرم و بالا نگه می دارم تا او هم ببیند.چشمانش می درخشد.آیا دلش به حال من می سوزد؟شاید.به هر حال من که اهمیتی نمی دهم.خوشحالم از این که می توانم به او خیره بشوم.و برای اولین بار پس از مدت های طولانی،احساس می کنم که قلبم به هیجان در آمده است.
به مدت هفت ماه،این ملاقات ها ادامه می یابد.گاهی اوقات کلماتی را هم رد و بدل می کنیم و گاهی اوقات فقط یک سیب است.این فرشته ی آسمانی بیش از این که شکم گرسنه ی مرا تغذیه کند،روحم را تغذیه می کند.می دانم که من نیز او را به نوعی تغذیه می کنم.
یک روز خبر وحشتناکی را می شنوم.آن ها قصد دارند ما را به یک اردوگاه دیگر منتقل کنند.این برای من یعنی پایان.و قطعا به معنای پایان برای من و دوستم خواهد بود.
روز بعد،وقتی به او سلام می کنم،قلبم می شکند و نمی توانم آن چنان که باید صحبت کنم:«فردا برای من سیب نیاور.مرا به اردوگاه دیگری می برند.ما هرگز دوباره یکدیگر را نخواهیم دید.»قبل از آن که کنترل خود را به طور کلی از دست بدهم برمی گردم و دوان دوان از کنار حصار دور می شوم.قادر نیستم به عقب نگاه کنم.اگر روی به سوی او برگردانمواو مرا با اشک های روان بر روی صورتم خواهد دید.
ماه ها می گذرد و کابوس ادامه می یابد.اما خاطره ی آن دختر،تحمل مرا در برابر رنج،ترس و ناامیدی بالاتر برده است.بارها و بارها،صورت او را در ذهن خود مجسم کرده و کلمات شیرین او و طعم آن سیب ها را به خاطر می آورم.
و سپس یک روز،ناگهان کابوس به پایان می رسد.جنگ تمام شده است.آن دسته از ما که زنده مانده ایم،آزاد می شویم.تمام آنچه برایم با ارزش بوده اند را از دست داده ام.حتی خانواده ام را.اما هنوز خاطره ی آن دختر را در قلبم نگه داشته ام،خاطره ای که به من جانی دوباره بخشید تا برای آغاز یک زندگی جدید راهی آمریکا شوم.
سال ها می گذرد.سال ۱۹۵۷ است.من در نیویورک زندگی می کنم.یکی از دوستانم مرا متقاعد می کند تا به دیدن خانمی از دوستانش بروم که هیچ آشنایی قبلی با او ندارم.خوشبختانه من هم قبول می کنم.او خانم محترمی به نام روما است.او نیز همانند من یک مهاجر است،پس در نهایت یک وجه اشتراک داریم.
روما با همان نرمی مخصوص مهاجران جنگی سوال هایی را درباره ی آن سال ها از من می پرسد:«شما در طول جنگ کجا بودید؟»
پاسخ می دهم:«در اردوگاه آلمانی ها.»
نگاه روما به دور دست ها پرواز می کندو گویی مطلبی دردناک اما شیرین را به خاطر می آورد.
می پرسم:«چیزی شده است؟»
روما با صدایی که ناگهان بسیار نرم شده است می گوید:«به مطلبی درباره ی گذشته می اندیشم،هرمان،می دانید،وقتی یک دختر جوان بودم،نزدیک یکی از همین اردوگاه ها زندگی می کردم.پسرکی آن جا بود،یک زندانی،برای مدت های طولانی من هر روز به دیدن او می رفتم.به خاطر دارم که برایش سیب می بردم.سیب را از روی حصار برایش پرتاب می کردم و او نیز خیلی خوشحال می شد.»
روما آه عمیقی کشید و ادامه داد:«احساسی که به هم داشتیم وصف شدنی نیست در هر حال،هر دو نفرمان جوان بودیم و فقط می توانستیم چند کلمه ی کوتاه با هم رد و بدل کنیم_اما به جرأت می توانم بگویم که عشق بر روابط ما حاکم بود.فکر می کنم که او هم همانند عده ی زیادی کشته شده است.اما من نمی توانم این فکر را تحمل کنم،بنابراین سعی می کنم همه چیز را همانند آن چند ماه که یکدیگر را می دیدیم به خاطر بیاورم.»
در حالی که ضربان قلبم تا حد انفجار بالا رفته است،مستقیما به روما نگاه کرده و می پرسم:«و آیا یک روز آن پسر به تو گفت که فردا برایم سیب نیاور.مرا به اردوگاه دیگر خواهند برد؟»
روما به صدای لرزانی گفت:«چرا،بله،اما هرمان،چه طور ممکن است این را بدانی؟»
من دستان او را می گیرم و پاسخ می دهم:«چون من همان پسر جوان هستم،روما.»
برای مدتی طولانی سکوت حکم فرما می شود.نمی توانیم از یکدیگر چشم برداریم.به محض کنار رفتن پرده ی زمان،پشت چشمان یکدیگر روح آشنایی را می بینیم،همان دوست عزیزی که زمانی بسیار دوستش داشتیم.کسی که عاشقش بوده و همواره به یاد او بوده ایم.
بالاخره من گفتم:«ببین روما.یک بار از تو جدا شدم و نمی خواهم دوباره تو را از دست بدهم.حالا من آزادم و می خواهم تا ابد در کنار هم باشیم.عزیزم،با من ازدواج می کنی؟»
برقی آشنا در چشمان او می بینم.او می گوید:«بله.با تو ازدواج می کنم.»
کاری که مدت ها آرزویش را داشتیم،اما حصاری از سیم های خاردار مانع شده بودند.اکنون دیگر هیچ مانعی بر سر راه مان نیست.
حال چهل سال از زمانی که روما را دوباره یافتم،می گذرد.تقدیر یک بار ما را هنگام جنگ به هم نزدیک کرد تا بارقه ی امید را به من نشان دهد و پیوند کنونی ما هم نشانی از قدرت لایزال اوست.
در روز عشق سال ۱۹۹۶ روما را به برنامه ی تلویزیونی اپرا وینفری آوردم تا از طریق این رسانه ی ملی از او تقدیر کنم.می خواهم در برابر میلیون ها نفر به او بگویم که هر روز چه احساسی در قلب خود دارم:
«عزیزم،تو مرا در اردوگاه کار اجباری زمانی که گرسنه بودم،تغذیه کردی.و من هنوز هم گرسنه ام.گرسنه ی آنچه که هرگز از آن سیر نمی شوم:من گرسنه ی عشق توام.»

داستان آموزنده و زیبای تفاوت فرهنگی


 

داستان آموزنده و زیبای تفاوت فرهنگی

ما در سالن غذاخوری دانشگاهی در اروپا هستیم. یک دانشجوی دختر با موهای قرمز که از چهره‌اش پیداست اروپایی است، سینی غذایش را تحویل می‌گیرد و سر میز می‌نشیند، سپس یادش می‌افتد که کارد و چنگال برنداشته، و بلند می‌شود تا آنها را بیاورد، وقتی برمی‌گردد، با شگفتی مشاهده می‌کند که یک مرد سیاه‌پوست، احتمالا اهل آفریقا (با توجه …به قیافه‌اش)، آنجا نشسته و مشغول خوردن از ظرف غذای اوست! بلافاصله پس از دیدن این صحنه، زن جوان سرگشتگی و عصبانیت را در وجود خودش احساس می‌کند. اما به‌سرعت افکارش را تغییر می‌دهد و فرض را بر این می‌گیرد که مرد آفریقایی با آداب اروپا در زمینۀ اموال شخصی و حریم خصوصی آشنا نیست. او حتی این را هم در نظر می‌گیرد که شاید مرد جوان پول کافی برای خرید وعدۀ غذایی‌اش را ندارد. در هر حال، تصمیم می‌گیرد جلوی مرد جوان بنشیند و با حالتی دوستانه به او لبخند بزند.
جوان آفریقایی نیز با لبخندی شادمانه به او پاسخ می‌دهد. دختر اروپایی سعی می‌کند کاری کند؛ این‌که غذایش را با نهایت لذت و ادب با مرد سیاه سهیم شود. به این ترتیب، مرد سالاد را می‌خورد، زن سوپ را، هر کدام بخشی از تاس کباب را برمی‌دارند، و یکی از آنها ماست را می‌خورد و دیگری پای میوه را. همۀ این کارها همراه با لبخندهای دوستانه است؛ مرد با کمرویی و زن راحت، دلگرم‌کننده و با مهربانی لبخند می‌زنند. آنها ناهارشان را تمام می‌کنند. زن اروپایی بلند می‌شود تا قهوه بیاورد. و اینجاست که پشت سر مرد سیاه‌پوست، کاپشن خودش را آویزان روی صندلی پشتی می‌بیند، و ظرف غذایش را که دست‌نخورده روی میز مانده است.

 
توضیح پائولو کوئلیو:
من این داستان زیبا را به همۀ کسانی تقدیم می‌کنم که در برابر دیگران با ترس و احتیاط رفتار می‌کنند و آنها را افرادی پایین‌مرتبه می‌دانند. داستان را به همۀ این آدم‌ها تقدیم می‌کنم که با وجود نیت‌های خوبشان، دیگران را از بالا نگاه می‌کنند و نسبت به آنها احساس سَروَری دارند. چقدر خوب است که همۀ ما خودمان را از پیش‌داوری‌ها رها کنیم، وگرنه احتمال دارد مثل احمق‌ها رفتار کنیم؛ مثل دختر بیچارۀ اروپایی که فکر می‌کرد در بالاترین نقطۀ تمدن است، در حالی که آفریقاییِ دانش‌آموخته به او اجازه داد از غذایش بخورد…

 

برگرقته از:راد اس ام اس

روش های مطالعه صحیح :



  

*** دوستان عزيز، قبل از شروع مطالعه حتماً هدفتان را مشخص كنيد. اين هدف مي‌تواند لذت بردن از يك رمان،‌ فهميدن و درك يك مطلب، شركت در كنكور يا آمادگي براي امتحان و ..... باشد.

 *** براي مطالعه مطالب، بهتر است در ابتدا به صورت كلي و اجمالي مرور كنيد و سپس مطالعه جزئيات را شروع كنيد.

 *** براي تصميمات و كارهاي روزمره خود برنامه‌اي را دنبال كنيد. برنامه‌ريزي، همت و پشتكار، پله‌هاي موفقيت را تشكيل مي‌دهند. پس طبق برنامه عمل كنيد و از اينكه نتوانستيد كل برنامه را در مدت زمان مقرر تمام كنيد، مايوس نشويد.  

 

    *** گام نخست و اساسي در مطالعه، نحوه مطالعه است. هر وقت مطلبي را مي‌خوانيم نخست بايد معناي آن را درك كنيم. اكثريت عظيمي از خوانندگان كمتر به اين موضوع اهميت مي‌دهند و فقط آن چه را كه واضح است يا فكر مي‌كنند فهميده‌اند، مطالعه مي‌نمايند.      *** مطالعه همانند انجام هر كار يا فعاليت ديگر، نيازمند استفاده از روش درست است. رشد و شكوفايي انديشه، توانايي‌ها و فرهنگ هر انسان به كميت و كيفيت مطالعه وابسته است. اگر به دقت بررسي كنيم مي‌بينيم كه يكي از دلايل افت تحصيلي برخي از دانش‌آموزان اين است كه شيوه مطالعه آنها بر طبق اصول صحيح مطالعه نيست و عدم رعايت اصل و بهداشت مطالعه موجب پايين آمدن سطح كارايي و بازدهي انسان، تضعيف روحيه، كاهش اعتماد به نفس و خستگي و دلزدگي از مطالعه مي‌شود. واقعيت در اين است كه در دنياي امروز كه عصر اطلاعات و نبرد انديشه‌ها و مغزهاست و انسان با انبوه فزاينده اطلاعات اعم از كتاب، مجله، روزنامه و … مواجه است، نمي‌توان با همان روش‌هاي قديم پيش رفت. در جهان امروز مطالعه ضرورت پيشرفت است.

 *** شما مي‌توانيد با توجه به اهداف خود، براي مطالعه مطالب گوناگون از روشهاي مختلف استفاده كنيد.

 *** براي مطالعه يكسري راهکارهایی وجود دارد كه سعي مي‌كنيم به طور مختصر در اين نوشته براي شما دوستان ذكر كنيم كه رعايت آنها براي همه افراد مفيد و ضروري به نظر مي‌رسد.

 *** وقتي شما ابتدا مفاهيم كتب درسي را بطور عميق مورد مطالعه قرار دهيد (متن درس – مثال‌ها – تمرين‌ها – ارتباط دادن‌ها) با يك تعداد تست كافي و استاندارد به آمادگي لازمه مي‌رسيد و در غير اينصورت بايد چندين برابر تست بزنيد كه تازه با ترديد نسبت به يافته‌ها نيز همراه است.

 *** در مطالعه هميشه تلاطم داشته باشد(مطالعه فعال ) دريا هم اگر ساكت و آرام باشد به تدريج به مرداب تبديل مي‌شود يادداشت‌برداري، حاشيه‌‌نويسي، طبقه‌بندي وخلاصه نویسی و سازمان‌ دادن، برجسته و بارز ساختن نكات مهم مطالب مورد نظر، به زبان خود تكرار كردن مطالب و تصویر سازی ذهنی و تجسم عینی ...(مخصوصا برای دروسی که نیاز به اندیشه و تفکر بیشتری دارد ) از جمله فنوني هستند كه انسان را در هنگام مطالعه ، فعال نگه مي‌دارند و نتیجه آن بالا رفتن تمرکز حواس و سرعت عمل است . *** از تصاوير و نمودارهاي كتابها حداكثر استفاده را بكنيد و به آنها خوب دقت نماييد.   

 *** مطالب دشوار را به قسمت‌هاي ساده و كوچكتر تقسيم كنيد.  

 *** تمرين كنيد كه مطلب را تند بخوانيد، تندخواني باعث صرفه‌جويي در وقت و تمركز حواس مي‌شود.  

 

   *** بين ميزان يادگيري با مدت زماني كه صرف آن مي‌شود رابطه نزديك وجود دارد. توصيه مي‌شود كه براي مطالعه وقت كافي در نظر بگيريد.  

 

   *** از برخواندن مطلبي كه قبلاً ياد گرفته‌ايد براي شخص ديگري كه بتواند اشتباهات شما را اصلاح و جاافتادگي‌هاي آن را گوشزد كند، بسيار مفيد است.  

 

  *** يكي از شگردهاي يادگيري مطالب، استفاده از برگه نكته‌ها مي‌باشد يعني نوشتن نكته‌اي داراي اهميت خاص بر روي يك برگه و دادن تعريفي از آن به زبان خودتان، كه براي يادگيري موثر مي‌باشد.  

 

 *** حتي‌الامكان سعي كنيد كه مطالب را بفهميد و به خاطر بسپاريد زيرا مطالبي كه طوطي‌وار حفظ شده‌اند، خيلي زود فراموش خواهند شد.  

*** ميزان از دست دادن مطالب و فراموشي حافظه، در خواب به مراتب كمتر از بيداري است. بنابراين بعد از آموختن يك مطلب علمي و مشكل(به خصوص قبل از امتحان) مدتي استراحتي مطلق داشته باشيد.و با توجه به اينكه تحقيقات نشان داده است مطالعه در هنگام شب (قبل از خواب) و صبح زود، كارآمد است، بيشتر در اين مواقع مطالعه مطالب جدید را انجام دهید .  

*** سعي كنيد مطالب را به خاطر بسپاريد و خلاصه آن را در ذهن خود تكرار كنيد که يكي از مهم‌ترين و اساسي‌ترين مرحله در يادگيري درست، تكرار مطالب است.  

*** بكوشيد به مطالب مطالعه شده معنايي مشخص بدهيد و از روشهايي كه به تجربه دريافته‌ايد که بيشترين بازدهي را براي شما دارد، حداكثر استفاده را بكنيد.  

*** بين مطالب جديدي كه مي‌خواهيد ياد بگيريد و مطالبي كه قبلاً آموخته‌ايد پيوند برقرار كنيد.  

*** يكي از نقش‌هاي مهم در مطالعه، علاقه است. اگر باعلاقه مطالب را بخوانيد، آن را بهتر درك مي‌كنيد و بيشتر به خاطر مي‌سپاريد.  

*** سعي كنيد كه پس از مطالعه هر مطلب، خود را تقويت كرده و احساس رضايتمندي کنید .*** زماني كه حواس شما به چيز ديگري باشد، حافظه نمي‌تواند مطلبي را به خاطر بسپارد و يا به ياد آورد. پس براي به خاطر سپردن و به ياد آوردن هر مطلب بايد تمركز حواس داشته باشيد.  

*** نكات به ياد سپرده شده را، مرتبط‌تر و منظم‌تر طبقه‌بندي كنيد، زيرا باعث مي‌شود مطالب بهتر در خاطر بماند و به ياد آوردن آنها راحت‌تر و سريع‌تر خواهد بود.  

*** هيچ‌گاه و تحت هيچ شرايطي از خودتان راضي نباشيد و همواره براي بهتر شدن تلاش كنيد و دائم رضايت خاطر خود را به تعويق اندازيد.  

*** به ياد داشته باشيد كه اين سالها كنكور تفهيمي شده و نمي‌توانيد با دانش سطحي به رتبه‌هاي خوب فكر كنيد بايد دانش شما عميق باشد و هر مطلبي را با دليل و استدلال به خاطر بسپاريد.  

*** تست زدن هيچ گاه نمي‌تواند جاي يادگيري عميق را بگيرد. داوطلبان عزيز بايد بيش از هر چيز به يادگيري عميق مفاهيم درس‌ها توجه كنند. اگرچه تجربه در پاسخ دادن به سؤالات چهار گزينه‌اي مي‌تواند سرعت عمل در پاسخگويي را افزايش دهد ولي اين عمل بايد پس از يادگيري مباحث موجود در كتب درسي صورت پذيرد.  

*** معلوماتي كه از راه تست زدن به دست مي‌آيد، چون معلوماتي غيرپيوسته و مجزا است، از نظر محتوايي بي‌ارزش بوده و در ذهن پايدار نمي‌ماند. دانش كسب شده از طريق تست زدن بيشتر جنبه حفظي دارد و فرد را به عادات تحصيلي نامطلوب سوق مي‌دهد و براي آينده چنين فردي پايه مستحكم و قابل اعتمادي براي ادامه تحصيل نبايد متصور باشيم.  

سؤال: يك حالتي در مورد برخي سؤال‌ها به برخي داوطلبان دست مي‌دهد بعد از آزمون‌ها مي‌گويند بلد بودم ولي نتوانستم حل كنم يا اينكه مي‌گويند همه سؤال‌ها را بلد بودم ولي وقت كم آوردم مي‌توانيد علت را توضيح دهيد؟  

جواب: اين موارد دلايل متعددي دارد كه به برخي از آنها اشاره مي‌شود:  

1) داوطلب كم‌كاري كرده است يعني خودش را تحت فشار قرار نداده كه در زمان محدود به تعدادی تست پاسخ دهد.2) داوطلب به دلایلی بر موضوع اشراف كامل ندارد و وقتي سؤال را مي‌خواند مي‌خواهد بين اين سوال با يكي از نمونه سوال‌هايي كه حل كرده است يا برايش حل كرده‌اند مشابهت برقرار كند اما اگر اصل آن مفهوم را بداند و خودش تجزيه و تحليل كرده باشد ديگر مشكلي نخواهد داشت.  

راه حل چنين مشكلي را در يك جمله مي‌تواند ارائه كرد و آن عبارت است از: ذهن به عنوان يك فاعل بايد با مطلب درگير شود و با يك قدرتي استدلال كند و با يك سرعتي انتقال اطلاعات را انجام دهد و اين 3 بدست نمي‌آيند مگر اينكه قبل از آن در دوران آموزش به تجزيه و تحليل عادت كرده باشد.  

*** آنچه شما سر جلسه آزمون در اختيار داريد قلم و كاغذ است كه بايد با آن مانوس شويد و سعي كنيد كه با بهره‌گيري از اين دو ، تمركز حواس خود را بالا ببريد بعنوان يكي از كاركردهاي قلم و كاغذ مي‌توان گفت: اگر عادت داريد به اينكه خودتان يك صفحه از كتابي را كه مي‌خوانيد در يك خط خلاصه كنيد در واقع با اين كار دائماً مشغوليد به اينكه به يافته‌هاي ذهني خود نظم بدهيد و اين بهترين است و تاكيد مي‌شود كه از خلاصه‌نويسي ديگران استفاده نكنيد چون در ذهنتان پايدار نمي‌ماند و سعي كنيد خودتان آنچه از كل يك مفهوم برداشت مي‌كنيد به عنوان خلاصه براي خود يادداشت كنيد.  

*** حجم مطالب درسي دوره پيش‌دانشگاهي بسيار بالا است و اگر مطالب اين دوره را با كلاس درسي پيش نبريد و در آن تاخير ايجاد نمائيد جبران اين عقب ماندگي بسيار كار سختي خواهد بود و يادتان باشد كه اگر عقب ماندگي از مطالب دوره پيش دانشگاهي داريد در اولين قدم بايد اين عقب افتادگي را جبران كنيد و خودتان را به كلاس درس و معلم برسانيد مخصوصاً به اين دليل كه برخی از مباحث اين دوره در دروس پايه سال‌هاي قبل آمده است، به عنوان مثال (مبحث بردارها – حركت شناسي – ديناميك و ...) كه در فيزيك 2 دبيرستان آمده بود در دوره پیش دانشگاهی نیز تکرار شده است.  

*** در پایان ذکر این موضوع ضروری است که همواره در پی خلق راه های جدید و تازه برای درست مطالعه کردن خود باشید و به روشهای فوق قناعت نکنید ایجاد تازگی و طراوت به شما شور وشوق مضاعف می دهد .                                                                                       
                                                              

نكاتي چند در مورد روشهاي صحيح مطالعه



  نكاتي چند در مورد روشهاي صحيح مطالعه

 

بارها شنيده ايم كه دانش آموز يا دانشجويي مي گويد :

(( ديگرحال و حوصله خواندن اين كتاب را ندارم ))يا ((آنقدرازاين كتاب خسته شده ام كه قابل گفتن نيست))ويا ((هرچقدرميخوانم مثل اينكه كمتر ياد مي گيريم))ويا ((10 بار خواندم و تكرار كردم ولي بازهم ياد نگرفتم))به راستي مشكل چيست ؟ آيا براي يادگيري درس واقعا" بايد 10 بار كتاب را خواند ؟ آيا بايد دروس خود را پشت سرهم مروركرد؟وآيا بايددهها بار درس راتكراركردتا يادگرفت ؟ مطمئنا" اگر چنين باشد ، مطالعه كاري سخت و طاقت فرسا است . اما واقعيت چيزي ديگر است . واقعيت آن است كه اين گروه از فراگيران ، روش صحيح مطالعه را نمي دانند و متاسفانه در مدرسه و دانشگاه هم چيزي راجع به چگونه درس خواندن نمي آموزند . يادگيري و مطالعه ، رابطه اي تنگاتنگ و مستقيم با يكديگر دارند، تا جايي كه مي توان اين دو را لازم و ملزوم يكديگر دانست. براي اينكه ميزان يادگيري افزايش يابد بايد قبل از هرچيز مطالعه اي فعال و پويا داشت .

 

شيوه صحيح مطالعه ،چهار مزيت عمده زير را به دنبال دارد:

 

1- زمان مطالعه را كاهش ميدهد.

2- ميزان يادگيري را افزايش ميدهد .

3-مدت نگهداري مطالب در حافظه را طولاني تر مي كند.

4- بخاطر سپاري اطلاعات را آسانتر مي سازد.

 

براي داشتن مطالعه اي فعال و پويا نوشتن نكات مهم درحين خواندن ضروري است تابراي مرور مطالب،دوباره كتاب رانخوانده و در زماني كوتاه ازروي يادداشتهاي خود مطالب را مرور كرد .

يادداشت برداري ، بخشي مهم و حساس از مطالعه است كه بايد به آن توجهي خاص داشت . چون موفقيت شما را تا حدودي زياد تضمين خواهد كرد و مدت زمان لازم براي يادگيري را كاهش خواهد داد. خواندن بدون يادداشت برداري يك علت مهم فراموشي است.

 

شش روش مطالعه :

 

خواندن بدون نوشتن خط كشيدن زيرنكات مهم حاشيه نويسي خلاصه نويسي كليد برداري خلاقيت و طرح شبكه اي مغز

 

1-خواندن بدون نوشتن: روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآيندي فعال و پويا است وبراي نيل به اين هدف بايد از تمام حواس خود براي درك صحيح مطالب استفاده كرد. بايد با چشمان خود مطالب را خواند، بايد در زمان مورد نياز مطالب را بلند بلند ادا كرد و نكات مهم را يادداشت كرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگير شده و حضوري فعال و همه جانبه در يادگيري داشت و هم در هنگام مورد نياز ، خصوصا" قبل از امتحان ، بتوان از روي نوشته ها مرور كرد و خيلي سريع مطالب مهم را مجددا" به خاطر سپرد .

 

2- خط كشيدن زير نكات مهم :اين روش شايد نسبت به روش قبلي بهتر است ولي روش كاملي براي مطالعه نيست چرا كه در اين روش بعضي از افراد بجاي آنكه تمركز و توجه بروي يادگيري و درك مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط كشيدن زير نكات مهم مي گردد .حداقل روش صحيح خط كشيدن زير نكات مهم به اين صورت است كه ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را كاملا" درك كنند و سپس زير نكات مهم خط بكشند نه آنكه در كتاب بدنبال نكات مهم بگردند تا زير آن را خط بكشند .

 

3- حاشيه نويسي :اين روش نسبت بدو روش قبلي بهتر است ولي بازهم روشي كامل براي درك عميق مطالب و خواندن كتب درسي نيست ولي مي تواند براي يادگيري مطالبي كه از اهميتي چندان برخوردار نيستند مورد استفاده قرار گيرد.

 

4- خلاصه نويسي : در اين روش شما مطالب را ميخوانيد و آنچه را كه درك كرده ايد بصورت خلاصه بروي دفتري يادداشت مي كنيد كه اين روش براي مطالعه مناسب است و از روشهاي قبلي بهتر مي باشد چرا كه در اين روش ابتدا مطالب را درك كرده سپس آنها را يادداشت مي كنيد اما بازهم بهترين روش براي خواندن نيست .

 

5- كليد برداري :كليد برداري روشي بسيار مناسب براي خواندن و نوشتن نكات مهم است . در اين روش شما بعد از درك مطالب ، بصورت كليدي نكات مهم را يادداشت مي كنيد و در واقع كلمه كليدي كوتاهترين، راحتترين ،بهترين وپرمعني ترين كلمه اي است كه با ديدن آن، مفهوم جمله تداعي شده و به خاطر آورده مي شود .

 

6- خلاقيت و طرح شبكه اي مغز: اين روش بهترين شيوه براي يادگيري خصوصا" فراگيري مطالب درسي است .در اين روش شما مطالب را ميخوانيد بعد از درك حقيقي آنها نكات مهم را به زبان خودتان و بصورت كليدي يادداشت مي كنيد و سپس كلمات كليدي را بروي طرح شبكه اي مغز مي نويسد ( در واقع نوشته هاي خود را به بهترين شكل ممكن سازماندهي مي كنيد و نكات اصلي و فرعي را مشخص مي كنيد)تا در دفعات بعد به جاي دوباره خواني كتاب ، فقط به طرح شبكه اي مراجعه كرده وبا ديدن كلمات كليدي نوشته شده بروي طرح شبكه اي مغز ، آنها را خيلي سريع مرور كنيد . اين روش درصد موفقيت تحصيلي شما را تا حدود بسيار زيادي افزايش ميدهد و درس خواندن را بسيار آسان مي كند. و بازده مطالعه را افزايش ميدهد.

 

شرايط مطالعه

 

((بكارگيري شرايط مطالعه يعني بهره وري بيشتر از مطالعه ))

شرايط مطالعه ، مواردي هستند كه با دانستن ، بكارگيري و يا فراهم نمودن آنها ، مي توان مطالعه اي مفيدتر با بازدهي بالاتر داشت و در واقع اين شرايط به شما مي آموزند كه قبل از شروع مطالعه چه اصولي را به كار گيريد ، در حين مطالعه چه مواردي را فراهم سازيد و چگونه به اهداف مطالعاتي خود برسيد و با دانستن آنها مي توانيد با آگاهي بيشتري درس خواندن را آغاز كنيد و مطالعه اي فعالتر داشته باشيد :

 

1- آغاز درست :براي موفقيت در مطالعه ،بايد درست آغازكنيد.

2- برنامه ريزي : يكي از عوامل اصلي موفقيت ، داشتن برنامه منظم است .

3- نظم و ترتيب: اساس هر سازماني به نظم آن بستگي دارد .

4-حفظ آرامش: آرامش ضمير ناخود آگاه را پويا و فعال ميكند.

5- استفاده صحيح از وقت :بنيامين فرانكلين، ((آيا زندگي را دوست داريد؟ پس وقت را تلف نكنيد زيرا زندگي از وقت تشكيل شده است .))

6- سلامتي و تندرستي: عقل سالم در بدن سالم است .

7- تغذيه مناسب: تغذيه صحيح نقش مهمي در سلامتي دارد.

8- دوري از مشروبات الكلي : مصرف مشروبات الكلي موجب ضعف حافظه مي شود .

9 – ورزش : ورزش كليد عمر طولاني است .

10-خواب كافي: خواب فراگيري و حافظه را تقويت مي كند.

11 –درك مطلب:آنچه در حافظه بلند مدت باقي مي ماند ، يعني مطالب است .

 

چند توصيه مهم كه بايدفراگيران علم از آن مطلع باشند.

 

1- حداكثر زماني كه افراد مي توانند فكر خود را بروي موضوعي متمركز كنند بيش از 30 دقيقه نيست ، يعني بايد سعي شود حدود 30 دقيقه بروي يك مطلب تمركز نمود و يا مطالعه داشت و حدود 10 الي 15 دقيقه استراحت نمود سپس مجددا" با همين روال شروع به مطالعه كرد.

 

2- پيش از مطالعه از صرف غذاهاي چرب و سنگين خودداري كنيد. و چند ساعت پس از صرف غذا مطالعه نمائيد چون پس از صرف غذاي سنگين بيشتر جريان خون متوجه دستگاه گوارش ميشود تا به هضم و جذب غذا كمك كند و لذا خونرساني به مغز كاهش مي يابد و از قدرت تفكر و تمركز كاسته ميشود . از مصرف الكل و دارو هم خودداري فرمائيد همچنين غذاهاي آردي مثل نان و قندي قدرت ادراك و تمركز را كم مي كند نوشابه هاي گازدارهم همينطور هستند.

 

3- ذهن آدمي با هوش است اگر يادداشت برداريد خود را راحت از حفظ و بياد سپاري مطالب مي كند و نيز همزمان نمي توانيد هم مطلبي را بنويسيد و هم گوش دهيد . پس در حين مطالعه لطفا" يادداشت برداري نمائيد

 

تهيه کننده : زهرا کامرانی

دبير : سرکار خانم قديمی

تمرکز هنگام مطالعه




تمرکز: توانایی هدایت کردن فکر

هنر یا تمرین تمرکز،مهم نیست که زیست شناسی می خوانید و یا منچ بازی می کنید،
فقط باید روی کاری که انجام می دهید متمرکز شده و از حواس پرتی جلوگیری کنید.

همه ما در مواقعی توانایی متمرکز شدن کامل را داریم، به مواقعی فکر کنید که مثلا در هنگام بازی که از آن لذت می بردید باخته اید و یا غرق یک فیلم، مسابقه یا موسیقی بوده اید. در آن هنگام به موضوع تمرکز کامل داشته اید و یا به اصطلاح غرق آن موضوع شده بودید.

اما در مواقع دیگر،

  • فکر شما دائم از یک موضوع به موضوع دیگر می پرد.
  • نگرانی های فکری شما حواستان را پرت می کند.
  • قبل از اینکه متوجه شوید می بینید که حواستان به یک موضوع خارجی منعطف شده است.
  • مطالبی که مطالعه می کنید کسل کننده، سخت و یا شما هیچ علاقه ای به آن ندارید.

نکاتی که در این نوشته مطرح می شود می توانند برای رفع این مشکلات به شما کمک کند که شامل موارد زیر می شود:

  1. چیزهایی که در هنگام مطالعه می توانید کنترل کنید.
  2. تمرینهایی برای تقویت تمرکز.

چیزهایی که در هنگام مطالعه می توانید کنترل کنید:

  • "من اینجا مطالعه می کنم"یک مکان، صندلی، میز و محیط مخصوص به مطالعه داشته باشید.
    تلفن و موبایل را از خود دور کنید.
    با خودتان تعهد کنید(حتی امضا کنید) که حواستان پرت نمی شود.
    اگر دوست دارید در هنگام مطالعه موزیک گوش کنید، اشکالی ندارد، اما فقط تا هنگامی که باعث حواس پرتی شما نشود.(مطالعات در مورد مفید بودن یا نبودن موسیقی در هنگام مطالعه تاکنون بی نتیجه بوده است)
  • مطالعه را به یک عادت تبدیل کرده و به یک برنامه موثر مطالعه پایبند باشید.
    مطالعه تان را با سطح انرژی درونی تان (روزانه، شبانه) تطبیق دهید.
    راهنمای ما در مورد برنامه ریزی و تعیین اهداف را مطالعه کنید.
  • متمرکز شدن
    قبل از شروع به مطالعه چند دقیقه وقت را به تعیین اهداف و آنچه برای رسیدن به آن نیاز دارید اختصاص داده و به یک استراتژی کلی برای تحقق آن فکر کنید.
  • مشوق ها
    اگر لازم بود برای انجام موفقیت آمیز کارتان یک تشویق در نظر بگیرید،
    مثلا تماس با دوستتان، خوردن چیزی و یا پیاده روی و گردش.
    برای پروژه های خاص مثل مرور جزوات ترم، پروژه های طراحی و غیره یک تشویق خاص در نظر بگیرید.
  • موضوعات مطالعه را عوض کنیدبرای ایجاد تنوع در کار، موضوع مطالعه را هر یک یا دو ساعت عوض کنید.
  • فعالیتهای مطالعه تان را تغییر دهیدمطالعه تان را فعال تر کنید، هر چه در هنگام مطالعه فعال تر باشید مطالعه بهتری خواهید داشت.
    از خودتان بپرسید "چطوری می توانم در هنگام مطالعه فعال تر باشم؟" شاید مطالعه گروهی بهترین راه حل باشد؟ و یا سوال سازی در هنگام مطالعه؟
    اگر باید مطالب زیادی را مطالعه کنید روش SQ3R را امتحان کنید.
    از معلمتان در مورد شیوه های بهتر یادگیری سوال کنید. یک بار دیگر فراموش نکنید که هر چه در هنگام مطالعه فعال تر باشید، بهتر یاد می گیرید.
  • وقت‌های استراحت منظم مناسب خودتان در نظر بگیریدموقع استراحت یک کار متفاوت انجام دهید، مثلا اگر نشسته بودید قدم بزنید و به یک مکان دیگر بروید.
  • جایزه بدهید
    وقتی کاری را به اتمام رساندید به خودتان جایزه بدهید.

تمرینهایی برای تقویت تمرکز

  • پس از چند روز از انجام این تمرینات، باید نتایج آن قابل توجه باشد.اما مثل هر تمرین دیگری، بالا و پایین و سطح های مختلف دارد.
  • این تمرینات برای سایر فعالیت های شما هم موثر خواهد بود.

الان اینجا باش

این روش ساده اما کلیدی بسیار موثر است.

وقتی متوجه شدید فکرتان منحرف شده است، به خودتان بگویید

"الان اینجا باش"

و به آرامی توجه خودتان را به موضوعی که می خواهید برگردانید.

به عنوان مثال:شما دارید مطالعه می کنید و ناگهان متوجه می شوید که حواس شما به سایر تکالیفتان، به یک خاطره و یا به این واقعیت که گرسنه هستید پرت می شود. در این هنگام به خود بگویید

"الان اینجا باش"

و به آرامی با نگاه کردن به سوالات، خلاصه برداری ها، نقشه‌های فکری، عناوین مطالب و غیره تمرکز خود را به موضوع مطالعه برگردانید و هر قدر که ممکن است آن را حفظ کنید.

اگر دوباره فکرتان منحرف شد، با خود بگویید

"الان اینجا باش"

و به آرامی توجه خودتان را به موضوع برگردانید و این تمرین را مرتبا تکرار کنید، مطمئن باشید که جواب می دهد!

سعی نکنید یک فکر خاص را از ذهنتان بیرون نگه دارید. مثلا همینطور که نشسته اید سعی کنید به هیچ وجه در مورد کلوچه فکر نکنید. در این هنگام در ذهن خود احتمالا این فکر تکرار می شود که "من نباید در مورد کلوچه فکر کنم، من نباید در مورد کلوچه فکر کنم..." و این باعث می شود تا این فکر برگردد.
وقتی شما سعی می کنید که در مورد یک چیز خاص فکر نکنید باعث می شود تا آن فکر برگردد. بهتر است به جای این کار توجه خود را به موضوع اصلی منعطف کنید.

شاید لازم باشد تا این تمرین را صدها بار در هفته انجام دهید. به تدریج شما متوجه می شوید که بازه های زمانی بین مواقعی که فکرتان منحرف می شود هر چند روز یکبار بیشتر و بیشتر می شود. به همین خاطر بردبار باشید و به این تمرین ادامه دهید. پس از مدتی نتیجه آن شما را شگفت زده خواهد کرد.

سعی نکنید دائما در مورد پیشرفت خود قضاوت کنید. همین که تمرین را مرتبا انجام می دهید به این معنی است که در مسیر صحیح قرار گرفته اید و می توانید به خود بگویید که کار لازم را انجام داده اید. تمرینات برای اینکه نتیجه خود را نشان دهند به زمان احتیاج دارند و البته به دلیل اینکه ذهن هیچوقت وضعیت ثابتی ندارد، نتیجه تمرینات دچار افت و خیزهای زیادی می شود.


زمان افکار و نگرانی‌ها

تحقیقات ثابت کرده است که افرادی که برای خود زمان افکار و نگرانی ها تخصیص می دهند پس از چهار هفته 35 درصد کمتر دچار نگرانی و حواس پرتی می شوند.

  1. یک زمان خاص روزانه برای فکر کردن در مورد نگرانی‌ها تخصیص دهیددر مورد افکاری که دائما به فکر شما می‌آیند و مزاحم تمرکزتان در کارها می شوند فکر کنید.
  2. وقتی که متوجه یک فکر مزاحم می شویدبه خودتان یادآوری کنید که یک زمان مخصوص برای فکر کردن در مورد آن دارید.
  3. بگذارید فکر مزاحم از شما دور شودشاید از روش "الان اینجا باش" استفاده کنید.
  4. به قرار خود برای زمان افکار و نگرانی‌ها عمل کنیدتا در مورد مسائلی که فکر شما را مشغول می کند فکر کنید و نگران شوید.

به عنوان مثال ساعت 4.5 تا 5 بعدازظهر را برای زمان افکار و نگرانی های خود تعیین کنید. حال در هر زمان دیگری از روز که نگران چیزی شدید و فکرتان منحرف شد، به خودتان یادآوری کنید که زمان مخصوصی برای آن نگرانی دارید. سپس بگذارید تا آن فکر در آن زمان از ذهنتان خارج شود و توجه خود را به موضوع اصلی برگردانید.


اندازه‌گیری میزان حواس پرتی

یک کارت کوچک با ابعاد حدودا 12 x 7 سانتیمتر تهیه کنید. دو خط که کارت را به سه قسمت تقسیم کند در آن رسم کنید و هر یک از قسمتها را با نامهای "صبح"، "بعد از ظهر" و "شب" نامگذاری کنید.

حال از این به بعد هر وقت که فکرتان از موضوع اصلی منحرف شد یک علامت در قسمت مربوطه در کارت بزنید. برای هر روز یک کارت مجزا در نظر بگیرید و آن را همیشه همراه خود داشته باشید. بعد از مدتی ملاحظه خواهید کرد که همینطور که با انجام تمرینات مهارتهای شما در تمرکز حواس بیشتر می شود، از تعداد علامت ها هم کاسته می شود.


از انرژی درونی‌تان بهترین استفاده را ببرید

چه مواقعی انرژی درونی شما در بالاترین حد است؟ در چه ساعاتی احساس می کنید سطح انرژی شما پایین است؟ سخت ترین درسهایتان را در ساعاتی که انرژی درونی تان بالاست مطالعه کنید. مثلا اگر احساس می کنید در ساعات اولیه شب بیشترین هوشیاری را دارید، مشکل ترین درسهایتان را در این ساعات مطالعه کرده و درسهای آسان تر را به ساعات بعدی موکول کنید.

اکثر افراد درسهای مشکلشان را به آخرین ساعات که معمولا در آن خسته هستند موکول می کنند و همین امر باعث مشکل‌تر شدن ایجاد تمرکز می شود. اگر شما هم این عادت را دارید آنرا کلا برعکس کنید، درسهای مشکل در ساعات اوج انرژی و درسهای آسانتر و آنهایی که به آن علاقه دارید را به دیگر ساعات موکول کنید. انجام همین کار به تنهایی می تواند کمک بسیار موثری برای بهبود تمرکز شما باشد.


تجسم تمرکز آور

به عنوان یک تمرین قبل از اینکه مطالعه‌تان را شروع کنید به مواقعی که تمرکز کردن برای شما دشوار نیست فکر کنید. مهم نیست که چه موقعیتی را تجسم می کنید، فقط سعی کنید خود را در آن موقعیت ببینید و احساس کنید.

با قرار دادن خود در آن موقعیت قبل از هر مطالعه، آن تجربه را دوباره بدست می‌آورید و سپس بهتر می توانید مطالعه خود را آغاز کنید.

ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی



مقام معظم رهبري :"من هر زماني كه به ياد كتاب و وضع كتاب در جامعه خودمان مي افتم، قلباً غمگين مي‌شوم." بايد در جهت رفع اين مشكل بزرگ ، مردم، دولت و تمام نهادها و ارگان‌ها، همگام با يکديگر، به صورت جدي، وارد عمل شوند.
كتاب و كتاب خواني و ميزان گرايش به مطالعه، امروزه يكي از شاخص‌هاي توسعه به شمار مي‌رود. بررسي‌ها نشان مي‌دهد مطالعه و كتاب خواني وضعيت مطلوبي در ايران ندارد و عمدتا مردم ايران از خريد و يا مطالعه كتاب گريزانند و اقدامات لازم و جدي جهت ترويج و اشاعه فرهنگ مطالعه صورت نگرفته است.
براي رفع موانع و ايجاد زمينه و بستر لازم جهت ترويج و توسعه فرهنگ مطالعه، نهادهاي مختلف در 5 بخش، شامل خانواده، مدارس و نظام آموزشي، كتابداران و كتابخانه‌ها، دولت و رسانه‌هاي گروهي و ناشران و كتاب فروشي‌ها ، بايد با رفع مشكلات موجود، هم سو و هم هدف، به سمت مشخصي حركت كنند.

نقش خانواده

خانواده عامل بسيار موثري در ايجاد عادت به مطالعه و ترويج فرهنگ کتابخواني است. محيط و شرايط خانواده، روش تربيتي و آموزشي والدين ، طرز تفکر و نگرش والدين در رابطه با مطالعه و کتابخواني، وجود کتب و نشريات قابل دسترس و همچنين سطح اقتصادي و پايگاه اجتماعي خانواده، نقش بسزايي در تقويت عادات مطالعه و کتابخواني دارد.
محمد ربيع احمدخاني : ضمن اشاره به نقش خانواده، اظهار داشت: "كشور ما از ساليان دور كشوري با قدمت فرهنگي بالا بوده و نويسندگان و شاعران درخشاني داشته است ولي متأسفانه سرانه مطالعه و كتابخواني، زيبنده مردم ما نيست. همين كه آمار دقيق از ميزان مطالعه مردم موجود نيست، خود نشاني از مهجوريت كتاب و كتاب خواني در جامعه ما مي‌باشد. در ريشه‌يابي اين معضل بايد از كودكي شروع كنيم. اولين نهادي كه درآن، كودك با كتاب و كتابخواني، انس مي‌گيرد، خانواده است. پدر و مادر، بهترين معلم كودك هستند كه بايد شوق مطالعه را در او تقويت كنند. همچنين در منازل بايد محلي اختصاصي براي كتابخانه در نظر گرفته شود."
اگر والدين و افراد بزرگتر خانواده به مطالعه علاقمند باشند، فرزندان آنها نيز، که همواره از اثرات طبيعي روابط عميق عاطفي حاکم در خانواده هاي ايراني برخوردار هستند، با کتاب، بيشتر و بهتر آشنا شده و به مطالعه و کتابخواني، عادت مي کنند.

نقش مدارس و نظام آموزشي

پس از خانواده، دشوارترين وظيفه در اشاعه كتابخواني در هر جامعه‌اي بر عهده مدارس و نظام آموزش و پرورش آن جامعه است. اگر دانش آموز در مدرسه با كتاب آشنا شده و لذت مطالعه، خودآموزي و افزايش معلومات عمومي را درك كند و به مطالعه خو بگيرد، در تمام دوران زندگي، از كتاب دست نمي‌كشد.
رحمان پرچگاني: "آموزش و پرورش، چون آبي است كه در سد ذهني ما جمع مي‌شود و بهره برداري از اين سد (ذهن ما) را، مهيا مي‌كند. ما بايد علاوه بر سيستم آموزشي ، به صورت فوق برنامه، با به كارگيري شيوه‌هاي نوين آموزشي، روند خلاقيت و نوآوري در امر مطالعه را به دانش آموزان بياموزيم. با تربيت مربيان مجرب و مسلط به مقوله كتاب و كتابخواني، مي‌توانيم افراد را تشويق به خواندن كتاب‌هاي سودمند كنيم و ذائقه كتاب خوان‌هاي جديدمان را ارتقاء دهيم. البته پايه گذاري اين حركت، بايد از مديريت كلان كشور شروع شود. مديران ارشد ما در امر آموزش بايد از مشاورين فرهنگي و هنري در جهت بررسي علمي و اصولي اين موضوع استفاده كنند."
در نظام آموزشي، سه كاركرد مهم، نقش اساسي دارند؛ خواندن، نوشتن و حساب كردن. در طول دوران آموزش، فرد تحت آموزش، از سال‌هاي اول،‌ توانايي خواندن را مي آموزد و در ادامه، به درك مطالب خوانده شده و در نهايت به نوشتن، مي‌رسد.
محمود تلخابي: "تاكيد بيش از حد آموزگاران بر روي مهارت خواندن و استفاده از تك منبع‌ها، سبب شده كه دانش آموزان از مطالعه، لذت كافي نبرند و آن را بيشتر براي رفع تکليف انجام دهند. يکي از کمترين نمرات ايران، در آزمون سنجش سواد خواندن در سطح بين المللي، همين لذت نبردن افراد از مطالعه خويش است. براي رفع اين مشكل، بايد به تقويت كتابخانه‌هاي مدارس و از طرفي هم استفاده از منابع مختلف در نظام آموزشي بپردازيم. كمبودهاي اقتصادي و توزيع ناعادلانه ي كتاب‌ها، سبب ضعف كتابخانه‌هاي مدارس شده است. از طرفي هم منابع به جهت كنترلي بودن نظام آموزشي ما، محدود مي‌باشند."
حسن اشرفي در مقاله "راه هاي ترويج فرهنگ مطالعه"، بيان مي کند: "نظام آموزشي در كشورهايي نظير ايران، نظامي غيرپويا و تك محور است. نظامي كه براساس يك كتاب و يك جزوه درسي شكل گرفته، نمي‌تواند دانش‌ آموز را به سوي منابع غيردرسي و ديگر منابع اطلاعاتي رهنمون سازد. اگر نظام متكي بر پرسشگري و خلاقيت باشد، خود به خود، زمينه ساز و بسترساز مطالعه مي‌شود. در اين ميان نقش و جايگاه معلم در اشاعه فرهنگ مطالعه را نبايد ناديده گرفت. روش‌هاي تدريس، شيوه نگرش و رفتار توجه آميز معلمان به كتاب و كتابخواني، در ايجاد آمادگي ذهني و انگيزه مطالعه در دانش آموزان موثر است. اگر معلمان و دبيران مدارس، خودشان اهل مطالعه باشند، دانش آموزان را نيز به شيوه‌هاي مختلف با كتاب و مطالعه آشنا مي سازند."
كريم ليلاپرست، دبير بازنشسته آموزش و پرورش، در خصوص راهكارهاي آموزشي كه خود در طول دوران تدريس در دبيرستان اميركبير زنجان به كار مي‌برد گفت: "روش‌هاي تدريس جذاب‌تر، دانش آموزان را بيشتر به مطالعه علاقمند مي‌كند. روش‌هايي چون بازديد دانش آموزان از كتابخانه‌هاي عمومي شهر، گرفتن آمار كتاب‌ها به عنوان كار عملي از مراكز فروش كتاب در سطح شهر، آزاد گذاشتن دانش آموزان در انتخاب منبع براي انجام تحقيق و كار كلاسي، در دسترس قرار دادن كتابخانه‌هاي مدارس با طرح كتابخانه‌هاي آزاد (بدون حضور مسئول و ناظر كه امكان دسترسي هر فرد به كتاب‌ها و انتقال آن به بيرون از محيط كتابخانه بدون ثبت كتاب، وجود داشته باشد)، آموزشي نمودن فيلم‌ها و سريال‌هاي تلويزيوني براي ترغيب مطالعه بيشتر، كرايه دادن كتاب‌ها به شيوه‌ سال‌هاي دور و يا فروش آنها به صورت قسطي ، بسيار مفيد و كارساز خواهند بود. اين روش‌ها مي‌توانند مطالعه را در سه بخش ديداري، شنيداري و مكتوب تقويت كنند."
از نظر کارشناسان براي بهبود نابساماني‌هاي موجود در نظام آموزشي و گسترش فرهنگ مطالعه مي‌توان راهكارهاي زير را لحاظ كرد: غني كردن كتابخانه‌هاي مدارس، تشويق دانش آموزان به مطالعه توسط معلمان و كاركنان مدارس، برگزاري جلسات نقد و بررسي كتاب در كلاس‌هاي درس، معرفي كتاب‌هاي مناسب در تابلو اعلانات و مراسم صبحگاه مدارس، اهداي كتاب به دانش آموزان به عنوان جايزه، دعوت از نويسندگان و اهل قلم جهت ايراد سخنراني در مدارس، اجراي مسابقات كتابخواني به مناسبت‌هاي مختلف، اعطاي بن خريد كتاب به دانش آموزان، گنجاندن درس مطالعه و كتابخواني در برنامه درسي مقاطع مختلف تحصيلي، ايجاد و توسعه رشته‌هاي تربيت معلمي كتابداران جهت اداره مطلوب كتابخانه‌هاي آموزشگاهي، معرفي و تقدير از اعضاي فعال كتابخانه‌هاي مدارس، تشكيل گروه‌هاي مطالعه دانش آموزي برحسب علاقه آنان به موضوعات مختلف، ‌پيوند دادن موضوع مطالعه و كتابخواني با درس انشاء، قراردادن ميزان توسعه و رشد كتابخانه‌هاي مدارس و مطالعه بين دانش آموزان به عنوان شاخص‌هاي ارزيابي مديران مدارس و ارائه آموزش‌هاي لازم در امر مطالعه به معلمان و دبيران.

نقش كتابداران و كتابخانه‌ها

كتابداران كتابخانه‌ها، از عوامل موثر در ترويج فرهنگ مطالعه و كتابخواني به شمار مي‌روند. كتابداران با روش‌هاي خلاقانه خود مي‌توانند فعاليت‌هاي كتابخواني را رشد داده و حتي به حوزه‌هاي بيرون از كتابخانه بكشانند. اگر كتابداران كتابخانه‌ها از حيث علم كتابداري و اخلاق انساني، رشد كاملي داشته باشند، بدون ترديد، همچون معلمان و استادان جامعه، معماران نسل‌هاي آينده بشر خواهند بود.
دكتر مهدي افضلي، دكتراي مديريت اطلاعات و كتابداري، در مورد نقش كتابداران و كتابخانه‌ها، تصريح كرد: "كتابداران، بيشتر با افرادي سر و كار دارند كه خود اين افراد، عادت به مطالعه داشته و كتابخوان هستند، پس بايد بتوانند با در اختيار قرار دادن منابع لازم، نيازهاي اين قشر را برآورده كنند. اما كمبود منابع موجود و گاه فقدان آنها، سبب مي‌شود كه افراد مراجعه كننده به كتابخانه‌ها، حضور خود را كمرنگ‌تر كنند و تمايل آنها به سمت منابع به صورت شخصي برود. از طرفي نيز، بالا رفتن توليدات کتاب، نبايد سبب گمراهي مان شود ، زيرا بخش عظيم اين توليدات، کتاب هاي درسي و کمک درسي هستند. مطالعه خوب و مورد بحث در سطح جهاني، مطالعه اي فارغ از روابط کاري و اخبار مي باشد و ملاک اساسي، با علاقه خواندن کتاب است."
كتابخانه‌هاي عمومي در صورت برخورداري از كتاب‌هاي مناسب و كتابداران متخصص و توجه به نيازهاي مراجعين، مي‌توانند عامل موثري در تشويق اقشار مختلف مردم به مطالعه شوند. كتابخانه‌هاي عمومي اگر جايگاه واقعي خود را بيابند و امكانات لازم و گستردگي متناسب با رشد جمعيت را به دست آورند، جامعه مخاطب آنها از حيث تاريخي و اجتماعي در مكاني از بلوغ و قدرت گزينش قرار مي‌گيرد كه نه تنها برآورنده نياز اطلاعاتي هر متقاضي و زمينه ساز رويكرد مردم به سوي مطالعه و كتابخواني است، بلكه مي‌تواند به عنوان پشتيبان امر تحقيقات در كشور و ضمانتي مطمئن براي سلامت جامعه باشد.
حسين محمدي، كارشناس كتابداري و كتابدار كتابخانه عمومي می گوید، در خصوص مشکلات و کاستي هاي کتابخانه ها، اذعان داشت: "كتابخانه‌هاي عمومي به دليل كمبودهايي كه دارند، در روند ترويج مطالعه، كارايي لازم را ندارند. از اين مشكلات مي‌توان به بي توجهي به استانداردهاي موجود در تهيه منابع و كتب، ضعف ارتباط با مدارس، دانشگاه‌ها، خانواده‌ها، رسانه‌ها و اقشار مختلف مردم، كمبود منابع علم و كتاب‌هاي مرجع روزآمد در كتابخانه‌هاي عمومي، عدم به كارگيري فنون و روش‌هاي عملي در جلب و جذب خوانندگان بالقوه كتاب، كمبود نيروي انساني متخصص و كارآزموده و عدم كارايي برخي از پرسنل موجود، عدم تناسب تعداد كتابخانه‌ها با شاخص‌هاي رشد جمعيت، نارسايي فضا و مجموعه و عدم انسجام آنها، مجهز نبودن كتابخانه‌ها به تجهيزات لازم، دستگاه‌هاي تكثير، خدمات سمعي و بصري، نداشتن كتابدار مرجع براي پاسخگويي به سوالات علمي مراجعين، متناسب و هماهنگ نبودن كتب كتابخانه با شرايط و نيازهاي مراجعان، نداشتن فعاليت‌هاي جانبي مانند مسابقات كتابخواني، قصه گويي، نمايش فيلم، بي توجهي به دل انگيز سازي فضاي كتابخانه و چيدمان تجهيزات و ناكافي بودن سالن‌هاي مطالعه در كتابخانه‌هاي عمومي، اشاره نمود."
برخي از صاحب نظران معتقدند که توجه به استانداردهاي موجود در راه اندازي و ايجاد كتابخانه‌هاي عمومي و مجهز نمودن آنها به كتاب‌هاي جديد و به روز، تجديد نظر در شيوه مجموعه سازي و انتخاب كتاب براي كتابخانه‌هاي عمومي، برگزاري جلسات نقد و بررسي كتاب با حضور نويسندگان و اعضاي كتابخانه‌ها، برگزاري برنامه‌هاي جنبي از قبيل مسابقات كتابخواني، قصه گويي، شب شعر، نمايش فيلم، جهت جذب مراجعين، غني كردن بخش مرجع كتاب‌هاي عمومي و استخدام كتابداران مرجع، جهت پاسخ گويي به پرشس‌هاي علمي مراجعين، توسعه و گسترش فضاهاي مناسب مطالعه در كتابخانه‌ها، ايجاد و ارتباط و هماهنگي با مدارس جهت بازديد دانش آموزان از كتابخانه‌ها و حضور كتابداران كتابخانه‌هاي عمومي در مدارس و تشريح خدمات و فعاليت‌هاي كتابخانه، از راهكارهاي ارتقاء فرهنگ مطالعه و كتابخواني توسط كتابداران و كتابخانه‌ها مي‌باشد.
مهدي جليل خاني، كتابخوان برتر كشور در سال 1385، در خصوص نقش كتابداران، خاطرنشان ساخت: "هرگاه كه كتاب در دسترس مردم قرارگرفته و بهره ‌مندي از آن به شكل آسان تري انجام يافته، خواننده خود را نيز پيدا كرده است؛ چرا كه لذت كتابخواني و كشف فضا‌هاي تازه، همواره براي همگان جذابيت داشته است. بنابراين همواره نقش كتابخانه‌ها و كتابداران در دسترسي آسان به منابع كتابخانه‌اي مهم و قابل توجه ارزيابي مي‌شود. از طرفي، سياست‌هاي دولت و حاكميت نيز بايد به نحوي باشد كه دسترسي و پخش گسترده كتاب را در اولويت قرار دهد. در اين روند، قيمت، شكل و شمايل و محتواي كتاب، همه و همه در سطر دوم از اهميت قرار دارند."

نقش دولت و رسانه هاي گروهي

شيوه حکومت و همچنين شرايط اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي حاکم بر جامعه، نقش بزرگ و غير قابل انکاري در ترويج فرهنگ مطالعه و کتابخواني دارند. در اين زمينه نقش فرهنگ، سنت هاي اجتماعي و متوليان فرهنگي بيش از همه مهم و حياتي جلوه مي کند.
مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان زنجان در خصوص نقش دولت در ترويج فرهنگ مطالعه و كتابخواني ابراز داشت: "توسعه فرهنگ مطالعه و كتابخواني، يك عزم همگاني را مي‌طلبد ولي سهم دولت نيز بسيار مهم است. در سال‌هاي اخير، از طريق نهادهاي دولتي، اقدامات مهمي در اين خصوص صورت گرفته ولي كارهايي كه ما با شتاب بيشتري دنبال كرده‌ايم، برگزاري نمايشگاه‌هاي كتاب درسطح ملي و استاني، اهداي جوايز ادبي، اهداي كتاب، دادن بن‌هاي كتاب و توجه به زيرساخت‌هاي لازم براي امر كتابخواني بوده است. از طرفي توقعات عمومي از وزارت ارشاد نيز بيش از حد بوده است زيرا دستگاه‌هاي ديگري نيز در اين مهم، سهيم هستند. بايد نهادهاي دولتي و غير دولتي، چون شهرداري‌ها، در اختصاص هرچه سريع تر بودجه نيم درصدي به كتابخانه‌هاي عمومي و تامين اعتبارات لازم جهت خريد كتاب و ايجاد فضاي لازم كتابخانه‌ها، اقدام نمايند. از طرفي دولت بايد بنيان‌هاي فرهنگي را در استان‌هاي محروم، تقويت كند تا به سطح مطلوب برسند. زيرا توجه لازم به اين مقوله سبب رسيدن جامعه به سطح ايده آل فرهنگي مي شود."
رضا ديني، درباره مميزي‌ها و كنترل موجود بر كتاب‌ها، توضيح داد: "در تمام كشورهاي جهان اين كنترل‌ها، وجود دارد. به نظر مي رسد، نهايت آسان گيري در ايران در بررسي كتاب‌ها صورت مي‌گيرد. دغدغه‌ ما اين است كه روند اخذ مجوز را باز هم سريع‌تر و آسان تر نماييم و تلاشمان بر اين بوده كه اطمينان لازم را در اداره كل ارشاد ايجاد نماييم تا به صورت استاني مجوزها صادر شده و نيازي به مراجعه جهت اخذ مجوز و مراجعت به تهران نباشد."
دولت به عنوان متولي بسياري از امور فرهنگي، با در اختيار داشتن رسانه هاي گروهي، سازمان ها و نهاد هاي دخيل، و با سياست گذاري هاي دقيق، نقش بسزايي در ايجاد فرهنگ مطالعه مي تواند، ايفا کند.
نازخند صبحي، روزنامه نگار با سابقه: كتابخواني را از عوامل انتقال دهنده و ركن مهم ارتباط بين ملت خواند و اظهار داشت: "از صدا و سيما انتظار مي‌رود كه حداقل در يك سريال پربيننده، كتابخواني، خريد كتاب يا هديه دادن كتاب را بگنجاند. برگزاري جلسات نقد و بررسي كتاب، اعلام ساعات كار كتابخانه، اعلام اخبار مربوط به كتاب و معرفي نويسندگان مي‌تواند در برنامه‌هاي صدا و سيما، گنجانده شود تا گامي براي گسترش فرهنگ مطالعه در جامعه باشد. مسئولين امر بايد بدانند كه كمبودهاي حوزه مطالعه، فقط با يك نمايشگاه كتاب به مدت ده روز، برطرف نمي‌شود."
نويسنده و كارشناس علوم ارتباطات، در تشريح نقش رسانه در ميزان مطالعه در جامعه، گفت: "رسانه‌هاي گروهي چون راديو و تلويزيون، به جز معدود برنامه‌هايي كه آن هم گاهاً پخش مي‌كنند، ديگر هيچ پوششي در جهت گسترش فرهنگ كتابخواني نمي دهند. شايد بيشترين بار در حوزه رسانه بر دوش نشريات باشد، اما آنها نيز توان تحريك مخاطبين فرهيخته را نداشته اند. اين مخاطبين نيازمند مطالب غني تر و پربارتري هستند. بايد شاهد انعكاس جلسات نقد و بررسي كتاب، آمار دقيق كتابخانه‌ها و كتاب فروشي‌ها و علاوه بر ‌آن حركت‌هاي مختلف دولتي و غيردولتي در زمينه كتاب و كتاب خواني براي گسترش فرهنگ مطالعه، در نشريات باشيم."
حامد صمدي، ادامه داد: "گروه‌هاي مرجع چون نويسندگان، علما، صاحب نظران و تمام كساني كه مي‌توانند نقش هدايت جمعي را در جامعه در زمينه مطالعه بر عهده بگيرند، بايد از كانال‌هاي رسانه‌اي به مخاطبين، اطلاعات لازم را برسانند. علاوه بر اين مردم نمي‌دانند كه چگونه بخوانند و چه بخوانند. تقويت رسانه‌ها، در نهايت به بهبود وضعيت نابسامان مطالعه در كشور مي‌انجامد."

نقش ناشران و كتاب فروشي‌ها

ناشران و كتاب فروشي‌ها هم به نوبه خود نقش بسيار موثري در اشاعه فرهنگ كتابخواني ايفا مي كنند. ميزان توجه ناشران به تمايلات و نيازهاي خوانندگان، استانداردهاي چاپ و نشر و همچنين گسترش قلمرو نمايش و توزيع كتاب توسط كتاب فروشي‌ها از جمله عوامل اثرگذاري در گرايش مردم به سمت مطالعه مي‌باشد. كيفيت برتر كتاب، اعم از جذابيت ظاهري، نحوه صفحه آرايي و حروف چيني، شيوه طراحي و رنگ آميزي، تصاوير روي جلد و درون متن، حجم، قطع و كيفيت چاپ و صحافي و همچنين ويژگي‌هاي محتوايي و مسائل مربوط به ويراستاري كتاب از جمله مواردي است كه پيوسته بايد مدنظر ناشران، نويسندگان، ويراستاران و به طور كلي متوليان عرصه چاپ و نشر قرار بگيرد.
فتاح محمدي، مديرمسئول نشر هزاره سوم، در توضيح نقش ناشران در گسترش فرهنگ مطالعه، اذعان داشت: "توجه به كتاب، در سال‌هاي اخير، در سطح كشور، بسيار كم شده است. بايد نياز به مطالعه، در ميان مردم ايجاد شود تا آنها به دنبال كتب مورد نياز خود بروند. از طرفي جذب مخاطب با كمك گرفتن از عناوين فريبنده براي كتاب‌ها چون، چگونه پولدار شويم، چگونه موفق شويم و يا كلمات قصار بزرگان، را نمي‌توان به پاي گسترش مطالعه در بين مردم گذاشت. زيرا اين كتاب‌ها ارزش مطالعه ندارند و خواندن آنها اتلاف وقت است. به صورت كلي ناشران بايد، رسالت فرهنگي خويش را در نشر و توزيع كتب سودمند در جامعه، پاس دارند و به جاي فكر كردن صرف به پول، كمي هم به فرهنگ جامعه فكر كنند."
بي سوادي و كم سوادي افراد، نارسايي نظام آموزشي، بي توجهي دولت و رسانه‌هاي گروهي به امر مطالعه، ناكافي بودن كتابخانه‌هاي مجهز و كتابداران متخصص، گراني كتاب و مشكلات اقتصادي، تعدد مشاغل و محدوديت ساعات فراغت افراد، بي‌توجهي ناشران و مولفان به نيازهاي مختلف مخاطبان در تهيه و توليد كتاب به طور كلي، شرايط اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور ايران، باعث بي علاقگي افراد به كتاب و عدم ترويج و گسترش آن شده است.
شهين رومي، مدير مسئول انتشارات نيكان كتاب زنجان، ضمن مهم دانستن دو عامل، موضوع كتاب و ميزان آگاهي مخاطب، در نشر كتاب، ابراز داشت: "كتاب فروش هم مانند كتابدار بايد از موضوع كتاب و سطح آگاهي مخاطب، اطلاع كافي داشته باشد تا كالاي فرهنگي مناسبي را براي كتاب خوان‌ها، آماده كند. گزينش ترجمه مناسب براي انتشار و دقت در انتخاب سن مخاطب‌هاي كتاب نيز بر عهده ناشران مي‌باشد. اخذ مجوز براي نشر كتاب‌ها، گاه بسيار طولاني مي‌شود و اين امر، ناشر را از ادامه فعاليت بازمي‌دارد. از طرفي هم بالا رفتن هزينه‌هاي چاپ، به معضلي در اين حوزه بدل شده است. البته نبايد خريد كتاب از طرف نهادهاي دولتي از ناشران را در بهبود شرايط و جبران هزينه مالي آنها، ناديده گيريم."
علاوه بر اين، بايد به اين امر نيز توجه داشت كه متأسفانه در ايران، ارتباط ارگانيكي بين نويسنده، تصويرگر و ناشر، برقرار نيست. اغلب، نويسنده متن را در اختيار ناشر مي‌گذارد و ناشر به دلايلي از جمله صرفه جويي در هزينه، كاستن از زمان تهيه نقاشي‌ها و همچنين ناآشنايي با تمايلات مخاطب و دلايل ديگر، كتابي عرضه مي‌نمايد كه مورد پسند قرار نمي‌گيرد يا جنبه‌هاي علمي و تربيتي و تأثير آن بر خواننده، لحاظ نمي‌شود. اين امر در نهايت منجر به كتاب گريزي و مخاطب گريزي در جامعه مي‌شود.
منبع: http://www.ido.ir

ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی راهکارها و روش ها




ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی راهکارها و روش هابه گفته اكثر جامعه شناسان، اقوام و مللی كه با مطالعه مانوس بوده و كتاب و كتابخوانی در میانشان رواج بیشتری داشته است، توانسته اند فرهنگی ماندگارتر و پویاتر از خود به جای بگذارند و میراث فرهنگی و گنجینه های معارف و دستاوردهای عالمان و فرهیختگان خود را به نسل های دیگر منتقل كنند.
در قرآن كریم ۳۲۲ بار ماده كتابت در ۳۷ صیغه مختلف به كار رفته است. برای مثال ۲۶۳ بار لفظ كتاب، كتب و مكتوبات در قرآن آمده است. سوره حمد را فاتحه الكتاب می خوانند و در ابتدای دومین سوره قرآن نیز لفظ كتاب به كار رفته و باز در جایی از این كتاب عظیم، خداوند متعال وصف كتابت را به خود منصوب كرده است (و كتبنا فی الارواح). علاوه بر این احادیث متعددی وجود دارد كه مبین اهمیت كتاب و كتابخوانی در سیره معصومین است، تا آن جا كه معصومین كتابخوانی و مطالعه و تفكر را در حد فریضه برای امت می دانند.
در این راستا برنامه ریزی صحیح فرهنگی علاوه بر حفظ هویت عقیدتی و قومی عاملی است كه منجر به ایستادگی در مقابل هجوم فرهنگ بی فرهنگی بیگانه شد، و به حفظ فرهنگ خودی می انجامد. یكی از مهمترین راهبردها در یك برنامه ریزی صحیح فرهنگی، رواج فرهنگ كتابخوانی و مطالعه است. رهبر انقلاب در این باره می فرماید: «این باید یك سیره و سنت در بین مردم ما بشود كه كتاب بخوانند و به بچه هایشان یاد بدهند.»
یا در جای دیگری می فرمایند: «كتابخوانی باید مثل خوردن و خوابیدن و سایر كارهای روزانه در زندگی مردم وارد شود.»
برای رسیدن به این هدف یعنی عادت به كتابخوانی و بسترسازی فرهنگی برای آن، یك برنامه ریزی صحیح و منطقی لازم است كه با ارایه راهكارها، فرهنگ كتابخوانی را در جامعه ایرانی عملی ساخته و به تداوم این فرهنگ در جامعه بینجامد.
بالطبع یكی از راه های ترویج فرهنگ كتابخوانی، مردمی كردن و تامین منابع و ایجاد انگیزه در یكایك افراد جامعه است. مهم ترین محورهایی كه در راستای تحقق این سیاست فرهنگی و نهادینه كردن فرهنگ كتابخوانی بایستی مدنظر قرار گیرد، عبارتند از: حاكمیت ارزش ها و مبانی اصیل اسلامی بر تمام فعالیت ها و برنامه ها، حمایت از نویسندگان و اهل قلم متعهد، تقویت و تعالی مبانی فكری و اعتقادی و ولایت پذیری، استفاده از توان فكری و اجرایی عموم جامعه خصوصاً شیعیان فرهیخته متعهد، مشاركت و استفاده از امكانات و مقدورات همه سازمان ها به ویژه بسیج، جمع كردن فعالیت های كتاب و كتابخوانی در یك سازمان و اجرای یك رویه واحد و جلوگیری از اقدامات ناهماهنگ و پراكنده به منظور اعمال سیاست های واحد و منسجم، تنوع و نوع آوری و جذابیت در فعالیت های كتابخوانی با رویكرد به نیازهای جوانان و نوجوانان، حمایت از ناشران و مولفان برای حمایت از تولید كتاب های مفید، ارزان قیمت و موثر، نظارت مداوم بر جریانات كتاب و كتابخوانی، استفاده از روش برنامه های تبلیغی، تشویقی، استفاده از ظرفیت های موجود در سازمان های مردمی نظیر سپاه و بسیج برای ترویج فرهنگ كتابخوانی، ایجاد، توسعه، تجهیز و اداره كتابخانه ها با استفاده از امكانات و روش های عملی برای ارتقای توانمندی فكری افراد جامعه.
● راه های تبلیغ و ترویج فرهنگ كتابخوانی در جامعه
از مهم ترین عوامل برای انجام این امر، ایجاد انگیزه و احساس نیاز به كتاب و كتابخوانی و ایجاد رفتاری به نام مطالعه میان مخاطبان در جامعه است. برای ایجاد احساس نیاز و انگیزه باید از مرحله آگاهی گذر كرد. مرحله آگاهی می تواند به كمك وسایل ارتباط جمعی، بروشورها و تابلوی اعلانات و جلسات معرفی و نقد و... برای مخاطبان ایجاد شود. به طور خلاصه می توان راه های تبلیغ و گسترش فرهنگ كتابخوانی را در جامعه به صورت زیر خلاصه كرد:
۱) ایجاد مرحله آگاهی
۲) ایجاد مرحله انگیزه و علاقه به مطالعه
۳) ارایه آموزش های لازم برای مطالعه انفرادی و گروهی
۴) نگرش سنجی از وضعیت كتابخوانی در بین اقشار مختلف جامعه در گروه های مختلف سنی، جنسی، تحصیلاتی و...
۵) تشكیل كمیته های كارشناسی انتخاب كتاب به منظور سطح بندی كتب موجود و ارایه سیر مطالعاتی (معرفی منابع) در تمام سازمان های درگیر
۶) تشكیل گروه های مطالعاتی همسال در جامعه و در سازمان های مختلف
۷) تشكیل گروه های مشاوره به منظور هدایت و راهنمایی مخاطبان به صورت انفرادی یا گروهی
۸) اعمال سیاست های تشویقی (مسابقات، جوایز، هدایا، یارانه، اردو) كلاس های آموزشی و...
۹) حمایت از ناشران، مولفان و نویسندگان با ارایه تسهیلات چاپ، خرید و معرفی آثار و..
۱۰) انجام تبلیغات به منظور معرفی و شناسایی كتابخانه ها، خدمات كتابخانه ای و...
۱۱) برگزاری هفته های كتاب و معرفی بهترین های كتاب در عرصه های مختلف.
● مرحله آگاهی
▪ استفاده از رسانه های جمعی
▪ استفاده از امكانات تبلیغی در داخل سازمان ها مثل تابلو اعلانات داخلی، مجلات و نشریات، كتب منتشره تابلوهای بزرگ داخل سازمان ها، فضاهای تبلیغی مثل دیوارها و... برای تشویق افراد به مطالعه و آشنایی با فواید آن.
▪ تهیه و تولید بروشورهای تبلیغاتی و توزیع آن در طول سال و در ایام مختلف در تمام سازمان ها.
چگونگی ایجاد انگیزه و علاقه به مطالعه
ارایه آموزش های لازم برای مطالعه می تواند از راه های زیر صورت گیرد:
تهیه جزوات آموزشی، برگزاری كارگاه های آموزشی، گروه های مشاوره، تشكیل گروه های مطالعه، تدوین سیاست های تشویقی و اعمال سیاست های خاص در اجرای برنامه های سازمان ها به منظور تشویق در امر مطالعه، هدایت و راهنمایی با ارایه سیر مطالعاتی و معرفی منابع، طراحی و برگزاری مسابقات مختلف متناسب با علاقه مخاطبان نظیر خلاصه نویسی، نقد و بررسی، شعر خوانی و نمایشنامه نویسی.
● راه های عملی گسترش فرهنگ كتابخوانی
این راه ها را می توان به دسته های زیر تقسیم كرد:
▪ انجام یك كار تحقیقی برای مشخص كردن جایگاه این فرهنگ در سازمان (مدیران و كاركنان) و مشخص كردن نیاز افراد در گروه های مختلف.
▪ تشكیل كمیته كارشناسی انتخاب كتاب سال در اقشار و سازمان های مختلف.
▪ تهیه و توزیع كتاب مورد نیاز كتابخانه ها.
▪ ایجاد تقویت و گسترش كتابخانه ها و تامین نیازمندی های كتابخانه ها.
▪ آموزش افراد مرتبط با كتاب، كتابخانه ها و كتابداران از طریق تهیه جزوات آموزشی و برگزاری كارگاه های آموزشی متمركز كشوری و استانی.
▪ تعیین حداقل استاندارد (ابزار، امكانات، نیروی انسانی، فضا و...) برای ایجاد جذابیت وارد شدن و مطالعه در كتابخانه ها.
▪ برگزاری نمایشگاه های كتاب در ایام مختلف سال و فروش كتاب و... با قیمت مناسب.
▪ ایجاد فروشگاه های دایمی كتاب و دیگر محصولات فرهنگی.
▪ ایجاد زمینه لازم برای تشكیل انجمن كتاب و كتابخوان در اقشار و سازمان های مختلف.
▪ تعیین ساختار مناسب برای انجمن های كتاب و كتابخوانی.
▪ ارایه سیر مطالعاتی موجود در موضوعات مختلف و تامین كتب مورد نیاز در كتابخانه ها برای گروه های مختلف.
▪ معرفی نویسندگان به وسیله بروشور و...
▪ ارایه یك سیستم نظام مند برای ارایه اطلاعات كتابخانه ای به مراجعان، با استفاده از رایانه.
▪ استفاده از دیگر محصولات فرهنگی نظیر فیلم، نوار، CD و نشریات.
▪ ارسال حداقل یك نسخه از تمام كتاب های منتشر شده و همچنین دیگر محصولات فرهنگی برای هر یك از كتابخانه ها.
▪ تعامل مثبت با همه سازمان ها و استفاده از فرصت های قانونی برای تجهیز كتابخانه ها.
▪ احیای سنت وقف كتاب و امكانات مورد نیاز پژوهش و مطالعه در جامعه.
▪ مشخص كردن جایگاه والای كتابخوانی در جامعه.
▪ انتخاب كتابخانه، كتابداران و كتابخوانان برتر و اعمال سیاست های تشویقی برای آنان.
▪ اعمال سیاست های حمایتی از ناشران و مولفان برای تهیه و تولید كتاب های ارزان با كیفیت مناسب برای كتابخانه ها.
▪ ایجاد گروه های مختلف هنری، ادبی در كتابخانه ها و فراهم كردن زمینه فعالیت آن ها.
▪ اختصاص یارانه برای تامین بخشی از اقلام فرهنگی مورد نیاز جامعه.
▪ تبیین فرهنگ كتابخوانی برای مدیران و كارشناسان در تمامی ارگان ها و سازمان ها.
▪ تبیین نقش كتاب و كتابخوانی در دیگر فعالیت های سالیانه هر یك از سازمان ها.
▪ نصب تابلو اعلانات برای كتابخانه ها و اعلام تازه های نشر و معرفی بهترین مقاله، خلاصه نویسی، شعر، طرح و...
▪ تشكیل گروه های متنوع موضوعی و استفاده از امكانات اعضا برای تولیدات گروه نظیر بریده جراید و...
▪ فراهم آوردن امكانات برای حضور كتابداران كتابخانه های فعال در نمایشگاه های كتاب و ارایه تسهیلات ویژه آنان.
راه های تداوم فرهنگ كتابخوانی در جامعه
▪ نظارت مستمر بر عملكرد كتابخانه ها از طریق مراجعه مستقیم و دریافت نظریات مراجعین از طریق پرسشنامه و....
▪ انجام مطالعات میدانی در خصوص اثربخشی برنامه ها و فعالیت های اجرا شده و شناسایی موانع و مشكلات.
▪ ارزشیابی فعالیت های اجرا شده.
▪ ایجاد و تقویت فعالیت های انجمن های كتاب و كتابخوانی در میان اقشار مختلف مردم.
▪ شناسایی نقاط ضعف در سیاست ها و فعالیت های انجام شده.
▪ تعیین شاخص ها و معیارها برای عضویت افراد در انجمن های كتاب و كتابخوانی و تدوین سیاست های كلی و نظارت بر فعالیت انجمن ها در طول سال.
▪ به روز كردن منابع كتابخانه ها.
گرچه كارشناسان و خبرگان این عرصه می توانند موارد دیگری را بر این نوشته اضافه كنند ولی آنچه این دغدغه ها را پاسخ گفته و راه های پیشنهادی را عملی خواهد كرد عزم و همت مسوولان فرهنگی جامعه برای حل این معضل است.



منبع : روزنامه جوان

عجیب غریب‌ترین کتاب‌های دنیا +عکس

با گسترش اینترنت و دستیابی مردم به فضای مجازی کمتر کسی دیگر رغبت و میل به خواندن انواع و اقسام کتاب‌ها را دارد. اما گاهی کتاب‌ها خواندنشان بسیار اهمیت دارد و برایتان می‌تواند جالب باشد. به گزارش خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران، گاهی کتاب‌هایی منتشر می‌شوند که واقعیاتی که شاید از دید ما مخفی شده باشند را برای ما آشکار می‌کند.1.    کتابی که به شناسایی کامل پرندگان اعضای بدن و سیستم دفعی گوارشی آن‌ها می‌پردازد.این کتاب راهنمای درست برای پرنده شناسان است که شناسنامه و ویژگی‌های هر پرنده‌ای را با توجه به مدفوع آن‌ها شناسایی می‌کند2.    کتابی که برای حیوانات خانگی است که برای آن‌ها چگونه می‌توان عروسک جلد کتاب، قاب عکس و لباس و ... درست کرد،‌طوری که لذت ببرند. 3.  نکاتی که به والدین آموزش می‌دهد چگونه بهانه جویی های کودکان خود را کنترل کنند و از شیطنت آنها جلوگیری کنند.4. کتابی که موجودات فرا زمینی موجود در کره زمین را همراه با تصاویر نشان می‌دهد.5.    کتابی که مذاهب مختلف دینی را که تا به حال حتی نام آن‌ها را نشنیده‌اید و اطلاع ندارید، به شما معرفی می‌کند.    6.کتابی که با زبان غذا و خوراکی شما را در شغل و حرفه‌تان پیشرفت می‌دهد

کتاب های عجیب که به شکل چهره انسان هستند


!


حاشیه این کتاب ها به شکل صورت انسان طراحی شده است و زیبایی خاصی به شکل یکنواخت کتاب ها داده است.
کتاب های عجیب

کتاب های عجیب

کتاب های عجیب

کتاب های عجیب